این روزها در قرن بیست و یکم شرایط زندگی و تعامل با دیگران سختتر و پیچیدهتر از قبل شده است. ازاینرو مراجعه به اهل فن و متخصصان بهداشت و سلامت روان در بسیاری از امور روزمره و مراحل پیچیده زندگی از تولد تا مرگ، در همه عرصهها بسیار کارساز است و در تعارضها و ناامیدیها شوق زیستن و ادامه مسیر را در دل افراد برمیافروزد.
رواندرمانگران، طبیبان دلاند که ما را همانطور که هستیم میپذیرند و با جانودل به ما گوش میسپارند بدون سرزنش و تحقیر و تهدید؛ چنانکه مرهمی بر جان دردمندمان باشد و در بستری امن رشد کنیم و امیدوارانه پروبال بگیریم؛ اما چرا آنقدر که برای درمان دردهای جسم خویش به پزشک مراجعه میکنیم، به آلام روانمان اهمیت نمیدهیم؟ شاید چون طبیبان روان را بهخوبی نمیشناسیم یا با حقوق خود برای مراجعه به رواندرمانگران آشنا نیستیم. در همین رابطه با دکتر بهروز بیرشک؛ روانپزشک و رواندرمانگر، استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
حقوق افراد مختلف جامعه، وقتی به روانشناس مراجعه میکنند چیست؟
بهطورکلی مهمترین وظیفهای که روانشناسان بر عهده دارند در نظر گرفتن سطح سلامت مراجعین است و هدف آنها در این راستا اجرای کلیه قوانینی است که هدایت افراد را بر عهده دارد. ما بر اساس نظامنامهای که در سازمان نظام روانشناسی و همچنین در کلیه کشورهایی که چنین سازمانی را دارند، یک سری اسلوب و قوانین داریم؛ در حقیقت ما از یک چارچوب اخلاقی پیروی میکنیم و بهطورکلی پنج اصل مهم را در ارتباط با درمانجویان مدنظر قرار میدهیم:
اصل اول احترام به شأن و آزادی انسانهاست.
مسئولیتپذیری
احساس مسئولیت و عدم آسیبرسانی به مراجعین
عدم تبعیض بین مراجعین
توجه به ارزشهای جامعهای که ما در آن کار میکنیم.
در حقیقت اصول اخلاقی که مطرح میشوند شامل خودمختاری، عدالت و وفاداری است. یکی از حقوقی که مراجعین دارند اصل رازداری است به معنای محرمانه ماندن مسائلی که نزد درمانگر بیان میکنند. درمانگر تنها زمانی که شرایط خاصی پیش بیاید و مجبور شود، اصل رازداری را کنار میگذارد و آنهم شرایطی است که بسیار برای سلامت خود مراجع حیاتی است و لازم است اقدام فوری انجام شود؛ مثلاً زمانی که جان او درخطر است. ما همواره باید اصولی را نسبت به مراجع رعایت کنیم که بتوانیم در او احساس امنیت و آرامش به وجود بیاوریم بهطوریکه رابطه درمانی خوبی به وجود بیاید و به درمانگر اعتماد کند، چون در بستر یک رابطه درمانی خوب است که مراجع مشکلاتش را مطرح میکند و درمانگر میتواند اقدامات لازم را برای بهتر شدن شرایط او انجام دهد؛ زیرا سلامت مراجع بسیار اهمیت دارد و ما باید مراقب باشیم اقدامی نکنیم که بهنوعی آسیبی به فرد بزنیم و همواره باید در جهتی گام برداریم که منجر به رفع تعارضاتی شود که در فرد وجود دارد و شرایط او را دشوار کرده است. باید به بهبود و رشد فرد کمک کنیم و بتوانیم کارایی لازم را در او به وجود بیاوریم.
آیا در کشور ما نظارتی بر کار درمانگرها وجود دارد؟
یکی از موضوعاتی که ما در کشور به آن اهمیت میدهیم بحث سوپرویژن است زیرا درمانگری که فقط آموزش تئوری دیده باشد نمیتواند از کارایی لازم برخوردار باشد. درمانگران باید از سازمان نظام روانشناسی مجوز کارِ درمانی داشته باشند و یکی از شرایط دریافت شماره نظام روانشناسی از سازمان، گذراندن دورههای نظری و عملی خاص برای یک مدتزمان مشخص است. افرادی که روانشناس هستند بعد از اینکه در مقطع ارشد و دکتری فارغالتحصیل شدند، میتوانند به مراکز معتبر مراجعه کنند و آموزش ببینند. بعد از گذراندن این دورهها مصاحبهای با آنها انجام میشود که میتوان گفت بسیار جامع است. بنابراین افراد برای احراز صلاحیت کار درمان و دریافت پروانه فعالیت، هم باید سابقه کار پژوهشی داشته باشند و هم دورههای کار عملی و آموزشی را گذرانده باشند و حدود یک سال یا بیشتر نیز آموزشدیده باشند تا پذیرفته شوند و مجوز بگیرند.
متأسفانه گاهی میبینیم که افرادی بدون اخذ پروانه رواندرمانی در این حوزه فعالیت میکنند و ممکن است به مراجعین آسیب برسانند، این حق مسلم مردم است که هنگام مراجعه به روانشناسان از داشتن مجوز فعالیت آنها از سازمان نظام روانشناسی مطمئن شوند، همانطور که پزشکان نیز بعد از اتمام تحصیلاتشان ملزم به اخذ مجوز برای کار پزشکی از سازمان نظام پزشکی کشور هستند. مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۲ مجوز تأسیس سازمان نظام روانشناسی را صادر کرد. سازمان نظام روانشناسی مرجعی است که وظیفه صدور شماره نظام و پروانه کار برای اعضای سازمان (روانشناسان و مشاوران)، نظارت بر کیفیت کار تخصصی، پیشنهاد تعیین یا تجدیدنظر در تعرفه خدمات روانشناسی و مشاوره و انتشار آثار و برگزاری همایشهای تخصصی را دارد.
چگونه بر کار روانپزشکانی که روان درمانی انجام میدهند نظارت میشود؟
طبق قانون مسئله درمان زیر پوشش وزارت بهداشت و درمان کشور است. زمانی که دانشجویان رشته روانپزشکی وارد دانشکده میشوند علاوه بر درسهای تخصصی پزشکی، فلوشیپ رواندرمانی هم دارند و دورههای آموزش رواندرمانی را هم میگذرانند. جدیداً حتی در دورههای آموزشی روانپزشکی، تأکید بیشتری بر رواندرمانی میشود و بعضی از آنها بهجز دروس دانشگاهی دورههای مفصلتر رواندرمانی را هم آموزش میبینند مثل دورههای روانشناسی مثبت نگر یا جامعنگر و غیره؛ درنتیجه این صلاحیت را دارند.
البته کار رواندرمانی احتیاج به زمان دارد و اینطور نیست که بتوان در عرض ده دقیقه یا یک ربع مشکل مراجعی را حل کرد، لذا باید جلسات متعددی با مراجع داشته باشیم و در این میان بسیاری از مشکلات مراجع کنندگان نیاز به کار تیمی درمانگران دارد که روانپزشکان در بعضی موارد در صورت لزوم درمان دارویی را شروع میکنند و برای ادامه درمان بیمار را به همکاران روانشناس ارجاع میدهند.
چرا در کشور ما اغلب افراد برای مراجعه به رواندرمانگر مقاومت میکنند؟
امروزه در کشورهای پیشرفته مردم از خدمات رواندرمانی بهخوبی استفاده میکنند. یک موضوع برمیگردد به ترس افراد از «انگ اجتماعی». مردم باید بدانند که اگر فردی به روانشناس مراجعه میکند به این دلیل نیست که حتماً دچار اختلال جدی شده است. افراد جامعه باید این اعتماد و توانایی را داشته باشند و بتوانند در بسیاری از امور خود مشورت کنند. خیلی از مشکلات در همان ابتدای بروز، با مراجعه به روانشناسان حل خواهد شد.
خیلی وقتها افراد مشکل خاصی ندارند اما در رابطه با بعضی موضوعات توان تصمیمگیری ندارند. یا تعارضهایی دارند که اصلاً با دارو حل نمیشود و ارتباط با یک متخصص در این زمینهها میتواند به آنها بسیار کمک کند. خوشبختانه در این یکی دو دهه اخیر نگاه مردم خیلی تغییر کرده است و البته رسانهها نقش بسیار مهمی در بحث «انگ زدایی» دارند. امروزه دیگر مثل سابق نگاه مردم به کسی که به روانشناس مراجعه میکند منفی نیست.
یکی از دلایلی که مردم مراجعه نمیکنند ترس از بیمار روانی بودن است درصورتیکه اگر افراد از طریق رسانهها و ارگانهای مسئول آموزش ببینند و این نگرانی را نداشته باشند، میتوانند کمک بگیرند و مهارتها و تواناییهایشان را بهبود ببخشند و زندگی سالمتر و شادابتری داشته باشند. روانشناسی فقط برای بیماری یا اختلالات روانی نیست؛ بهطور مثال ممکن است فردی بخواهد نگاهش را نسبت به زندگی تغییر دهد.
یا فرد توانمندی بخواهد استعدادها و تواناییهایش را بیشتر بشناسد و از آنها استفاده بهتری بکند. یا اینکه خودش را بهتر بشناسد و اعتمادبهنفسش را تقویت کند؛ لذا بهتر است عینک بدبینی را از چشمانمان برداریم. البته به نظر میرسد اگرچه بهکندی، اما نگاه جامعه نسبت به موضوع رواندرمانی در حال تغییر است.
تا چه اندازه رفتار رواندرمانگرها در این طرز فکر افراد جامعه مؤثر است؟
زمانی این موضوع برای خود من مطرح بود که چه عاملی باعث میشود افراد به رواندرمانگر خودشان اعتماد کنند و در رابطه درمانی بمانند. این اتفاق زمانی خواهد افتاد که مراجع خصوصیات خاصی را در رواندرمانگر ببیند که میتواند بسیار کمککننده باشد. او به این اطمینان برسد که به جایی مراجعه کرده است که بدون قید و شرط پذیرفته میشود و مورد قضاوت قرار نمیگیرد؛ کسی هست که او را همانطور که هست میپذیرد.
در این فضای درمانی راهکارهای درمانی که مناسب شرایط زندگی فرد است از سوی مراجع پذیرفته میشود و میتواند از آن چیزی که برایش مفید و راهگشاست استفاده کند. مسلماً در این رابطه میتواند رشد کند و احساس بهتری نسبت به خودش، اطرافیان و مشکلاتش پیدا کند. درنتیجه اگر رابطه درمانی احساس آرامش و پذیرش به بیمار بدهد و او توجه لازم را از سوی درمانگر دریافت کند، هم در بهبودش تأثیر فراوانی دارد و هم میتواند نسبت به ادامه درمان اشتیاق پیدا کند. افراد جامعه نیز بهمرور تأثیر رواندرمانی را در زندگی و کل جامعه لمس خواهند نمود و از مزایای آن بهره خواهند برد.
اگر سئوالی در این زمینه هست یا نیاز به کمک دارید، کارشناسان «رهیاب» در خدمت شما هستند؛ با ما تماس بگیرید.