تجربه مشاوران و روانشناسان نشان می دهد اوج استعداد و توانایی انسان در مرحله جوانی است. در دوران جوانی، انسان می کوشد تا از قابلیت های خود بیشترین بهره وری را داشته باشد. مشاوره با جوانان نشان داده است اگر آنها را نادیده بگیرند، ممکن است دست به رفتارهای نسنجیده ای بزنند. رفتارهایی که ممکن است آتش آن نه فقط دامن خود جوان بلکه دامن کل جامعه را بگیرد.
چرا باید به جوان و دوران جوانی توجه کرد؟
احساس پوچی، شکست و گوشه گیری از دیرباز یکی از دام های پیش روی انسان بوده است. احساسی که در نهایت او را به سمت نابودی سوق می دهد. درحالی که روحِ مملو از خودباوری و اعتمادبه نفس اسباب پیشرفت و اعتلای فرد را فراهم ساخته و او را به سمت فعالیت بیشتر و دوستی با هم نوعان خود حرکت می دهد.
مشاوره با جوانان ثابت کرده است که ایشان ابایی از جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروهها و جوامع بزرگتر ندارد. از نظر مادی و معنوی کمبودی احساس نکرده، نیازهای خود را تأمین شده می بینند. به لحاظ روانشناسی نیز ثابت شده است احساس حقارت و خردی که گه گاه از محیط خانواده و اجتماع به فرد القا می شود و سبب انزوای او می گردد، در جوانانی که اعتماد به نفس دارند، جایی ندارد.
ظرفیت های جوانان و اهمیت بارور کردن آن در دوران جوانی
مشاوران و روانشناسان بر این باورند اوج استعداد و توانایی انسان در مرحله جوانی است. در این مرحله انسان می کوشد تا از استعدادهای خود بهترین استفاده را ببرد. و بیشترین بهره وری را کسب کند. حال اگر زمینه مناسب برای رشد توانایی های جوانان فراهم نشود و از طرف جامعه نادیده گرفته شوند، چه بسا آفت بیکاری دامن او را بگیرد و سرخورده و منزوی گردد.
روانشناسان بر این باورند که اهمیت دادن به فرد مهمترین عامل تضمین موفقیت وی از لحظه تولد تا مرگ است. بیشتر کودکان در محیط خانواده در کانون توجه قرار دارند. و حمایت ها و محبت های لازم را از پدر و مادر می گیرند. اما مشاوره با کودکان و جوانان نشان داده است که غالبا این احساس پوچی و گوشه گیری از لحظه ای در آنان جوانه می زند که از محیط خانواده به اجتماع بزرگتری همچون مدرسه وارد می شوند. و آنجاست که برای اولین بار طعم شکست و سرخوردگی را تجربه می کنند.
عواقب نادیده گرفتن ظرفیت های جوانان
بی توجهی و کنار زدن جوانان بدان معناست که آنان را فاقد اندیشه ای کارآمد می دانیم. این اقدام دو اثر نامطلوب به همراه دارد: تجربه مشاوره با جوانان نشان داده است که بی توجهی به آنها باعث می شود جوانان به جای تفکر، اختراع و ابتکار به سمت امور بی ارزش و پیش پا افتاده حرکت کنند. و بدین ترتیب فرد و جامعه پیشرفت نکرده، عقب مانده باقی می مانند.
مشاوران روانشناس هم بر این باورند که بی توجهی به جوانان باعث می شود که جوانان برای دیده شدن و کسب شادابی و روحیه از دست رفته خویش دست به تلاش و تکاپو بزنند. تلاش هایی که گاهاً باعث بروز رفتارهای نابهنجار می شود. پس همچنانکه بزرگترین آتش سوزی ها از جرقه ای که گاه به چشم دیده نمی شود آغاز می گردد، بروز کوچکترین رفتار نسنجیده از سوی جوانان نیز می تواند کل جامعه را درگیر نماید. و خسارات جبران ناپذیری به جای گذارد.
اثرات بی توجهی و نادیده گرفتن جوانان
مشاوره با جوانان نشان می دهد، جوانی که به حاشیه رانده می شود، به ناچار به پیله تنهایی خود فرو می رود. به لحاظ روانشناسی جوانی که به انزوا می رود شخصیت، فکر و اراده خویش را از دست می دهد. و رنگ محیط را به خود می گیرد و فردی سطحی نگر می شود. در چنین حالتی بروز رفتارهای شتابزده و هیجانی در جوانانی که فاقد ژرف نگری هستند، سوی افراط و تفریط به خود می گیرد.
مطالعات روانشناسی نشان می دهد در چنین شرایطی گاه عاطفه جوان توسط جمع دوستان تحریک می شود و او را از میانه روی خارج می کند. وگاه رسانه هایی که تنها به فکر جذب مخاطب اند و هیچ ارزشی برای تعالی جامعه قائل نیستند او را به بند می کشند. در این حالت، جوانان تحت تأثیر فضاسازی رسانه حتی ممکن است به آشوب های گروهی روی آورند.
این درحالی است که نیاز جامعه به جوانانی متفکر و بی باک نیازی همیشگی است. چرا که مبارزه با ظلم و قیام علیه حاکمان ستمگر را جوانانی چنین باید. پس بی جهت نیست که گاه دولتها کمر به انزوای جوانان می بندد. چرا که بقای خود را در سطحی نگری و بی تدبیری آنان می بیند.
راهکار جلوگیری از به حاشیه راندن جوانان و بی توجهی به آنها
با این وصف چگونه می توان در مقابل به حاشیه راندن و نادیده گرفتن جوانان متفکر و مبتکر جامعه ایستاد؟ گام اول در این مسیر کاشت نهال درک و آگاهی در فکر جوانان است. برای این منظور باید تشکل ها و گروههایی ایجاد شود که از نظر مالی وابسته به حکومتها نباشند. و داوطلبانه اداره شوند.
همچنین در کنار جذب جوانان به عضویت گروه، بهتر است که مدیریت و زمام امور به دست افراد باتجربه و مطلع سپرده شود. این گروهها باید بکوشند تا سطح آگاهی جوانان را بالا برده، آنان را به فعالیت بیشتر تشویق کنند، مانع از گوشه گیری جوانان شوند و از رفتارهای نسنجیده بر حذر دارند. به لحاظ روانشناسی هم هرچه بر میزان و نقش این سازمان های غیردولتی و مردم نهاد افزوده شود، روح نشاط، تفکر و خودباوری در آنان نیز بیشتر می شود و به تبع آن موجی مثبت در تمام جامعه حاکم می گردد.
همچنین برپایی گردهمایی ها و نشست هایی با محوریت مقابله با سرخوردگی و انزوای جوانان و بحث و گفت و گو در این خصوص، می تواند تلاش گروههایی را که طرفدار به حاشیه راندن جوانان هستند بی اثر کند. و از طرف دیگر آنان را از حرکت های نسنجیده و احساسی باز دارد. و آنان را به تفکر و خردورزی وا دارد.
نویسنده: عبدالرزاق عبدالحسین
مترجم: محمد منوری