امروزه اعتیاد پدیدهای است که تقریباً خیلی از خانوادههای ایرانی را درگیر کرده و مشکلات زیادی را هم برای افراد معتاد و هم خانوادههای آنان ایجاد کرده که لزوم توجه به این موضوع را در جامعه ایجاب میکند.
در نشست تخصصی آسیبشناسی اعتیاد در محیط کار، در حیطه مددکاری اجتماعی در صنعت که در تاریخ ۹۷٫۲٫۲۵ در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد اعلام شد که در حال حاضر حدود ۴٫۵ میلیون معتاد در کشور وجود دارد که قطعاً رقم واقعی چیزی بیش از این است. این آمار سؤالهایی را در ذهن ایجاد میکند ازجمله اینکه، دلیل کشیده شدن افراد به سمت اعتیاد چیست؟ چگونه حجم زیادی از مواد مخدر، بهآسانی در دسترس عموم مردم قرار میگیرد؟
دلایل زیادی را میتوان برای گرایش افراد به سمت اعتیاد بیان کرد؛ شاید مهمترینشان همبستگی بالای تقاضای مواد مخدر با امید اجتماعی باشد، بخصوص در وضعیت کنونی جامعه ما که تقریباً اکثر افراد، نوعی ناامیدی و حسرت نسبت به «گذشته»، نارضایتی نسبت به «حال» و شرایط کنونی و نگرانی نسبت به «آینده» دارند. فاصله زیادی که بین انتظارات افراد و داشتههایشان وجود دارد، موجب میشود همواره احساس ناکامی عمیقی در طول زندگی همراهشان باشد؛ گویی با مصرف مواد میخواهند این احساس را از خود دور کنند یا حداقل برای لحظهای از آن غافل باشند.
از طرفی، دسترسی آسان به مواد مخدر برای عموم افراد، یک علامت سؤال بزرگ است. چرا هیچ اقدام جدی در این زمینه انجام نمیگیرد، بهطوریکه یک کودک چهاردهساله هم بهراحتی میتواند به این مواد دسترسی پیدا کند؟! و متأسفانه ازآنجاییکه نظارت و تدبیری هم در این زمینه وجود ندارد، موادی در اختیار دانشآموزان و سایر افراد قرار میگیرد که ناخالصی آنها موجب مرگ بسیاری از آنها شده است.
جدا از دلایلی که مطرح شد دلایل متعدد دیگری نیز وجود دارد؛ ازجمله شیوع افسردگی در میان قشرهای مختلف جامعه، فقر، نداشتن تفریح سالم، بیانگیزگی جوانان برای حرکت و فعالیت به دلیل شرایط کنونی جامعه و بسیاری از دلایل دیگر که شاید بارها در رسانههای مختلف به آنها اشاره شده است. اگرچه بارها شنیدهایم که سن اعتیاد در حال پایین آمدن است اما همانطور که آمارها نشان میدهند، متأسفانه اقدام عملی و مهمی در جهت پیشگیری از این مسأله مهم اجتماعی نشده و طرحهایی هم که ارائه شده، اکثراً به مرحله عمل نرسیده است.
متأسفانه در جمعیت شاغل و فعال، خصوصاً قشر کارگر جامعه، میزان شیوع اعتیاد خیلی فراوان است. در بررسی دیگری که در نشست تخصصی آسیبشناسی اعتیاد در محیط کار، مطرح شد، حدود ۳۳% از افراد جامعه کار و تولید، در زمینه افسردگی و اضطراب، در نقطه پرخطر برای گرایش به اعتیاد قرار داشتند و در زمینه مشکلات اقتصادی و استرس و… نیز تقریباً همین نتایج به دست آمده است.
با توجه به این اعداد و ارقام میتوان و باید فعالیتهای پیشگیرانه را در جامعه جدیتر دنبال کرد تا در بحث «پیشگیری اولیه» از گرایش افراد مستعد به اعتیاد، جلوگیری کرد. یکی از اشتباهات بزرگ این است که در بررسی دلایل اعتیاد، بیشتر به دلایل و مشکلات فردی و شخصیتی افراد توجه میشود و خیلی به سلامت اجتماعی افراد و سایرعلل زمینهساز برای گرایش به اعتیاد توجه نشده است و البته نقش مددکاران اجتماعی نیز در این زمینه نادیده گرفته شده است.
از طریق استخدام مددکاران اجتماعی در محیطهای کاری، میتوان بهطور سیستماتیک، مشکلات خانوادگی و محیطی کارگران و کارمندان را مورد بررسی قرار داد و راههای مقابله با مشکلات را به آنها آموزش داد. همچنین باید در مدارس و دانشگاهها به دانشآموزان و دانشجویان، روشهای حل مسأله آموزش داده شود. باید شرایطی را برای آنان فراهم کرد تا بتوانند بهراحتی مسائل و فشارهایی را که با آن روبهرو هستند، مطرح کنند.
در بحث پیشگیری ثانویه بهتر است در کنار فردی دیدن فرد معتاد، او را در بطن جامعه و محیط اطرافش نیز ببینیم و بهطور ریشهای مسألهاش را حل کنیم تا احتمال گرایش مجدد فرد به اعتیاد به حداقل برسد.
امید برآن است تا اقدامات جدیتری درباره این مسأله مهم اجتماعی که منجر به بروز مشکلات دیگر ازجمله قتل، دزدی، خشونت خانگی، کودکآزاری، خودکشی، طلاق و…میشود صورت گیرد.
اگر سئوالی در این زمینه هست یا نیاز به کمک دارید، کارشناسان «رهیاب» در خدمت شما هستند؛ با ما تماس بگیرید.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب