چه چیزی واقعاً ما را شاد میکند؟ خود آگاهی از مؤلفه های اصلی تعیین کننده شادی حقیقی به هدایت بهتر افراد کمک میکند. شادی واقعی، احساس رضایت، تعهد و مسئولیت را تقویت میکند. ما انسانها به گونه ای هستیم که همیشه به دنبال زندگی شاد، خالی از استرس و تنش، با روابطی دوستانه همراه با لذت و توازن هستیم.
از طرفی دیگر در دنیایی زندگی میکنیم که به دلیل پیشرفت تکنولوژی امکان تحقق بخشیدن به آرزو هایمان را داریم. پیشرفته ترین نظام های آموزشی را داریم. پیشرفته ترین مراقبتهای بهداشتی، امکانات مالی ، غذای کافی و امنیت داریم. منابع و تسهیلات رفاهی داریم. چیزهائی که گذشتگان ما آرزوی آنرا داشتند. پس چطور بااین همه امکانات ، ما از فراهم آوردن یک فضای شاد و زندگی مطلوب عاجزیم.
مشکل کجاست؟
برای رسیدن به جواب این سوال کمی درنگ کنید و به چند سوال پاسخ دهید:
آیا شادی تان مهمتر از ثروت شماست؟
شادی تان مهمتر است یا نظر دیگران درمورد شما؟
شادی مهم تر است یا دستاوردهای تان در زندگی؟
نیازی نیست باعجله جواب بدید. کامل و عمیق فکر کنید. واقعیت این است که ما به عنوان یک انسان یکبار به دنیا می آییم. زندگی به سرعت میگذرد. طوریکه گاهی از افراد مسن درمورد جوانی شان میپرسی میگویند انگار دیروز بوده است. عمرتان در حال گذراست. حیف است که دراین فرصت کوتاه و گذرا، شاد نباشی و یک زندگی شاد و با رضایت قلبی را تجربه نکنیم.
ما نمیدونیم چطور شاد باشیم؟
درک شادی و ریشه های آن به ما این امکان را میدهد که بیشتر در خلق شادی بکوشیم. اما عموما ما درمورد شادی دچار اشتباه میشویم و انگار با چشم بسته در جستجوی آن هستیم. کارهائی را انجام میدهیم ک عملا موجب شادی ما نمیشوند و به طور لحظه ای مارا شاد میکنند . پیش داوریهای ما درمورد شادی نشان میدهد ما عموما در مورد شادی دو اشتباه میکنیم.
- فکر میکنیم شادی منشا بیرونی دارد.
- تفریح را با شادی اشتباه میگیریم.
ما فکر میکنیم شادی با عوامل بیرونی مثل شهرت، زیبائی، پول و ثروت رابطه مستقیم دارد. در حالیکه اصلا چنین نیست همان طور که ما میبینیم بسیاری از افراد دراوج زیبائی، شهرت یا ثروت دست به خودکشی زدند زیرا به شادی لازم و رصایت کامل از زندگی خود نرسیدند.
این چه پیامی برای ما دارد؟ رویدادها و تجربه های بیرونی، شادی واقعی را به وجود نمی اورند. شاید نتوانیم ارتقا شغلی داشته باشیم یا ماشین مورد علاقمون را بخریم ، ولی شادی ما وابسته به این مسائل نیست. به موقعیت و ثروت ما بستگی ندارد. شادی یک حالت درونی است که چگونگی احساس ما نسبت به آنچه داریم را نشان میدهد. شاد ی اگر از درون ما نشات بگیرد. بادوام هست و تاثیر مثبت برما میگذارد. درصد زیادی از شادی ما بستگی به نوع نگرش ما به دنیای پیرامونمان دارد.
ما تفریح را با شادی اشتباه میگیریم
ماعموما، تفریح کردن را با شادی، یکی درنطر میگیریم. ولی اشتباه میکنیم . این دو کار کاملا باهم متفاوت است. از طرفی در هنگام تفریح کردن در مغز ما دوپامین ترشح میشود که به ما حس لذت میدهد. دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است که به کنترل مراکز پاداش و لذت مغز کمک میکند و زمانیکه ما کاری را که دوست داریم انجام میدهیم ترشح میشود. ولی دوپامین اعتیاد اور است.
هرچه بیشتر خوش بگذرانیم بیشتر احتمال دارد که به اینکار معتاد شویم. در نهایت آن یک مسابقه دائمی است که دران ما دایم بدنبال ترشح بعدی دوپامین هستیم. خوشگدرانی تجربه ای زودگذر است که با فروکش کردن ماده ای بنام دوپامین، به سرعت از بین میرود.
شادی واقعی
شادی واقعی تجربه بلند مدت از یک زندگی رضایت بخش، هدفمند و معنادار است. شادی، تجربه ای است برآمده از عمق وجود آن هم صرف نظر از فراز و فرود های زندگی.
شما توانایی این را دارید که کیفیت، چگونگی و میزان شادیتان را در اختیار خودتان بگیرید و عملکردی متناسب با آن داشته باشید. میتوانید عاد اتی بلند مدت در زندگیتان ایجاد کنید، عاداتی که زندگی و روزهای رضایتبخشتر، کاملتر و شاد تری را برایتان به ارمغان بیاورند.
بیوشیمی، وراثت و شادی
سونجا لیوبومیرسکی (Sonja Lyubomirsky) از فعالان عرصه ی روان شناسی مثبت گرا بر اساس پژوهش های خود معتقد است که ۵۰ درصد از سطح شادی انسان توسط توارث و عوامل ارثی تعیین می شود. ۱۰ درصد تحت تاثیر شرایط زندگی بیرونی است و ۴۰ درصد از ذهن فرد تاًثیر می پذیرد. از نظر او راز شادی پایدار با توجه به این ۴۰ درصد در حفظ و تداوم شادی درونی خلاصه می شود.
از سوی دیگر برخی میانجی های شیمیایی درون مغز از یک طرف با استرس که مخلّ شادی است و از طرف دیگر با خود شادی ارتباط دارند. میزان استرسی که فرد در عملکرد طبیعی میانجی های شیمیایی می تواند تحمل کند حدّ تحمل استرس خوانده می شود. این حدّ تحمل توسط عوامل ژنتیک تعیین می گردد. اکثر افراد از حد تحمل استرس لازم برای مقابله با استرس های عادی زندگی برخوردارهستند.
امّا در موارد استرس شدید مثل مرگ یکی از عزیزان عدم تعادل در میانجی های شیمیایی تجربه می شود. حدود ۱۰ درصد مردم اصولاً حد تحمل استرس پایینی دارند که موجب می شود اغلب موارد احساس بدی داشته و ناشاد باشند. به عبارت دیگر تعادل میانجی های شیمیایی آن ها در سطح استرسی که از نظر بقیه ی مردم عادی است مختل می گردد و آنان را به افسردگی، اضطراب،اختلال خواب و اعتیاد مبتلا می کند.
پس ۱۰ درصد افراد قابلیت انطباق با استرس های معمولی را ندارند. میانجی های شیمیایی مغزی که در صورت استرس دچار عدم تعادل می شوند عبارتند از سروتونین، نورآدرنالین، دوپامین و اندورفین.سروتونین در تنظیم خواب وساعت بدن نقش دارد.نورآدرنالین انرژی بخش است و فقدان آن با خمودگی و کسل بودن همراه است.
اختلال در عملکرد دوپامین که می توان گفت در مراکز مربوط به خوشی در مغز دخیل است به کاهش کارکرد اندورفین منجر می شود که با پایین آمدن مقاومت طبیعی افراد نسبت به درد همراه خواهد بود. با اختلال جدی عملکرد دوپامین و اندورفین زندگی عاری از شادی می شود.از سوی دیگر نیز می دانیم که کاهش نورآدرنالین و سروتونین در مغز منجر به بروز افسردگی می شود.
عوامل مرتبط با شادی
در ارتباط با شخصیت، برون گرایی، خوش بینی، احساس کنترل خویشتن و هدفمند بودن در زندگی رابطه ی مستقیم با شادی دارد. همچنین هر چه اعتماد به نفس بیشتر باشد امکان دستیابی به شادی بیشتر خواهد بود. برخورداری از تعادل، تداوم و ثبات در شخصیت افراد تضمین کننده ی بقاء شادی در زندگی آنهاست.
در مورد رابطه ی شادی با سن باید گفت به طور کلی نوسانات احساس سلامتی ذهنی SWB در مراحل مختلف عمرقابل مقایسه با یک دیگر است و حتی در موقعیت های گذار مثل یائسگی تغییر چندانی نمی کند. ولی عوامل پیش بینی کننده ی شادی با سن تغییر می کند مثلا رضایت از سلامتی در سنین بالا به عنوان عامل مؤثر شادی اهمیت بیشتری می یابد.در ارتباط جنس و شادی نیز تفاوتی دیده نمی شود. گزارش های زنان و مردان از میزان شادی خود یکسان است. امّا در تیره روزی و افسردگی تفاوت جنسی وجود دارد.
چکیده
از همه این موارد میتوان برداشت کرد که همه این امکانات بیرونی فقط یک شادی زود گذر و بی دوام را در ما ایجاد می کنند، پس درست نیست که ما دلمان را به این چیزها خوش کنیم و شادی واقعی را به این چیزها موکول کنیم. برای شادی واقعی ابتدا باید شادی را در درون خود خلق کنیم و هسته ی شادی را در درون خود ایجاد کنیم و با تغییر دیدگاه خودمون به زندگی و پیش رفتن به سوی مثبت گرایی، به شادی واقعی دست یابیم.