با پیشرفت جوامع و تغییر نگرش جامعه نسبت به نقشها و وظایف افراد، زنان علاقه بیشتری برای حضور مؤثر در جامعه و اشتغال در جایگاههای مختلف شغلی و اجتماعی پیدا کردهاند. در این بین چیزی که شرایط آنها را نسبت به مردان متفاوت و پیچیده میکند، نقش مهم مادر بودن است. از سویی یک مادر نیاز دارد تا به رشد و پیشرفت فردی و علاقهمندیهای خود بپردازد و از سویی دیگر وظیفه مهم و سنگین مادری را نیز برعهده دارد. در این راستا گفتگویی با دکتر صفورا محمدیان، روانشناس و رواندرمانگر بالینی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
به نظر شما اشتغال مادران تحت تأثیر چه عواملی است؟
در واقع هر مادری یک مادر شاغل است. نمیتوان گفت مادرانی که شغل خود را به خاطر بچهدار شدن ترک میکنند، کار کمتری دارند زیرا زنان خانهدار عملا مسئولیت بیشتری در خانه متحمل میشوند و کمک کمتری دریافت میکنند. به طور سنتی ارزشی هم که جامعه برای کار خانه و بچهداری قائل میشود ناچیز است.
همه مادران احتیاج دارند که در درون خود احساس ارزشمندی و کفایت کنند و خود را در مسیر تحقق آرزوهایشان ببینند و احساسات درونی مادر، همواره بر کیفیت مادری کردن او تأثیر بسزایی خواهد داشت. مادران میتوانند از طریق ارتباط با مادران شاغل دیگر به احساسات مشترکی که دارند پی ببرند و از راهحل هایی که دیگران یافتهاند نیز استفاده کنند.
در مجموع عواملی مثل موقعیت مالی، که مادر به دلیل کمک به درآمد خانواده، نانآور اصلی خانواده است، تمایل به استقلال مالی، موقعیت خانوادگی که گاهی مادر سرپرست خانواده است و چارهای جز کار کردن ندارد، اهمیت روانی؛ بعضی زنان به کار کردن ادامه میدهند چون نمیتوانند کار نکردن را تصور کنند یا نمیدانند چگونه آن را متوقف کنند و عواملی دیگر اشتغال مادران را تحت تأثیر قرار میدهد.
کار به بعضی از زنان شادی و نشاط میبخشد و برای بعضی تأمینکننده استقلال مالی و هیجانی از همسرشان است. خیلی از زنان احساس میکنند کارکردن، بیش از دستاورد مالی در زندگیشان نقش دارد و به شغل خود میبالند، از آن رضایت به دست میآورند و کار، عزتنفسشان را بالا میبرد.
آیا اگر مادری شاغل است، لازم است که کار خود را به دلیل مادر شدن و تولد فرزند رها کند؟
شرایط زندگی افراد با هم قابل مقایسه نیست و ما قادر به نسخه تجویز کردن برای زندگیها نیستیم. هر کسی با توجه به شرایط موجود خود، تصمیم نهایی را میگیرد و بهترین توصیه برای هر فرد این خواهد بود: خودت فکر کن و با توجه به شرایطی که داری تصمیم بگیر. موقعیت هر مادر شاغلی منحصربهفرد است، همچنین دیدگاههایش در مورد آنچه که میخواهد و آنچه که برای خانوادهاش بهترین میداند.
توصیه اکید به مادران برای ترک کار به منظور فراهم آوردن محیطی غنی برای کودک، توصیهای نیست که همیشه جواب بدهد و چه بسا در مواردی منجر به مراقبتی نامتناسب از سوی مادر میشود.داشتن یک بچه باعث تغییرات زیادی در شرایط جسمانی و روانی مادر میشود و چشمانداز او را به زندگی و کارش تغییر میدهد. نحوه نگاه او به خودش و همسرش را متحول میکند.
آنچه او و همسرش، حق و نقش طبیعی خود میدانستند را دگرگون میسازد و رابطهشان با دیگران همچون گذشته باقی نمیماند. انتظاراتی که از گذشته وجود داشته یا عملکرد قبلی یا آنچه دیگران در این موقعیت انجام دادهاند نمیتواند بهترین تصمیم را برای حال حاضر پیشبینی کند. لذا مادران باید آماده تغییر دیدگاهها و برنامهریزیهایشان باشند.
شغل مادر چه تاثیری بر روند رشد و پرورش نوزاد دارد؟
شاغل بودن یا نبودن مادر نیست که تعیین کننده کیفیت رشد و پرورش نوزاد است؛ مسأله تعیین کننده کیفیت مراقبت از نوزاد و چگونگی برآورده شدن نیازهای اوست که نتیجه مدیریت زمان، انرژی و هیجانات در مادر است.خانوادهای که تصمیم به بچهدار شدن میگیرد مسئولیت رشد و پرورش او را نیز همزمان باید به عهده بگیرد و نسبت به آن متعهدانه عمل کند و نادیده انگاشته شدن هر کدام از نیازهای بچه و یا سپردن وی به کسی که به او بیتوجهی کند یا آسیبی به او وارد سازد پذیرفته نیست.
اینکه چه مراقبت جایگزینی و با چه کیفیتی در دسترس است نیز انتخاب مادر را تحتتأثیر قرار میدهد.هم مادر شاغل و هم خانهدار باید بتواند زمان، انرژی و هیجانات خود را مدیریت کند تا از عهده «به اندازه کافی خوب بودن» بربیاید و فراموش نکنیم هیچ مادری وجود ندارد که بتواند تمام نیازهای فرزند خود را شناسایی و برآورده کند. هیجانات مادر ارتباط مستقیمی با کیفیت مادری کردن او دارد. لذا بد نیست در این مجال به مهمترین هیجاناتی که مادران شاغل با آن دست به گریبان هستند بپردازیم.یکی از مشکلات پیش روی مادران شاغل احساس گناه آنان است.
ممکن است مادری احساس کند که چرا فرزندش را نزد مراقب یا در مهدکودک میگذارد و ممکن است اینگونه او را در معرض خطرات ناشناخته قرار بدهد. همچنین ممکن است از اینکه کودک بیمار شده و مجبور است از محل کارش مرخصی بگیرد تا او را نزد پزشک ببرد، مجبور است از همسرش بخواهد کاری برای او انجام دهد، روزی را صرف نیازهای خود کند، به استاندارهایی که همردههای او به آنها رسیدهاند نرسیده است، تا مدتی نمیتواند به اندازه کافی برای همسرش وقت بگذارد، پیشرفت خود در زندگی را در اولویت بالاتری نسبت به آسایش بچه قرار داده است، در مقابل کودک کم تحمل شده یا گاهی از دست او عصبانی میشود و مواردی دیگر، همه و همه موجبات احساس گناه او را فراهم میآورند.حتی گاهی اگر احساس گناه از درون هم ایجاد نشود، جامعه آن را در مادر ایجاد میکند و این احساس گناه، انرژی جسمی و روانی مادر را هدر میدهد و بعضا باعث میشود مادران اصلا از خود مراقبت نکنند.
این درحالی است که اگر مادران شاغل اطمینان داشته باشند که برای فراهم کردن بهترین برنامه برای مراقبت از بچه در غیاب خود تمام تلاششان را کردهاند و وقتی در کنار کودک هستند عشق و توجه کافی را به فرزندشان خواهند داد دیگر جایی برای احساس گناه باقی نمیماند. اینگونه مادر شاغل، خود با توجه به شرایط موجود برای اشتغال تصمیم میگیرد و هر زمان شرایط تغییر کرد میتواند تصمیم خود را تغییر دهد و جایی برای سرزنش خویشتن وجود ندارد.
از سویی فرزندان مادران خانهدار هم بیمار میشوند و کودک برای مراقبت شدن نیاز به مادری سالم دارد. صرف وقت و انرژی برای حفظ سلامتی و نشاط خود در حقیقت مراقبت کردن از فرزند است.از طرفی باید در نظر گرفت که برخی از مادران در صورتیکه شغل خود را که به آن ها عزت نفس و آرامش میداده و احتیاجات مالیشان را برآورده میساخته ترک کنند، احساس رنجش و نارضایتی خواهند کرد.
برای بعضی مادران رسیدن به آرزوها، با خوشحال و راضی بودن آنها در هم تنیده است و به تعویق انداختن یا نادیده گرفتن این آرزوها مصادف است با به تعویق افتادن خوشحالی و شادکامی آنها و وقتی مادر در خانه شاد نیست، هیچ کس شاد نیست.نگرانی و اضطراب ایدهآل بودن نیز از موضوعاتی است که دغدغه بسیاری از مادران محسوب میشود. این مادران تمایل دارند در کار و مادری کردن ایدهآل باشند و با کوچکترین خطایی اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند و دستخوش اضطراب میشوند.
همین که یک مادر همه تلاشش را برای مادری کردن با کیفیت انجام دهد کافی است و نتیجه کار چیزی از ارزش تلاش مادر کم نمیکند. فرزندپروری فرایندی است که والدین هر روز در آن تجارب جدیدی کسب میکنند و هرگز به والدینی کامل بدل نخواهند شد. اصرار به کامل بودن، بدون شک به شکست میانجامد و شکست آغاز ناکامی و اضطراب میشود و این هیجانات باعث ضعیف شدن توان مراقبتی مادر شده و چرخه معیوبی را آغاز میکند.
یکی دیگر از مشکلات مادران شاغل این است که احساس خستگی بیش از حد میکنند که نیاز به مدیریت دارد.از دیگر سو مادران شاغل، علایق بیشتری دارند، پتانسیل بیشتری در خود احساس میکنند و به دنبال آن حس میکنند چیزهای بیشتری دارند که به فرزند خود بدهند. آنها به واسطه کار خود مولدتر هستند و این باعث میشود احساس ارزشمندی در آنها تقویت گردد و اعتماد به نفس بیشتری برای ارتباط برقرار کردن با فرزند خود داشته باشند.
این بدان معنی است که بچههای آنان خودبسندگی بیشتری خواهند داشت.خیلی از بچهها از اینکه مادرشان به خاطر کارشان به آنها توجه کمتری میکنند ناراحت نیستند و حتی به مادر شاغل خود افتخار میکنند. اینکه فرزندتان را ببرید تا محل کارتان را ببیند میتواند به او کمک کند که بفهمد از زندگی شما کنار گذاشته نشده است و فهمیدن اینکه شما کجا میروید و چه کار میکنید برایشان آرامشبخش است.
چگونه میتوان شرایط جدید را مدیریت کرد بهطوری که کودکان کمترین آسیب را ببینند؟
تولد کودک تجربهای به شدت خستهکننده است و گاهی برای مادر یا کودک مشکلاتی پیش میآید و خلاص شدن از آن طولانیتر از آن چیزی است که برای آن برنامهریزی شده است.بچهها نیازمند توجه بسیار، مراقبت و تغذیه شدن هستند. نیاز بچهها با رشدشان تغییر میکند. در سنین مختلف نیازمند محرکها و فعالیتهای متفاوتی خواهند شد و از همه مهمتر اینکه بچهها زمان مصرف میکنند.
مدیریت کردن زمان، چه شاغل باشید و چه نباشید، از حیاتیترین جنبههای مادرِ مؤثر بودن است. کودک نیاز به عشق و توجه، صبر و تحمل و احترام، راحتی و آسایش، امنیت، یادگیری درست و غلطها و تشکیل یک نظام ارزشی، آموزش و ارائه محرک، تشویق وکمک، ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس و احساس ارزشمندی دارد.
دانستن اینکه کسی هست که اختصاصا برای اوست و وقتی به کمکش احتیاج دارد، هست و از همه مهمتر اینکه بچه نیاز دارد که بداند دوستش دارند.برآورده شدن و چگونه برآورده شدن این نیازها حیاتی است و چند و چون این برآوردن ازتعیینکنندههای اصلی فردی است که کودک به آن تبدیل خواهد شد. در واقع کیفیت زمانِ بودن در کنار بچه اهمیت بیشتری از کمیت آن دارد.
پیشنهادات و راهکارهایی که برای مدیریت این شرایط کمک کننده است، عبارتند از:
بعد از زایمان و تولد کودک برنامه مشخصی برای بازگشت به کار تنظیم کنید.
به برنامه روزانه بچه الگو و نظم بدهید تا در زمان بازگشت به کار مشکلات کمتری داشته باشید.
برای کنار آمدن با خستگی تمهیداتی بیندیشید.
همسرتان را در تمام امور مربوط به خانه و بچه شریک سازید.
همواره آماده کمک گرفتن باشید.
سعی کنید وظایف خاصی را به همسر، اقوام و دوستان بسپارید.
رژیم غذایی سالمی داشته باشید.
از حقوق خود به عنوان یک مادر در محل کار اطلاع کافی پیدا کنید و از همه تسهیلات موجود بهره ببرید.
به کارفرما درباره بارداری و زمان بازگشت به کار اطلاع بدهید تا از شما حمایت کند.
برای مراقبت از کودک در غیاب خود تصمیم بگیرید که آیا او را نزد آشنایی خواهید گذاشت یا مراقبی استخدام خواهید کرد یا او را به مؤسسات مراقبت روزانه خواهید سپرد و درباره پیامد تصمیمتان اطلاعات کسب کنید.
کسی را برای نگهداری از کودک انتخاب کنید که حداقل شرایط زیر را داشته باشد:
- در نگهداری از نوزادان باتجربه باشد و در صورت امکان در این زمینه آموزشدیده باشد.
- از نظر عاطفی، گرم، بامحبت و صبور باشد و بهطور کامل به کودک توجه کند.
- قابل اتکا باشد و بتوان به او اطمینان کرد.
- بتواند سرگرمیها و محرکهای لازم را برای کودک در حال رشد فراهم آورد.
- بتواند برای مدت زمان قابل توجهی (حداقل به مدت یک سال) با کودک بماند و در مراقبت خود پیوستگی داشته باشد.
در نظر بگیرید که کودکان زیر دو سال قادر نیستند به شما بگویند در طول روز بر آنها چه گذشته است. بنابراین قضاوت درباره کیفیت مراقبت و اینکه کودک چقدر در آسایش و امنیت قرار دارد باید بر اساس بهزیستیِ کلی او تعیین شود.
با مراقب بچه با احترام رفتار کنید و در مورد شرایط و رضامندی او حساس باشید. برنامهریزی کنید تا در زمان تعامل با کودک دغدغه کار را از خود دور کنید و با آرامش و بدون نگرانی زمانتان را با بچه صرف کنید و در صورت نیاز برنامههای زندگیتان را در جهت آسایش خود و فرزندتان تغییر دهید.
پدر و اطرافیان چگونه میتوانند به مادر شاغل کمک کنند؟
بچهدار شدن اتفاقی دو نفره است و مادر به تنهایی مسئولیت رشد و پرورش بچه را به عهده ندارد. گرچه حتی زمانی که پدر متعهد و مشارکتکنندهای نیز وجود دارد، این مادر است که باردار میشود، دوران بارداری را سپری میکند، زایمان میکند و حداقل در هفتههای اول تولد مراقب اصلی محسوب میشود اما بدون مشارکت و کمک پدر، تأمین نیازهای بچه آسان نیست.
بیشترین استرس مادران شاغل از این ناشی میشود که باید کارهای خانه را هم سازماندهی کنند، لذا تقسیم وظایف لازم و ضروری است.توصیه من به مادران شاغل این است که وانمود نکنید همهفنحریف هستید و مشکلاتتان را به سادگی با همسر خود درمیان بگذارید.
مسئولیتهای خانه را تا حد امکان تقسیم کنید و در امور منزل به چند و چون کار آنها اعتراض نکنید؛ اگر ابتکارعمل به خرج دادند، احساس نکنید که کارتان غصب شده است. هر جا لازم بود از خانواده خود و همسرتان نیز کمک بگیرید و همه بار مسئولیت را تنهایی به دوش نکشید.