سوء استفاده جنسی از کودکان, بسیاری از خانوادهها و کودکان آگاهیهای لازم را نسبت به آزار و اذیت جنسی ندارند و ممکن است کودکان آنها ناخواسته در معرض چنین آسیبهایی قرار گیرند. چگونه میتوان به آنها آموزش داد تا از این آسیبها پیشگیری کنند؟ آیا این آموزش فقط در خانواده باید انجام شود؟
یکی از مسائلی که باید مورد توجه قرار بگیرد «تربیت جنسی» کودکان است که باید نگاه تحولی به آن داشت و مطابق با سن فرد به او آموزش داد. برخی تحقیقات نشان میدهد پیشگیری تا ۹۳ درصد از آسیبها جلوگیری میکند در حالی که درمان تنها هفت درصد مؤثر است، ضمن اینکه در درمان امکان عود نیز وجود دارد.
پس بیشترین انرژی باید صرف مسئلهای شود که تحقیقات، مؤثر بودن آن را تایید کردهاند. نتایج این تحقیقات در مورد سایر اختلالات مانند افسردگی، اضطراب و غیره نیز مؤثر است. بنابراین هر چقدر سن تربیت جنسی پایینتر باشد پیشگیری نیز تأثیر بیشتری خواهد داشت و حداقل باید از سن سه سالگی تربیت جنسی را شروع کرد. با توجه به اینکه کودکان در این سن معمولاً در مهد کودکها هم حضور دارند پس نقش مهد کودکها و مربیان آنها بسیار برجسته است و در کنار خانواده نقش اساسی و مهمی را در پیشگیری از آزارهای جنسی کودکان به عهده دارند.
کودکان بیشتر در چه سنی در معرض آسیبهای جنسی قرار دارند و نقش فرهنگ در تربیت جنسی چیست؟
کودکان همه گروههای سنی آسیبپذیر هستند و ممکن است مورد آزار و اذیت جنسی قرار بگیرند، ولی پنج تا هفت سالگی سن حساستری است و بیشتر کودکانی که قربانی این اعمال میشوند در این سن هستند. علت آن این است که کودکان در این سن از نظر ظاهری، شکل جنسیتی خود را میگیرند و شبیه یک پسر و یا یک دختر میشوند، اما باید در خاطر داشت که هنوز افراد بزرگسال به آنها تسلط دارند. همانطور که اشاره کردم کودکان در این سنین با مربیان مهد کودکها در ارتباط هستند و آموزش این مربیان یکی از اساسیترین مسائل در پیشگیری از آزار جنسی کودکان است، اما اگر در این مسئله مهم، نقش فرهنگ نادیده گرفته شود، پروسه کار عملاً با مشکل مواجه میشود.
با در نظر گرفتن مسائل فرهنگی اولین اقدام چه باید باشد؟اولین گام آن است که شناخت اندامهای بدن را به کودکان خود بیاموزیم و به آنها یاد بدهیم که چگونه از اندامهای جنسی خود مراقبت ویژه به عمل آورند. البته تربیت جنسی در هر گروه سنی باید به شیوهای خاص اتفاق بیفتد.
از مسائل فرهنگی که در این راستا در جامعه ما برای خانوادهها مشکل ایجاد کرده، به چه موردی میتوان اشاره کرد؟
یکی از کارهایی که ریشه در فرهنگ ما دارد و والدین باید با احتیاط آن را انجام دهند، سپردن کودک به همسایه است و یا فرستادن مکرر کودک به خانه همسایه بدون خبر گرفتن از او؛ این کار در گذشته و با توجه به شناخت زیاد همسایهها از هم قابل توجیه بود ولی اگر شناخت خوبی از تمامی اعضای خانواده همسایه نداشته باشیم این کار به هیچ وجه درست نیست و ممکن است تبعاتی برای کودک داشته باشد.
کتاب «من همه را دوست دارم، اما…» که نوشتهاید در زمینه پیشگیری از آزار جنسی کودکان است؟
بله؛ بسیاری از والدین میگویند که ما متوجه اهمیت تربیت جنسی شدهایم ولی نمیدانیم از کجا شروع کنیم. این کتاب نقطه آغازی است با زبانی بسیار ساده و در نظر گرفتن مسئله مهم فرهنگ و به کودکان آموزش میدهد که چیزهایی وجود دارد که فقط متعلق به خودشان است و کسی اجازه دسترسی به آن را ندارد از جمله وسایل شخصی و قسمتهای جنسی بدنشان. کتاب با توجه به تصویرسازی خاصی که دارد کودکان را جذب میکند، این تصاویر بر اساس یک فکر و ایده در اینجا قرار گرفتهاند و دیدن آنها در کنار متن بسیار آموزنده است؛ ولی باید توجه داشت که مخاطب این کتاب، مشترک است؛ یعنی کودک – والد و کودک – مربی به صورت مشترک باید از آن استفاده کنند.
تفاوت آموزش جنسی و تربیت جنسی در چیست؟
آموزش جنسی کمی مستقیمتر انجام میشود و در آن شیوه درست برقراری رابطه جنسی آموزش داده میشود و با توجه به فرهنگ مرسوم در جامعه ما آموزش جنسی برای کودکان نباید اتفاق بیفتد؛ اما تربیت جنسی اگر به شیوه درستی انجام شود، میتواند کودکان را از آسیبهای احتمالی محافظت کند و باید در نظر داشت که تربیت جنسی بار ارزشی دارد. اگر قرار باشد تربیت جنسی را درست به کودکان آموزش دهیم اول باید مربیان و والدین در این زمینه آموزش ببینند. بعد از والدین، مربیهای مهد کودک نقش اساسی در این زمینه دارند و حتما باید آموزشهای لازم را دیده و اطلاعات کافی داشته باشند تا با استفاده از شیوههای صحیح و کارآمد نکاتی را درباره سلامت جنسی به کودکان آموزش دهند.
متأسفانه اغلب شنیده میشود تعرضهای جنسی به کودکان از سوی یکی از نزدیکان قابل اعتماد صورت گرفته است؛ کسانی که کودکان آنها را میشناسند و حتی دوستشان دارند. نظر شما چیست؟
تصور اشتباه غالبا این است که فقط باید کودکان خود را مقابل افراد غریبه محافظت کنیم. در حالی که همواره باید در نظر داشت که اکثر سوءاستفادههای جنسی از کودکان در درون خانواده با خویشاوندان نزدیک اتفاق میافتد. حتی مواردی پیش آمده که سوءاستفاده جنسی از کودک توسط پدربزرگ رخ داده است.
والدین چگونه میتوانند به بهترین شکل از فرزند خود مراقبت کنند؟ما هر چقدر هم که والدین دلسوزی باشیم نمیتوانیم تمام مدت در کنار کودکان باشیم، پس قبل از اینکه کودک وارد جامعه شود باید مجهز به ابزار مراقبت از خود باشد. البته مجهز کردن کودک به این ابزار نباید با ترساندن او همراه باشد. تمام نکاتی که در این رابطه لازم است کودک بداند، باید در امنیت و به شیوهای مثبت به او القا شود.
انگیزه شما از اینکه اولین مرکز پیشگیری از آزار جنسی در ایران را راهاندازی کردید چه بود و در این مرکز دقیقاً چه کارهایی انجام میشود؟
زمانی که فعالیت خود را به طور تخصصی در این حوزه شروع کردم متوجه شدم که مشکلات جنسی در کشور کم نیستند. البته این مسائل در همه جای دنیا وجود دارد، منتهی همه جای دنیا به آنها پرداخته میشود ولی اینجا مانند یک راز مگو اغلب بررسی نمیشود. نتیجه تحقیقات من در مورد زنان روسپی نشان داد که حداقل یک چهارم از این زنان زمانی که کودک بودند در خانواده مورد تجاوز قرار گرفتهاند، نتیجهای که بسیار هشدار دهنده است. از این رو تصمیم گرفتم تحقیقاتم را در این زمینه بسیار منسجمتر دنبال کنم. در نهایت در سال ۸۴ اولین مرکز پیشگیری از آزار جنسی را در کشور تأسیس کردم. همانطور که از اسم مرکز مشخص است و پیشتر هم در اهمیت پیشگیری صحبت کردم، حوزه فعالیت ما در این مرکز اغلب آموزشی است و جنبه پیشگیری دارد. ما در این مرکز به چهار گروه آموزش میدهیم: متخصصان، مربیان، والدین و در نهایت کودکان. البته باید در نظر داشته باشیم که پیشنیاز آموزش کودکان، ابتدا آموزش والدین آنهاست، زیرا والدین مهمترین نقش را در زمینه پیشگیری ایفا میکنند.
آزار جنسی کودک چه تاثیری میتواند در آینده او داشته باشد و یک متخصص برای پیشگیری از آسیبهای احتمالی چه کاری میتواند انجام دهد؟
آزار جنسی کودک عوارض متعددی دارد؛ برای مثال ممکن است رابطه زناشویی فرد را در آینده تحت تاثیر قرار دهد و فرد بدون در نظر گرفتن علاقهای که به همسرش دارد، از رابطه جنسی تنفر داشته باشد. از طرف دیگر ممکن است فرد از نظر اعمال جنسی هیچ کنترلی روی خودش نداشته باشد. این اتفاق یک مسئله سرنوشتساز است که حتما باید کودک به متخصص ارجاع داده شود و بستگی به زمانی که کودک مراجعه میکند، آسیبها میتوانند تعدیل شوند یا کاملا از بین بروند. بنابراین هر چقدر کودک زودتر برای درمان ارجاع داده شود، افق بهبودی روشنتری را میتوان برای او متصور شد.
آزار جنسی در دختران بیشتر اتفاق میافتد یا در پسران و آیا واکنش هر دو جنس به این حادثه یکسان است؟
باور جامعه به گونهای است که تا از آسیبهای جنسی صحبت میشود، ذهنمان سراغ دخترها میرود، این در حالی است که سوءاستفاده جنسی از پسرها، به خصوص در جوامع سنتی بیشتر است و حتی پسرها در معرض خطر بیشتری قرار دارند که تأمل برانگیز است. البته تاثیری که این واقعه میتواند بر زندگی کودکان داشته باشد بر اساس جنسیت آنها متفاوت است. پسران عموما آسیب بیشتری از این مسئله میبینند و حتی ممکن است تمایلات جنسی آنها تحت تاثیر قرار گیرد. البته تمام اینها بستگی به عوامل مختلفی دارد که باید در هر مورد به طور خاص بررسی شود. بعد از آزار جنسی، پسران خیلی بیشتر از دختران دچار فروپاشی شخصیتی میشوند و آسیبی که میبینند عمیقتر است؛ و اگر دقت کنید در کتاب «من همه را دوست دارم، اما…»، با توجه به همین مسئله شخصیت اصلی که برای کتاب انتخاب کردهام یک پسر است.
معمولاً اگر کودکان مورد آزار جنسی قرار گیرند در مورد آن صحبت نمیکنند.
چگونه میتوان فهمید چنین اتفاقی برایشان رخ داده است؟
بسیاری از اوقات کودکان با رفتار خود حرف میزنند. در این مسئله مهم و حساس، رفتار غیر کلامی بسیار مهمتر از رفتار کلامی است و یکسری علائم وجود دارند که والدین یا مربیان با دیدن آنها باید تردید کنند. والدین و مربیان باید حتما با این علائم آشنا باشند. یکی از مهمترین علائمی که میتوان به آن اشاره کرد تغییر رفتار کودک است. به طور مثال کودکی که پیشتر اجتماعی بوده، گوشهگیر میشود. همچنین افت شدید تحصیلی نیز معمولاً در این کودکان اتفاق میافتد.
بعد از اینکه والدین دریافتند که کودکشان مورد آزار جنسی قرار گرفته چه اقداماتی باید انجام دهند؟
واکنش اولیه والدین بسیار مهم است. آنها باید بر خود مسلط باشند، شوکه بودن خود را بروز ندهند و کودک خود را با وجود اتفاقی که برایش افتاده، بپذیرند. سرزنش کردن کودک و مقصر دانستن او فقط مسائل را پیچیدهتر میکند؛ سپس در اولین فرصت کودک را به یک متخصص ارجاع دهند.