یکی از دغدغههای انسان در طول تاریخ موضوع مرگ بوده و هست. از اسطورههای یونانی چون آشیل گرفته تا اسطورههای ایرانی مانند اسفندیار، انسان در پی زندگی جاودانه بوده؛ حتی فعالیت امروز دانشمندان برای غلبه بر بیماریها در راستای همین زندگی جاودانه است. شاید بتوان داستان زندگی و مرگ را با یک مثال، به زبانی ساده توضیح داد.
انیمیشن «کوکو» محصول سال ۲۰۱۸، توضیح جالبی برای این ترس انسان از مرگ ارائه میدهد. این انیمیشن بر اساس یک سنت قدیمی در مکزیک به نام «روز مردگان» ساخته شده است که در آن آدمها یاد مردگان خویش را گرامی میدارند. داستان از این قرار است که پسر بچهای برای شرکت در مسابقه موسیقی یک ساز لازم دارد و برای پیدا کردن ساز مناسب، دست به دزدی میزند؛ طی ماجرایی به دنیای مردگان سفر میکند و در آنجا فردی را میبیند که از پسرک میخواهد از او عکس بگیرد و با خود به عالم زندگان ببرد تا با به یاد آوردن او، از عالم مردگان محو نشود چرا که اگر همه او را فراموش کنند در عالم مردگان هم خواهد مرد. در این انیمیشن دنیایی تصور میشود که مردگان در آن زندگی میکنند و هر چه تعداد افرادی که در روز از مردهای یاد میکنند بیشتر باشد، آن فردِ مرده زندگی غنیتری در عالم خود دارد و اگر کمتر از او یاد شود، زندگی فقیرانهای خواهد داشت و به تدریج در آنجا نیز خواهد مرد. درواقع به یاد داشتن آدمها منجر به بقا و از یاد بردن آنها به معنای مرگ ابدی است.
این ترس انسان از مرگ به چه معناست؟
اگر مرگ به معنای نبود جسمانی تلقی شود، انسان باید دچار یأس و افسردگی شود چرا که حقیقتی غیر قابل اجتناب است و از روزهای اول زندگی، غم این حقیقت سایهای گسترده بر سر انسان می اندازد؛ ولی انسان با شور فراوان به زندگی ادامه میدهد. ما در حقیقت از مرگ در «دنیای درون روانی» می ترسیم. از زمانی که نوزاد میتواند خودش را به صورت جدا از مادر حس کند، در جستجوی دوست داشته شدن است و این زمانی محقق میشود که جایگاهی در فضای درون روانی مادر داشته باشد و کودک احساس کند که مادر در کنار علائق دیگرش به او میاندیشد و نیازهای روانی او را میبیند.
اگر مرگ به معنای نبود جسمانی تلقی شود، انسان باید دچار یأس و افسردگی شود چرا که حقیقتی غیر قابل اجتناب است و از روزهای اول زندگی، غم این حقیقت سایهای گسترده بر سر انسان می اندازد؛ ولی انسان با شور فراوان به زندگی ادامه میدهد. ما در حقیقت از مرگ در «دنیای درون روانی» می ترسیم. از زمانی که نوزاد میتواند خودش را به صورت جدا از مادر حس کند، در جستجوی دوست داشته شدن است و این زمانی محقق میشود که جایگاهی در فضای درون روانی مادر داشته باشد و کودک احساس کند که مادر در کنار علائق دیگرش به او میاندیشد و نیازهای روانی او را میبیند.
اگر این اتفاق نیفتد کودک احساس نابودی میکند؛ به همین دلیل گاهی انسان با وجود سلامت جسمانی احساس میکند مرده است. ریشه بسیاری از مشکلات عاطفی در «روابط درون روانی» فرد قرار گرفته است.
در سالهای نخست زندگی، رابطه با مادر و چگونگی شکلگیری این ارتباط بر روابط آتی فرد تأثیر میگذارد. هنگامی که نیازهای نوزاد توسط مادر دیده شود و مورد توجه قرار گیرد، نوزاد احساس مهم بودن میکند چرا که ابژه عشق (مادر) به او توجه دارد و جایگاهی روانی به او اختصاص داده است. افرادی که به دلیل عوامل محیطی و روانی نتوانستهاند چنین تجربهای را درونی کنند، در روابط خود دچار یأس میشوند و در نبود ابژه عشق، احساس رهاشدگی دارند چرا که در روانشان ابژه عشق اولیه (مادر)، آنها را رها کرده است و در روابط بزرگسالی نیز «جدایی»، حتی به صورت موقت برای فرد یادآور تجربه اولیه است.
انیمیشن کوکو شخصیتی را نشان میدهد که مرده است و در جستجوی فردی است که توسط او بتواند در عالم زندگان به یاد آورده و دوست داشته شود تا در دنیای مردگان که به مثابه دنیای درون روانی است به زندگی ادامه دهد.
انسانها درون روان «دیگری» قرار میگیرند و توجه به آنها، جایگاهشان را غنیتر میکند و مادر اگر توجه عاطفی به نوزادش نداشته باشد باعث شکل گیری یک خلاء درون روانی و یک مرگ روانی برای نوزاد میشود. درواقع مرگ حقیقی به معنای نابودی جسمانی آدمی نیست بلکه زمانی اتفاق میافتد که فرد احساس کند از زندگی درون روانی کنار گذاشته شده و جایگاهی در روان ابژه عشق خویش ندارد.
اگر سئوالی در این زمینه هست یا نیاز به کمک دارید، کارشناسان «رهیاب» در خدمت شما هستند؛ با ما تماس بگیرید.
منبع : مرکز مشاوره رهیاب