روان رنجوری اصطلاحی است که در اواخر قرن هجدهم برای اشاره به بیماری هایی که هیچگونه علائم جسمی برای آنها قابل مشاهده نبود ابداع شد.
بعد از گذشت یک قرن زیگموند فروید و کارل یونگ هر دو این اصطلاح را رواج دادند تا به دامنه وسیعی از عملکردهای روانشناختی اشاره کنند. این اصطلاح، شیوه هایی که مردم ارتباط خود با واقعیات را بر اساس آن حفظ می کنند در حالی که هم زمان، تعارض های ذهنی یا غم و اندوه درونی دارند راپوشش می دهد.
در تئوری فرویدی، نِوروز یا روان رنجوری تظاهر خارجی برخی از خواسته های ناخودآگاه است که اغلب به صورت عمدی یا غیر عمدی سرکوب می شوند به دلیل اینکه از لحاظ اجتماعی قابل قبول نیستند.
این اصطلاح در دنیای سلامت روان، برای اشاره به شیوه ای که افراد در یک رفتار آشکارا مشارکت می کنند که در نهایت رفتاری آسیب رسان است (به عنوان نمونه خوردن ناخن) در پاسخ به افکار منفی یا احساسات ناراحت کننده ای که ممکن است از آن اگاهی داشته باشند یا نسبت به آن ناآگاه باشند، به کار برده می شود و چنین رفتاری را تحت عنوان روان رنجوری قلمداد می کنند. این اصطلاح بیشترین میزان هم پوشانی را با اضطراب دارد، منبعی که ممکن است مردم همیشه از آن آگاهی دقیقی نداشته باشند.
آیا حیوانات هم مضطرب می شوند؟
اگرچه حیوانات تمامی علائم و شواهد مربوط به مشکلات روحی و روانی که انسان ها از خود بروز می دهند را به نمایش نمی گذارند – اما برخی از حیوانات رفتارهایی را از خود بروز می دهند که مشابه برخی از علائم اختلالاتی مانند اضطراب است و یا ویژگی های فیزیولوژیکی ای را از خود به اشتراک می گذارند که زیربنای اضطراب انسانی محسوب می شود.
ترس احساسی است که ارتباط نزدیکی با اضطراب دارد. افرادی که از حیوانات خانگی مثل سگ مراقبت می کنند، به وضوح متوجه ترس این حیوان در موقع رعد و برق یا نمایش آتش بازی شده اند.
حیوانات واکنش های متفاوتی نسبت به محرک های ترس از خود نشان می دهند اما اضطراب، هم با توجه به ویژگی های جسمی مانند عصبانیت، اختلال در خواب و هم با توجه به ویژگی های شناختی مانند تصور احتمال عدم موفقیت در یک آزمون، مشخص می شود.
حتی اگر فرض کنیم که حیوانات نیز مانند انسان ها، از لحاظ عصب شناسی سیستم مشابهی در بروز اضطراب دارند، آنچه در مورد رفتارهای عاطفی حیوانات استنباط می شود بر اساس عملکردها و رفتارهایی است که حیوانات از خود بروز می دهند.
بیشتر بخوانید : مشاوره اضطراب
علائم اضطراب
هر شخصی در طول زندگی اش گاهی اوقات مضطرب می شود، چه در پاسخ به چیزی مبتنی بر واقعیت – مثلا احتمال مبتلا شدن به یک بیماری جدی توسط کووید ۱۹- یا به واسطه موضوعی کاملا خیالی مثل احتمال یک وضعیت بد مالی در شرایط کاری خوب. در هر مورد، واکنش های اضطرابی دوام پیدا نمی کنند و کوتاه مدت هستند.
هدف اضطراب این است که شما را در حالت ایمن نگه دارد و بقای شما را حفظ کند. اما اضطراب زمانی به عنوان اختلال قلمداد می شود که نگرانی ها بسیار شدیدتر از شرایط واقعی باشد که فرد در آن قرار دارد یا برای هفته ها و ماه ها تداوم داشته، کنترل افکار نگران کننده را دشوار کند و باعث ایجاد اختلال در عملکرد روزانه فرد شود.
در اختلال اضطراب فراگیر نگرانی می تواند روی هر یک از حوزه های اصلی شرایط زندگی متمرکز شود؛ حوزه هایی مانند سلامتی، کار، تحصیل، مهاجرت، خانواده و یا موارد جزئی را در بر بگیرد.
اضطراب دارای دو مولفه اساسی است: مولفه اول، یک فراخوانی شناختی از نگرانی یا انتظارات ترسناک حاصل از برخی نتایج بد است. مولفه دوم، علائم جسمی از جمله بی قراری، تنش عضلانی، اختلال خواب، مشکل در تمرکز و غیره است.
درست مانند افسردگی، اضطراب نیز می تواند حضور خود را در سیستم های مختلف بدنی نشان دهد مانند ایجاد اختلال در هضم غذا، ایجاد اختلال در سرعت ضربان قلب و شنیده شدن صدای زنگ و وز وز در گوش.
زنان درمقایسه با مردان، به میزان بیشتری اضطراب را تجربه می کنند. نرخ این اختلال طی دهه گذشته به سرعت در حال افزایش بوده و میانگین سن شروع آن در افراد، ۳۱ سالگی برآورد شده است. مطالعات نشان داده که در اروپا و چین احتمال بروز اضطراب عمومی کمتر از ۶ درصد است.
اضطراب در ذهن اتفاق می افتد یا در بدن؟
اضطراب خودش را هم در ذهن نشان می دهد و هم در بدن. به موازاتی که یک خطر درک می شود – خواه مبتنی بر واقعیت باشد مثلا احتمال اخراج شدن به واسطه پیش آمدن یک خطا و یا مبتنی بر تصور و خیال- بخش آمیگدال مغز سیگنال هایی را به هیپوتالاموس که مرکز فرماندهی مغز است، ارسال می کند. در ادامه این سیگنال ها توسط سیستم عصبی اتوماتیک منتشر شده و ترشح مجموعه ای از هورمون ها از جمله آدرنالین در دستور کار قرار می گیرد که باعث می شود علائم جسمی متعدد اضطراب، به نوبه خود تحریک شوند. قلب به تپش می افتد، ضربان نبض افزایش یافته، فشار خون بالا می رود، روند تنفس تسریع می شود و ممکن است فرد احساس تنگی نفس داشته باشد.
علائم دیگر عبارتند از:
- سرگیجه
- تنش عضلانی
- لرزش یا لرزیدن
- خشک شدن دهان
- تعریق
- درد معده
- سردرد
مطالعات متعدد نشان داده اند که علائم جسمی اغلب منجر به تشخیص نادرست می شوند و به اشتباه این علائم به دلایل جسمی نسبت داده شده و باعث می شود تا منبع اصلی ایجاد کننده مشکل به صورت کشف نشده باقی بماند.
در چه سنی افراد، بیشتر مستعد ابتلا به اضطراب هستند؟
اگرچه ممکن است کودکان هم دچار اضطراب شوند اما میانگین سنی برای بروز هرگونه اختلال اضطرابی بین ۲۱ تا ۲۳ سال می باشد. اما باید توجه داشت که در حال حاضر سن شروع رو به کاهش است و در این زمینه موسسه ملی سلامت آمریکا اعلام کرده است که ۳۲ درصد از نوجوانان به نوعی دچار اختلال اضطراب شده اند: اضطراب عمومی، هراس، اختلال وحشت زدگی یا اختلال اضطراب اجتماعی.
متخصصان، وجود فشارهای فرهنگی را عاملی برای رابطه جوانان و اضطراب در نظر می گیرند. برخی از اختلال های اضطرابی خود را زودتر از سایر اختلال ها نشان می دهند از جمله: اضطراب جدایی، ترس های خاص و اختلال اضطراب اجتماعی که به طور معمول قبل از ۱۵ سالگی شروع می شود.
اختلال اضطراب فراگیر و سایر اختلالات اضطرابی به طور متوسط بین ۱/۲۱ تا ۹/۳۴ سالگی شروع می شوند.
علائم عمده اضطراب کدامند؟
اختلال اضطراب فراگیر هم در ذهن و هم در بدن خودش را نشان می دهد. افراد مبتلا به اضطراب به مدت حداقل شش ماه نگرانی بیش از حد را تجربه می کنند و این توانایی را ندارند که نگرانی خود را کنترل کنند. آنها برخی از علائم جسمی را نیز تجربه می کنند. در این ارتباط وجود حداقل سه علامت جسمی همراه با نگرانی بیش از حد، ملاک تشخیص بالینی قرار می گیرد.
- بی قراری یا احساسی شبیه به قرار داشتن بر روی لبه پرتگاه
- به راحتی احساس خستگی کردن
- مشکل در تمرکز
- تحریک پذیری
- تنش عضلانی
- اختلال خواب
هراس یک اختلال اضطرابی شایع است که در آن ترس، متمرکز بر موضوعات ویژه و یا موقعیت های خاص است و اضطراب فقط در آن شرایط و یا با پیش بینی قرار گرفتن در معرض آن شرایط احساس می شود.
اضطراب بالینی چه معنایی دارد؟
داشتن گاه به گاه اضطراب بخش طبیعی از روند زندگی ما انسان ها محسوب می شود. وجود مقداری اضطراب در برخی از موقعیت ها از جمله قبل از شرکت در یک آزمون، انجام یک سخنرانی، انجام یک فعالیت جدید یا کاری خطرناک، حتی خوب و مفید است. درواقع این سطح کم از اضطراب باعث افزایش هوشیاری و بالا رفتن عملکرد فردی می شود. اما زمانی که اضطراب به صورت طولانی مدت، شدید، ناخوشایند و طاقت فرسا باشد، در عملکردهای روزمره یا فعالیت های مهم اختلال ایجاد کند و اگر با خطرات واقعی در تناسب نباشد، به عنوان یک اختلال یا شرایط بالینی در نظر گرفته می شود.
چرا احساس می کنم ممکن است دچار حمله قلبی شده باشم؟
در اضطراب، به ویژه در طول حملات هراسی، قلب در پاسخ به هورمون هایی که در نتیجه بروز استرس ترشح شده اند جهت تامین سریع اکسیژن برای عضلات، بر سرعت و شدت کارکردش اضافه می کند تا از این طریق شما برای مبارزه با گریز از آن موقعیت آمادگی لازم را پیدا کنید. در این شرایط شما احساس تپش قلب می کنید، احساس می کنید که قلبتان به شدت می تپد و یا حتی این احساس را دارید که ضربان قلبتان نامنظم شده است. تنفس شما نیز سریع شده و می تواند این احساس را در شما به وجود بیاورد که به اندازه کافی اکسیژن دریافت نمی کنید. این واکنش های خودکار این احساس را در شما شکل می دهد که گوئی دچار حمله قلبی شده اید.
در افرادی که از لحاظ جسمی سالم هستند این علائم نمی توانند خطر ساز باشند، اگرچه در صورت وجود ترس از بروز حمله قلبی، خود به خود بر میزان اضطراب موجود اضافه می شود. اما بعد از طی مدت زمانی نه چندان طولانی این تظاهرات جسمی به طور کلی فروکش می کنند.
چرا احساس می کنم قرار است اتفاق وحشتناکی رخ دهد؟
احساس به وقوع پیوستن اتفاقی بد، به طور معمول در حملات اضطرابی و به طور ویژه در حملات هراسی مشاهده می شود. این احساس به نوعی باعث تشدید حالت اضطرابی می شود. این احساس که گوئی قرار است اتفاق بدی بیفتد، زمانی که ذهن خطری را احساس می کند، در نتیجه پاسخ های بدنی به این دریافت ذهنی شکل می گیرد.
هورمون های منتشر شده در پاسخ بدن به استرس باعث می شوند تا مغز در حالت آماده باش بالایی قرار بگیرد و موقعیت را برای بروز خطر مورد ارزیابی قرار دهد و یک پاسخ استرسی شدید می تواند این احساس را در شما شکل دهد که قرار است فاجعه ای به وقوع بپیوندد. در این شرایط بهره گیری از تکنیک تنفس عمیق برای چند دقیقه می تواند این احساسات را به نحو مطلوبی کاهش دهد.
چرا بدنم می لرزد؟
اضطراب به همان ترتیبی که روی ذهن تاثیر می گذارد، در بدن ما نیز به ایفای نقش می پردازد. سیستم عصبی را برای خطر احتمالی در بالاترین حالت آماده باش قرار می دهد و بدن را برای مبارزه یا فرار آماده می کند. سیستم عصبی تحریک شده، برای مصرف مقادیر بالای انرژی آماده می شود و بروز لرزش در بدن درواقع، تظاهری از بروز تنش روانی می باشد.
تنش عصبی ممکن است خودش را در قالب لرزش دست ها و یا حتی لرزش کل بدن نشان دهد. لرزش دست و بدن می تواند به صورت یک موج بیاید و برود یا می تواند به صورت ثابت وجود داشته باشد. هرچند این لرزش ها ناخوشایند هستند اما خطری با خود به همراه نداشته و در نهایت پایان می یابد.
استفاده از تکنیک هایی مانند تنفس عمیق، دویدن یا پیادهروی می تواند در درمان اضطراب و لرزش استفاده شود.