اغلب پدرمادرها گمان میکنند کودک وسواسی همیشه باید آراسته و مرتب باشد اما این گمان رایج چندان هم درست نیست و در موارد بسیاری به کودکان افکار وسواسی بر اثر اضطراب ناشی از وسواس حتی دچار آشفتگی ذهنی و بیانضباطی میشوند. افکار وسواسی که ریشه در ژنتیک و بیولوژی ذهنی دارند به مرور در قالب رفتارهای وسواسی در کودکان خودشان را نشان میدهند.
با دکتر الهام شیرازی متخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در مورد وسواس کودکان که خود زمینه ساز مشکلات روانی دیگر در آنهاست، گفتگو کردم. او میگوید خانوادهها باید کلیشه هراس از مراجعه به روانپزشکان را کنار بگذارند و مشکلات روانی و ذهنی کودکانشان را جدی بگیرند.
وسواس در کودکی
اختلال وسواس همانگونه که در بزرگسالان دیده میشود، در کودکان هم وجود دارد و شیوع آن معمولا میان دختر و پسر یکسان است. اغلب کسانی هم که در بزرگسالی تشخیص وسواس میگیرند، بعد از گرفتن شرح حال از آنها متوجه میشویم که رگههای این وسواس در کودکی آنها وجود داشته است.
از آنجایی که بچهها از لحاظ ذهنی و شناختی به اندازه بزرگسالان تکامل پیدا نکردهاند، آنها معمولا خودشان متوجه علایم نمیشوند و درک نمیکنند که برخی نشانهها به معنای عدم سلامت آنهاست. به همین دلیل والدین باید اطلاعات کافی درباره علایم داشته باشند و به کمک فرزندان خود بشتابند.
اغلب حتی اگر کودک تشخیص دهد که رفتارهای وسواس گونهای دارد که همجهت با رفتار همسالانش نیست، تلاش میکند آن را مخفی نگه دارد و انکار کند. در واقع عدم تکامل ذهنی کودک باعث میشود توانایی تشخیص رفتارهای غیر عادی خود را نداشته باشد و اگر خانواده هم به او توجه کافی نشان ندهد، بیماری تشخیص داده نمیشود و تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند.
وسواس ژنی که نسل به نسل منتقل می شود
ریشه وسواس ژنتیک است، درواقع وسواس به ارث میرسد و ژن دارد. ژنی که ممکن است در هر نسلی بروز پیدا کند و با تغییر در عملکرد مغز، افکار و نگرانیهای وسواسی را ناخودآگاه در فرد به وجود آورد. در نتیجه وسواس رفتاری نیست که بچهها از والدین یاد بگیرند، بلکه آن را به ارث میبرند. معمولا والدین این اشتباه را میکنند که منع کودک از انجام برخی کارها، فرزندشان را وسواسی میکند در حالی که این منعها موجب وسواس بیمارگون در کودک نمیشود. بلکه ژن والدین است که کودک را درگیر وسواس میکند و قطعا فضای تربیتی و رشد کودک هم بر آن تاثیر میگذارد.
پدر و مادر چگونه باید به رفتار وسواسی کودک خود پی ببرند؟
معمولا با مواردی مواجه میشویم که والدین به دلایل دیگری فرزند خود را نزد ما می آورند و زمانی که برای تکمیل پرونده کودک سوالاتی می پرسیم به وسواس جدی او پی میبریم، در حالی که والدین آن را درک نکردهاند. در بعضی موارد مانند کند بودن کودک، اضطراب و لجبازی متوجه میشویم که ریشه این مشکلات در واقع وسواس است.
پدرومادر همواره باید به رفتار کودک دقت کنند. مثلا ببینند آیا او اصرار مکرر به انجام کاری دارد یا نه.ممکن است بارها سوالی را بپرسد و در پی اطمینان خواهی درباره صحیح بودن کارش باشد. سوالات تکراری و اطمینان خواهانه کودک از نشانههای وسواس است.
یا رفتارهایی مانند میل به شستن مداوم دستها، عوض کردن لباس با فاصله کم، دقت بیش از حد روی پوشش و راضی نشدن از آن، دقت زیاد و حساسیت روی آراستگی و گذراندن زمان زیاد جلوی آینه و همه رفتارهای تکراری درباره مسائلی که چندان مهم نیستند نیز از علایم دیگر وسواس است.
همچنین زمانی که بچهها مدرسه میروند و بارها مشق خود را پاک میکنند و مینویسند و قلم را به شدت روی کاغذ فشار میدهند، احتمالا دچار وسواس هستند. در واقع کودک وسواسی برای انجام روزمرهترین کارهایش قوانینی در ذهن خود دارد که باید حتما مطابق آنها پیش برود و در غیر اینصورت دچار اضطراب میشود.
ریشه این عملکرد همان افکار مزاحم و تکراری وسواس گونه هستند که خودشان را در عمل بروز میدهند. عمل وسواسی برای باطل کردن فکر وسواسی و پیدا کردن آرامش موقتی در کودک است.
بیشتر بخوانید : درمان وسواس
آیا وسواس در میان کودکان ایرانی اختلالی رایج است؟
باید باز هم تاکید کنم که وسواس ریشه بسیاری از مشکلات دیگر کودکان است و والدین معمولا آن را نادیده میگیرند. یعنی کودکان زیادی هستند که به هزار دلیل به جز وسواس به ما مراجعه میکنند و ما با بررسی می فهمیم که علت اصلی مشکل آنها وسواس بوده است. وسواس میان مراجعان ما کم نیست. سه تا چهار درصد کودکان دچار اختلال وسواس هستند، که اگر در کودکی درمان نشوند در آینده مسئله ساز خواهد شد.
تاثیر وسواس بر رشد کودکان چیست و چه آسیبهایی بر روابط اجتماعی یا موقعیت تحصیلی آنها میزند؟
وسواس همان تکرار بیپایان فکر و عمل است و این تکرار مدام، کودک را خسته میکند. خستگی هم به دنبال خود بدخلقی و ناراحتی و اضطراب میآورد. این اضطراب مدام احساس ناامنی و عدم اطمینانی به کودک میدهد که او را از کارهای دیگر بازمیدارد. در روابط اجتماعی هم خود را نشان میدهد چرا که کودک دائم دنبال تایید گرفتن از دیگران است و تعاملش با اطرافیان هم دچار اختلال میشود.
حتی در مواردی کودکان همسال او را مسخره میکنند و این اعتماد به نفس کودک را کاهش می دهد. گاهی پدرومادر او را سرزنش میکنند و کودک نگرانتر میشود. همه این موارد هزاران اختلال دیگر را در کودک به وجود میآورد و او را تحت فشار قرار میدهد و وضعیت تحصیلی او را تحت تأثیر قرار می دهد.
به نظر شما نقش والدین در این میانه برای کمک به کودک وسواسی چیست؟
اگر والدین هر کدام از نشانههایی را که قبلا ذکر کردم مشاهده کردند، که عموما هم رفتارهای واضحی هستند، باید برای درمان فرزند خود مراجعه کنند. والدین باید با مراکز روان درمانی آشتی کنند.
لازم نیست والدین از اختلالی در کودکشان مطمئن شوند تا به ما رجوع کنند، کوچکترین شکی میتواند دلیل مراجعه آنها باشد حتی اگر مشکل جدی هم نباشد. همانطور که کودک خود را برای یک سرماخوردگی جزئی نزد پزشک میبرند و شنوایی و بینایی و سلامت جسمی او را ارزیابی می کنند، سلامت روان و رفتار هم باید بررسی شود و بهتر است این ارزیابی ها در مهد های کودک و مدارس در قالب یک طرح همگانی اجرا شود. در نظر داشته باشید کودکانی که علائم اضطراب، تیک، بیش فعالی،آشفتگی های مداوم و تمرکز پایین دارند، اغلب به وسواس مبتلا هستند.
راههای پیشگیری و درمان وسواس در کودکان چیست؟
همانطور که گفتیم پیشگیری چندانی درباره وسواس وجود ندارد چون اختلالی ژنتیکی و بیولوژیک است. نهایتا پیشگیری در حدی است که اگر دو تا آدم وسواسی با هم ازدواج کنند به آنها میتوان گفت احتمال بروز وسواس در فرزندشان زیاد است، که البته راه حل مناسبی هم نیست.
راه دیگر این است که والدین وسواسی پیش از تولد فرزندشان خودشان را درمان کرده باشند که حتی در صورت وجود ژن وسواسی عامل تأثیر محیط و تربیت را کنترل کرده باشند. همواره باید این نکته را درنظر گرفت که امکان برگشت وسواس حتی بعد از درمان هم وجود دارد و باید مراقبتهای بعدی و شرایط توانبخشی را حتما در نظر داشت.
والدین باید وسواس را بشناسند و به سرعت علایم ریز و جزیی آن را درمان کنند. توصیه من به والدین این است که از علایم نترسند و یا آنها را پنهان نکنند و اقدام به درمان کودک نمایند زیرا قطعا کودکان وسواسی به خودی خود بهبود نمی یابند و اگر رفتار های وسواسی مزمن شوند گاه درمان آنها بسیار سخت خواهد شد.
آیا وسواس درمان دارویی هم دارد؟
بله، در درمانهای روانپزشکی درمان دارویی و غیردارویی همراه هم هستند. معمولا در مورد وسواس کودکان ما باید راهکاری را انتخاب کنیم که سریعتر به نتیجه برسد چرا که دوران رشد و پرورش کودک دچار اختلال شده است و زمان در سرنوشت بچهها بسیار حیاتی است. در این موارد با توجه به شدت اختلال ترکیب راههای دارویی و غیردارویی موثر هستند.
داروهای درمان وسواس عارضه خاصی ندارند و اگر با جلسات روان درمانی همراه شوند نتایج خوبی خواهند داشت. پیگیری درمان دارویی برای خانواده سادهتر است و این باور غلط که داروهای روانپزشکی کودک را دچار مشکل میکنند، در مورد داروهای وسواس کودکان هرگز صحیح نیست.