اضطراب یکی از ویژگی های کلیدی نشان دهنده سلامت روان است اما اختلال اضطرابی فراگیر با نگرانی و دلهره مداوم مشخص می شود.
شاید برجسته ترین فرم اضطراب ترکیبی از PTSD و اختلال وسواس فکری- عملی باشد. اما آن چیزی که باید به دقت مورد توجه قرار بگیرد ویژگی های متمایز یا سوء عملکردی است که در انواع اختلال اضطراب دیده می شود که در این ارتباط بحث های علمی جدی ای در جریان است و به همین دلیل تا زمانی که اطلاعات بیشتری در مورد عصب شناسی وضعیت های روانی بدست نیاید، هیچ یک از این شرایط به طور رسمی به عنوان یک اختلال اضطرابی طبقه بندی نخواهند شد.
به طور کلی متخصصان چند نوع اضطراب را تشخیص داده اند که عبارتند از:
اختلال اضطراب فراگیر
اختلال اضطراب اجتماعی
اضطراب جدایی
وحشت و هراس
آگورافوبیا که یک نوع اختلال اضطرابی است که در آن فرد از یک موقعیت خاص ترسیده و از آن موقعیت دوری میکند.
به دلیل وجود مجموعه ای از علائم، زیاد بودن محرک ها، وجود پاسخ های ترس و سیستم پاسخ دهی به استرس، موارد زیادی وجود دارند که پزشکان و محققان از طریق آنها اضطراب را مورد بررسی و درمان قرار می دهند.
چند نوع اضطراب وجود دارد؟
به طور رسمی شش ریر مجموعه اختلال اضطرابب وجود دارد که همگی آنها به نوعی با فعال سازی سیستم ترس همراه بوده و در همگی آنها آمادگی لازم برای پیش بینی نوعی تهدید یا پیامدی بد در آینده وجود دارد و رفتارهایی توام با اجتناب و احتیاط در آنها دیده می شود.
این اختلال ها از نظر آنچه باعث ایجاد ترس یا پاسخ رفتاری می شود، با یکدیگر متفاوت هستند. اگرچه استرس می تواند هر کدام از این موارد را تحریک کند اضطراب برای مدت زمان طولانی تری دوام خواهد یافت و بزرگتر از خطر واقعی ای که ممکن است وجود داشته باشد خودش را نشان می دهد – واقعیتی که منطق یکی از موفق ترین درمان های اضطراب، یعنی درمان رفتاری شناختی را فراهم می کند.
تخیل انسانی ظرفیت لازم را برای بزرگنمایی ذهنی تهدید ها فراهم می آورد، مانند اینکه خودمان باعث نگرانی خودمان می شویم، افرادی که از یک اختلال اضطرابی رنج می برند حداقل از یک نوع دیگر نیز در عذاب هستند.
بیشتر بخوانید: درمان اضطراب خارج از کشور
فوبیا یا هراس چیست؟
فوبیا به ترس از موارد خاص (مار، سگ) یا موقعیت های خاص (پرواز کردن، قرار گرفتن در مکان های مرتفع) اطلاق می شود و این ترس همیشه به صورت آنی بروز پیدا کرده و حالت قابل پیش بینی ندارد و می تواند آنقدر شدید باشد که منجر به بروز حمله هراس در فرد شود.
برخی از انواع این هراس ها تقریبا با گونه انسان متصل هستند (مانند ترس از مار یا ترس از ارتفاع)، برخی از آنها در نتیجه یک تجربه بد قبلی در فرد رشد و توسعه پیدا کرده اند و بسیاری از این هراس ها نیز هیچ گونه دلیل مشخص و واضحی ندارند.
برخی از کارشناسان بر این باورند که هراس یکی از میراث های تکاملی است که ما انسان ها به ارث برده ایم. میراثی از انطباق، که اجداد ما را قادر کرده تا در شرایط نامساعد گذشته بقای خود را حفظ کنند.
آگورافوبیا یک هراس خاص است که شامل ترس از فرار یا ناتوانی در کمک خواستن است و به طور عمده متمرکز است بر قرار گرفتن در فضاهای باز مانند پل ها، مکان های بسته مانند سالن تئاتر یا آسانسور، مکان های شلوغ مانند بازارها یا کنسرت ها یا تنها بودن در بیرون از خانه.
افراد مبتلا به آگورافوبیا وقتی در چنین شرایطی قرار می گیرند به شدت پریشان می شوند و معمولاً برای جلوگیری از این حالت تلاش می کنند تا خود را از موقعیت مزبور خارج کنند.
تفاوت فوبیا با اختلال اضطراب فراگیر چیست؟
اختلال اضطراب فراگیر معمولاً به صورت تعمیم یافته وجود دارد. غالبا نگرانی در ارتباط با یکی از حوزه های مهم زندگی وجود دارد و بار شناختی نگرانی موجود، با احتمال بروز هرگونه پیامد بدی که ممکن است در پیش رو داشته باشید متناسب نیست. اما فوبیا به طور کلی تمرکز بسیار محدودی دارد.
یک تفاوت ذهنی مهم نیز بین این دو وجود دارد: ترس در فوبیا به صورت آنی بروز پیدا می کند و منعکس کننده یک وضعیت دلهره آور طولانی مدت نیست اگرچه ممکن است با میزان خطر واقعی ایجاد شده متناسب نباشد.
فوبیا روی موضوعات یا موقعیت های خاص تمرکز می کند و در قالب چند دسته متمایز طبقه بندی می شود: حیوانات (مارها و عنکبوت ها و کلا دسته حیوانات ترسناک)، محیط های طبیعی (ارتفاعات، طوفان های همراه با رعد و برق) و آسیب ها (خون، تزریق).
چه عواملی باعث اختلال هراس می شوند؟
حملات هراسی کوتاه بوده و به ندرت بیش از چند دقیقه به طول می انجامند. این احساس به فرد دست می دهد که گوئی می خواهد بمیرد- و بدن او نیز شواهد خوبی برای تایید این موضوع در اختیار دارد: قلب فرد به تندی می تپد و قادر نیست به اندازه کافی اکسیژن دریافت کند.
آیا تاکنون تجربه سکته قلبی داشته اید! اگر بله، حمله هراس و این ادراک غلط، منجر به تشدید حالت اضطرابی در شما می شود و شدت هراس را نیز تشدید می کند.
تقریباً هرکسی می تواند دچار حمله هراس شود؛ این حملات اغلب به صورت غیرقابل پیش بینی و به طور تصادفی رخ می دهند. از دست دادن کنترل بسیار ناامیدکننده است و باعث می شود تا احساس تهدید تشدید شود. حملات هراس می توانند به صورت مکرر و به شکل ناتوان کننده اتفاق بیفتند و ترس زیادی را در فرد ایجاد کنند به گونه ای که باعث توقف روند فعال زندگی شود، وضعیتی که تحت عنوان اختلال هراس از آن یاد می شود.
مشخص نیست که چه عواملی منجر به تحریک حملات هراس می شوند. اغلب تحقیقات در این حوزه تمرکز خود را روی ارتباط میان سوء عملکرد مدار مغزی احساسات با محرک های فیزیولوژیکی قرار داده اند- یک سیگنال متابولیکی یا التهابی که نسبت به برخی از شرایط فیزیولوژیکی حساسیت بیشتری دارد منجر به بروز چنین حملات هراسی می شود.
با این وجود، اختلال هراس به شیوه رفتار درمانی به طرز مثبتی پاسخ می دهد. تلاش فوری برای طولانی کردن مدت زمان بازدم نیز می تواند باعث فعال شدن سیستم عصبی پاراسمپاتیک شده و یک رفلکس آرامبخش را به حرکت در آورد که در ادامه بهبود حمله هراس را به دنبال خواهد داشت.
اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟
انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند که به تائید و مورد پذیرش واقع شدن از جانب دیگران نیاز دارند. در طول روند تکاملی گذشته ما انسان ها، بقای ما در گرو تعلق به گروه تضمین شده است: حساسیت نسبت به قضاوت اجتماعی منفی یک مزیت برای بقا محسوب می شد.
ممکن است افراد به طور طبیعی از لحاظ میزان ترس از قضاوت منفی اجتماعی با هم متفاوت باشند و بعضی از افراد نیز فقط تحت شرایط خاصی اضطراب اجتماعی پیدا کنند، مثلاً وقتی که احساس کنند مورد ارزیابی موشکافانه قرار خواهند گرفت.
تجارب ناخوشایند اولیه ممکن است سیستم را به گونه ای تنظیم کند که نسبت به انتقاد یا عدم تأیید دیگران به طور پایدار حساس باشد و یا اینکه افراد نشانه های اجتماعی را بد تفسیر کرده و عدم حضور خود در یک مناسبت اجتماعی را دلیل بر طرد خود قلمداد کنند و در نتیجه اختلال اضطراب اجتماعی در آنها بروز و نمود پیدا کند.
افرادی که به این اختلال دچار شده باشند معمولا از قرار گرفتن در شرایطی که تحت نظارت دیگران قرار داشته باشد اجتناب می کنند. مثلا شرکت در یک سخنرانی یا غذا خوردن در حضور دیگران را انجام نمی دهند. آنها ممکن است از ملاقات با افراد جدید هراس داشته باشند یا مشارکت در مکالمات گروهی، آنها را مضطرب کند. اختلال اضطراب اجتماعی فرصت های زندگی و لذت بردن از آنها را برای افراد محدود می کند.
تفاوت اضطراب اجتماعی با اضطراب فراگیر چیست؟
مطالعات نشان می دهد که افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی نسبت به بازخوردهای منفی از میزان حساسیت بیشتری برخوردار هستند و در چنین شرایطی به میزان بیشتری یاد می گیرند. اما شباهت این دو در همین جا به پایان می رسد. اختلال اضطراب فراگیر می تواند شامل هر نوع نگرانی در هر یک از حوزه های اصلی زندگی مانند سلامتی، امور مالی، کار و غیره باشد.
اختلال اضطراب اجتماعی یک نگرانی خاص را انعکاس می دهد- قضاوت منفی از جانب دیگران- و تنها در قالب محیط های اجتماعی خودش را نشان می دهد.
اکنون دانشمندان از این موضوع آگاهی دارند که خوش بینی و اضطراب با هم ارتباط دارند. از مدت ها پیش مشخص شده است که اغلب افراد به طور ذاتی نسبت به یک نگاه خوش بینانه در زندگی خود تعصب دارند و از آن بیزارند. اما مطالعات اخیر نشان می دهد که این تعصب در بین کسانی که اضطراب فراگیر دارند وجود ندارد. در مقابل، افراد دارای اضطراب اجتماعی یک خوش بینی عمومی را در خود حفظ می کنند.
اضطراب جدایی چیست؟
اغلب کودکان خردسال در مورد جدایی از والدین و مراقبان خود دچار اضطراب هستند. این اضطراب یک مرحله طبیعی از فرایند رشدی محسوب شده و از حدود ۹ ماهگی شروع می شود.
نوع و درجه پریشانی ای که کودک هنگام جدایی از مراقب، از خود نشان می دهد به عنوان مقیاسی برای سنجش امنیت دلبستگی و تطابق با دنیای غریبه ها مورد استفاده قرار می گیرد. اما اضطراب ناشی از جدایی که در سن ۱ سالگی عادی و سازگار قلمداد می شود در ۱۰ سالگی از سازگاری کمتری برخوردار است.
اختلال اضطراب جدایی زمانی بروز پیدا می کند که کودک درجات بالایی از پریشانی را در صورت جدا شدن از خانه و متعلقات مورد علاقه خود نشان می دهد و به طور معمول در میان چهار درصد از کودکان زیر ۱۲ سال این اختلال دیده می شود.
این اختلال می تواند با نگرانی مداوم در رابطه با مواردی مانند گم شدن، آدم ربایی، هرگز ندیدن والدین یا تصور مرگ آنها ظاهر شود.
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی اغلب از رفتن به مدرسه اجتناب می کنند و به والدین خود می چسبند. یک دوره جدایی می تواند استرس قابل توجهی را به کودک تحمیل کند اما بعد از طلاق والدین این وضعیت می تواند به صورت بسیار شدیدتری خود را نشان دهد.
هیپوکندریا (خودبیمارانگاری) یا اضطراب سلامتی چیست؟
آنچه که قبلا به آن اصطلاح هیپوکندریا اطلاق می شد به دو نسخه کاملا مجزاء اشاره داشت که شامل تظاهر جسمی از یک رنج روانی بود اما تنها یکی از این دو نسخه با اختلال اضطرابی هم سو می باشد.
اختلال اضطرابی افرادی را در بر می گیرد که دارای سطح بالای اضطراب در رابطه با سلامتی خود هستند که باعث بروز پریشانی روانی و اختلال در آنها می شود.
اما علائم جسمی خاصی در فرد قابل مشاهده نیست. در مقابل، اختلال سایکو سوماتیک و اختلالات مرتبط با آن به آن دسته از افرادی اطلاق می شود که در آنها علائم بدنی همراه با پریشانی روانی و مشغله فکری نسبت به این علائم وجود دارد. هر دو دسته از هیپوکندریا، خود را در رابطه با مسائل پزشکی و مشکلات جسمانی نشان می دهند تا در رابطه با مسائل مربوط به سلامت روان.
چه اختلالات دیگری به اضطراب مربوط می شوند؟
هم اختلال استرس پس از سانحه و هم اختلال وسواس فکری-عملی دارای ارتباط تنگاتنگی با اضطراب هستند و تا چندی پیش به عنوان اختلالات اضطرابی طبقه بندی می شدند.
افراد مبتلا به وسواس فکری عملی یا OCD به طور اجباری به انجام یک کار تکراری مباردت می ورزند (به عنوان نمونه شستن دستها) یا یک رفتار غیر مولد و کلیشه ای از خود نشان می دهند (به طور پیوسته اشیاء را روی قفسه مرتب می کنند) و از این اقدامات به عنوان راهی برای خلع سلاح کردن افکار تحریک کننده اضطراب که بی وقفه به سراغ آنها می آیند استفاده می کنند (آیا من از نظر جنسی منحرف هستم؟).
مطالعات حاصل از انجام تصویربرداری ذهنی نشان دهنده سوء عملکرد یک مدار عصبی خاص می باشد که هم به صورت بیش از اندازه در مورد خطر هشدار می دهد و هم سیگنال های مرتبط با ایمنی را اشتباه قرائت می کند.
PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) شامل سوء عملکرد در گره های عصبی دیگر مربوط به مدارهای ترس و ایمنی در مغز می باشد.
درست مانند وسواس، PTSD نیز با قرائت اشتباه سیگنال های مربوط به خطر توصیف می شود؛ به هرحال این اختلال به واسطه یک موقعیت بسیار استرس زا ایجاد می شود که خطرات جسمی با خود به همراه دارد.
ماه ها و یا سال ها بعد، خاطرات مربوط به آن واقعه دردناک توسط تجربیات غیر تهدیدآمیز مجددا تحریک می شوند و انجام اقدامات ایمنی ضرورت می یابند که باعث تحت تاثیر قرار گرفتن فعالیت های روزمره فرد می شود.
درست مانند برخی از اختلالات اضطرابی نظیر فوبیا، درمان PTSD نیز ممکن است به یک شیوه درمانی که لازمه آن، قرار گرفتن در معرض منبع ایجاد کننده ترس می باشد، پاسخ دهد.