ساختار بدن انسان در ظاهر متقارن به نظر می رسد اما بسیاری از اندام های داخلی به صورت نامتقارن قرار گرفته اند. ساختار مغز نیز در ظاهر متقارن به نظر میرسد اما از دیدگاه عملکرد دو نیمکره مغز به صورت نامتقارن عمل می کند. جانبی شدن مهارت های رفتاری و تفاوت های ساختاری و عملکردی در سیستم حرکتی مرتبط است. در ارتباط با تخصص یافتگی نیمکره های مغز، برخی معتقدند که این نیمکره ها در آغاز تولد برای کارکرد شناختی خاصی تخصص نمی یابند، بلکه در سال های اولیه، تخصص یافتگی نیمکره ها به صورتی تحولی شکل می گیرد. برخی دیگر از محققین عنوان نموده اند که تخصص یافتگی نیمکره ها به طور وراثتی تعیین می شود.
به طور کلی اعتقاد بر این است که نیمکره راست مستعد فرایندهای فکری کلی نگر و شهودی، اما نیمکره چپ مستعد تفکر تحلیلی و منطقی است. همچنین عنوان شده نیمکره راست برای پردازش اطلاعات در تحلیل داده های فضایی و نیمکره چپ برای پردازش داده های کلامی اختصاص یافته است. موضوعات متنوع و گسترده ای در ارتباط با تخصص یافتگی نیمکره های مغزی مورد بررسی قرار گرفته است، موضوعاتی نظیر اندازه بدن، گرایش جنسی، الکلیسم، آلرژی، طول عمر و همچنین تفاوت بین اشخاص چپ دست و راست دست در انجام تکالیف کلامی و فضایی، شخصیت، استعداد موسیقی، دانش جغرافی، مهارت های حرکتی، خلاقیت در این ارتباط انجام شده است.
مطالعات جانبی شدن کارکردهای مغز
در سال های اخیر این موضوع پژوهشگرانی را که در حوزه عصب – روان شناسی فعالیت می کنند به تفکر واداشته و باعث انجام تحقیقات فراوانی در این زمینه شده است. عصب – روانشناسی یک رویکرد بین رشته ای است و ارتباط بین عملکرد مغز و رفتار و فرایندهای عالی روان شناختی را مطالعه می کند. عصب – روان شناسان با استفاده از تکنیک های خاصی روابط مغز – رفتار را در افراد بهنجار مطالعه می کنند که به این تکنیک ها مطالعات جانبی شدن می گویند.
پیشنهاد می کنیم بخوانید: آمیگدال یا بادامه در مغز
دست برتری
دست برتری را میتوان صفت مشخصه انسان ها در نظر گرفت. به طوری که حتی در نزدیکترین خویشاوندان ژنتیکی انسان یعنی شامپانزه ها نیز با این فراوانی مشاهده نشده است. تقریباً بین 6 تا 17 درصد افراد جامعه چپ برتر، 3 تا 17 درصد دو سو توان و بین 66 تا 89 درصد راست برتر و با ارجحیت در مردان گزارش شده است. آثار ثبت شده به وسیله باستان شناسان و اسکلت های به جای مانده شواهدی از گرایش انسان های اولیه به استفاده از دست راست را نشان داده اند.
وقتی نوزادان بعد از 3 ماهگی به اشیا نزدیک می شوند، دست برتر آنها مشخص می شود. دستکاری اشیاء با یک دست در حدود 5 ماهگی ظاهر می شود و در حدود7 ماهگی نوزادان برای دستکاری اشیاء استفاده از دست معینی را ترجیح می دهند. در حدود یک ماه پس از اینکه دستکاری با دو دست ظاهر شد، با وجود اینکه نوزاد با هر دو دست شی را می گیرد، اما دست برتر به طور کامل آشکار می شود.
از نظر مغزی، جانبی شدن به کارکردهای متفاوت دو نیمکره در کنترل اعمال اشاره می کند. با گذشت بیش از یک صد سال از مطالعه عدم تقارن مغز، کارکردهای جداگانه دو نیمکره نیز مشخص شده اند. نیمکره چپ (نیمکره ای که به عنوان نیمره غالب در اکثر افراد شناخته می شود) در همه عملکردهای زبانی شامل خواندن، نوشتن، درک و تولید کلام و پردازش توالی ها (زبانی و حرکتی) نقش غالب داشته و نیمکره راست ظرفیت بالاتری در پردازش اطلاعات بینایی و فضایی، ادراک و تولید و اطلاعات غیرکلامی از جمله موسیقی و بیان چهره دارد.
جانبی شدن کارکردهای مغز به افزایش کارکرد بهینه نورون ها، اجتناب از شکل گیری مدارهای عصبی بیش از حد و جلوگیری از شروع پاسخ های رفتاری متضاد منجر شده است. نیمکره چپ برای طبقه بندی اطلاعات و پاسخ به خصوصیات معمول و تکراری تخصص یافته است؛ در حالیکه نیمکره راست بیشتر به رویدادهای جدید و ابراز سطوح شدید هیجانی مثل پرخاشگری، رفتارهای ترس و گریز اختصاص یافته است.
با توجه به این که نیمکره های مغزی از لحاظ ساختاری و عملکردی تفاوت هایی با یکدیگر دارند، در نتیجه هر کدام برای کارکردهای شناختی خاصی تخصص یافته اند و این را نیز باید مورد توجه قرار داد که در افراد راست دست نیمکره چپ مغز و در افراد چپ دست نیمکره راست مغز مسلط است پس این دو گروه از لحاظ عملکردهای ذهنی و شناختی نیز با هم تفاوت دارند و برای درک بهتر نیز میتوان از نظر تشریحی نیز تفاوت های دو نیمکره مغز را مورد مطالعه قرار دهیم.
عدم تقارن تشریحی
اسکن های مغزی MRI هشت تفاوت تشریحی عمده میان دو نیمکره را تأیید کرده اند که عبارت اند از:
- نیمکره راست کمی بزرگتر و سنگین تر از نیمکره چپ است، اما نیمکره چپ ماده خاکستری بیشتری در مقایسه با ماده سفید دارد.
- قطعه های گیجگاهی، عدم تقارن ساختاری قابل توجهی نشان می دهند که بیانگر اساس تشریحی تخصص یافتگی مشاهده شده در قطعه های گیجگاهی راست و چپ در زبان و کارکردهای موسیقیایی است.
- عدم تقارن کورتکس قطعه های گیجگاهی با عدم تقارن مغزمیانی متناظر در تالاموس همبستگی دارد. این عدم تقارن تشریحی، مکمل عدم تقارن کارکردی مشخصی در تالاموس است، به طوری که تالاموس چپ برای کارکردهای زبانی غالب است.
- شیب شیار جانبی نیمکره چپ ملایم تر از نیمکره راست است، به همین دلیل منطقه کورتکس گیجگاهی – آهیانه ای که در بخش شکمی به طرف شیار جانبی قرارگرفته در سمت راست بزرگتر به نظر می رسد.
- ناحیه بروکا در سمت چپ و راست به صورت متفاوتی سازمان دهی شده است به طوریکه ناحیه قابل مشاهده در سطح مغز حدوداً یک سوم در سمت راست که تن (آهنگ) صدا را تحت تأثیر قرار می دهد بزرگتر از سمت چپ است در حالی که ناحیه کورتکس که در شیارهای منطقه مدفون شده اند در سمت چپ که در تولید دستور زبان مؤثر است بزرگ تر از سمت راست است.
- توزیع انتقال دهنده های عصبی مختلف هم در مناطق ساب کورتیکال و هم در نواحی کورتیکال نامتقارن است
- نیمکره راست بیشتر از نیمکره چپ به سمت جلو گسترش یافته است، نیمکره چپ بیشتر از نیمکره راست به سمت عقب امتداد دارد و شاخ های پس سری بطن های جانبی پنج برابر در سمت راست نسبت به سمت چپ بلندتر هستند.
- جزئیات عدم تقارن تشریحی هم تحت تأثیر جنسیت و هم دست برتری قرار دارد. به نظر می رسد بیشترین عدم تقارن در نواحی زبانی و کمترین عدم تقارن در لوب گیجگاهی قدامی و در لوب فرونتال خلفی – میانی باشد.
برای گرفتن مشاوره در زمینه های مختلف می توانید از مشاوران مرکز مشاوره خارج کشور رهیاب استفاده کنید.
1 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
سلام و عرض ادب
سپاس فراوان