ازدواج یک انتخاب است نه اتفاق! با مشاوره آگاهانه پیش از ازدواج, یا عاقلانه انتخاب کنیم.
آیا انتخاب شما بر اساس عشق و اشتیاق است یا صرفا ضرورت ازدواج را احساس می کنید و بالاخره دست به انتخاب می زنید؟
معیارهای شما برای ازدواج چیست؟
آیا می توانید با کسی بدون اینکه دوستش داشته باشید یا عاشقش باشید ازدواج کنید؟
چگونه متوجه می شوید که عاشق کسی شده اید؟
آیا کسی که احساس می کنید عاشقش هستید لزوما فرد مناسبی هم برای ازدواج و تشکیل خانواده است؟
آیا این عشق و علاقه تا ابد پایدار و ماندگار خواهد بود؟
اگر روزی دیگر این احساس های عاشقانه را به یکدیگر نداشته باشید، چه خواهد شد؟
چگونه در کنار هم به زندگی ادامه خواهید داد؟
آیا بدون عشق می توان ازدواج کرد و از زندگی لذت برد؟
مسأله طلاق به عنوان یک آسیب، یک معضل اجتماعی، یک رویداد استرس زا و گاهی یک راهکار درمانی برای بهزیستی زوجین بسیار اهمیت دارد.
اگر نتیجه طلاق، هر یک از این مسایل باشد باید یک اصل را در نظر بگیریم که هیچ مرد و زنی به منظور جدایی و طلاق ازدواج نمیکنند، هیچ زوجی به منظور جدایی هزینه نمیکنند، هیچ زوجی طلاق را پایان آغاز زندگی عاشقانه نمیدانند. بنابراین همه در این اصل باهم، همعقیدهایم که زوجین به منظور زندگی و ادامه زندگی ازدواج میکنند.
عوامل مختلفی توسط سازمانها و افراد مختلف، اندیشمندان، متخصصان و… به عنوان علل طلاق مطرح میشود. عواملی چون، دخالت اطرافیان، خیانت، اعتیاد، فقر و بیکاری، پرخاشگری، سوء ظن، چشم و همچشمی و…. و با در نظر گرفتن این عوامل در صدد کاهش طلاق می باشند. شما با بهرهگیری از مشاوره اعتیاد، مشاوره خیانت و سایر مشاوره های دیگر و همچنین گرفتن روانشناس خوب خارج کشور می توانید این مشکلات را حل کنید.
با این وجود به نظر میرسد که مواردی از این قبیل که به عنوان عوامل طلاق مطرح هستند، تنها نشانهها و معلول علتی دیگر میباشند و این موارد درواقع بهانه های طلاق هستند نه علل طلاق. چرا که همه زوجینی که اطرافیان، به ویژه پدر و مادر در زندگی آنها دخالت یا هم اندیشی میکنند طلاق نمیگیرند، چه بسا زوجینی هستند که بدون اطرافیان نمیتوانند زندگی کنند یا دخالت را جزو لاینفک زندگی خود دانسته و به زندگی ادامه میدهند و زوجینی نیز هستند که با وجود فقر و اعتیاد و بیکاری با سختیهای موجود تن به زندگی داده و حاضر به جدایی نیستند.
در برخی رابطهها، زن معتقد است که پرخاشگری رفتاری طبیعی از شخصیت مردان شهر یا روستایشان است و چه بسا زوجینی که در خانواده تجمل گرایی زندگی میکنند که چشم و هم چشمی برایشان ارزش است و چنانچه یکی از طرفین به این امر توجه نکند بی کلاس و بدون اصالت تلقی میشود. بنابراین بسیار ساده انگارانه خواهد بود که این عوامل را به عنوان علل طلاق تلقی کنیم.
شاید بپرسید خب!! پس علت طلاق چیست؟
به جرأت می توان گفت که علت طلاق ازدواج نامناسب و نامتناسب است و تمام موارد فوق و طلاق، حاصل چنین ازدواجی است.
ازدواج یکی از رویدادهای مهم و اساسی زندگی افراد است که در کنار رویدادهای مهم تولد، تولد فرزند و مرگ در شناسنامه افراد ثبت میشود. اما افراد در این مورد گاهی چنان بی تفاوت و بدون شناخت و بررسی، انتخاب میکنند که یک انسان عادی برای خریدن کفش اقدام میکند.
حتی ملاحظه کاری یک فرد در خرید کفش نیز طوری است که چند مغازه را می گردد و اندکی وقت می گذارد تا انتخاب خوبی داشته باشد. با این وجود افرادی هستند که در انتخاب همسر و ازدواج کمتر از کفش خریدن وقت صرف میکنند.
به دلیل چنین انتخابهایی امروزه اگر میانگین کشور را در نظر بگیریم، تقریباً به ازای هر ۴ ازدواج ثبت شده، ۱ ازدواج قانونی ثبت میشود و متخصصان حوزه مربوطه ادعا میکنند که دو برابر طلاق قانونی، طلاق عاطفی داریم و شاید به جرأت میتوان گفت که بحران خانواده امروزه بیشتر از بحران دلار ما را تهدید میکند.
بنابراین راهکار چیست و چه باید کرد؟!!
همانطور که ما برای آشنایی با وضعیت جسمی خود به پزشک مراجعه می کنیم و با انجام یک سری آزمایشها وضعیت جسمی خود را مشخص کرده و در راستای حل مشکلات گامهای درمانی و پیشگیرانه بر می داریم، در خصوص مسایل روانشناختی نیز چنین راهکارهایی وجود دارد و میتواند با شرکت در جلسات مشاوره پیش از ازدواج و مشاوره خانواده، درخصوص احتمال موفقیت در ازدواج و خلاءها و کمبودهای آن برای ازدواج تصمیم گرفت.
همانطور که یک فرد برای دریافت گواهینامه بایستی چندین جلسه آموزشی طی کند باید درخصوص آمادگی برای زندگی مشترک و اداره زندگی نیز یک سری مهارتها را یاد بگیرد.
مشاوره پیش از ازدواج با هدف بررسی جنبه های تصمیم زوجین، میزان سنخیت زوجین و همچنین ارزیابی ویژگیهای شخصیتی، روانی و ارتباطی افراد انجام می گیرد و نشان می دهد که ازدواج یک انتخاب است نه اتفاق!
یکی از موارد مهم که در مشاوره ازدواج خارج از کشور و روانشناسی خانواده باید مورد بررسی قرار گیرد عشق است؛ اما ابتدا ببینیم عشق چیست؟
کلینکهای تخصصی مشاوره
عشق
استرنبرگ در تعریف خود از عشق سه بعد را مطرح میکند که شامل صمیمیت، تعهد و شهوت است و فقدان هر یک، مانع از وجود یک عشق کامل میشود که در ادامه به آن پرداختهایم.
مثلث عشق استرنبرگ
زمانهایی صمیمت وجود دارد که:
- به شدت در فکر راحتی همسرتان باشید.
- با او روابط بسیار گرمی داشته باشید.
- در مواقع دشوار بتوانید روی او حساب کنید.
- او هم بتواند در مواقع دشوار روی شما حساب کند.
- آمادهاید هر چه دارید با او قسمت کنید.
- از نظر عاطفی شما را حمایت کند.
- او را از نظر عاطفی خیلی حمایت کنید.
- با او خیلی خوب ارتباط برقرار کنید.
- در زندگی، خود را به او بدهکار احساس کنید.
- خیلی خود را به او نزدیک احساس کنید.
- به نظر خود، او را خیلی خوب درک کنید.
- او هم شما را خیلی خوب درک کند.
- بتوانید به او افتخار کنید.
- برخی اسرار خود را در اختیار او بگذارید بدون اینکه احساس کنید مورد قضاوت قرار می گیرید.
زمانهایی تعهد وجود دارد که:
- برای حفظ رابطه تلاش کنید.
- به علت تعهدی که نسبت به او دارید اجازه نمی دهید کسی بین شما دخالت کند.
- معتقد باشید هیچ چیزی نمیتواند در تعهد شما نسبت به او خلل وارد کند.
- همیشه نسبت به او احساس مسئولیت می کنید.
- نمیتوانید تصور کنید که بین شما و او فاصله بیفتد.
- رابطه خود را با او دائمی بدانید.
- رابطه خود را با او یک تصمیمگیری عاقلانه میدانید.
- خود را نسبت به او مسئول بدانید.
- تصمیم دارید به رابطه خود با او ادامه دهید.
- تصمیم دارید رابطه خود را دائمی و رسمی کنید.
زمانهایی شهوت و شور و شوق وجود دارد که:
- هیچ کسی شما را به اندازه دیدن او بر نمی انگیزد.
- در طول روز نیز خواب او را ببینید و رابطه خیلی رمانتیک داشته باشید.
- شخصاً، او را خیلی جذاب بدانید.
- هیچ فردی مثل او نتواند شما را در رابطهتان راضی نگه دارد.
- در هر شرایطی ترجیح دهید تنها با او رابطه نزدیک برقرار کنید.
- از اینکه رابطه فیزیکی با او داشته باشید بسیار خوشحال باشید.
- درباره رابطه فیزیکی با او خیالپردازی کنید.
- با دیدن فیلمهای عاشقانه و خواندن رمانهای عشقی به یاد او بیفتید.
بخش دوم: انواع عشق