کودکان توانایی یاد گرفتن چیز های مختلف را دارند و بسیاری از مسائل هست که آنها طی زندگی شان می آموزند. اما مسائلی هستند که باید سریع تر به آنها بیاموزیم. مهارت هایی که دانستن آنها به حفظ سلامت کودک و فاصله گرفتن او از خطرات جانی کمک بسیاری می کند.
آموختن روش های محافظت از خود، شاید مهمترین کاری باشد که والدین برای فرزندان شان انجام می دهند. حتی مهمتر از فراهم کردن خوراک و پوشاک مناسب. البته همین مهمترین وظیفه، سخت ترین هم هست. چون اگر قرار باشد همه خطرات پیرامون کودک را به او توضیح دهیم، این کار آثار روانی نامطلوبی به جا می گذارد. در واقع کودک دیگر به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد نخواهد داشت و یک احساس اضطراب و ترس همیشگی با او همراه خواهد بود.
اما اگر از گفتن این خطرات صرف نظر کنیم، باز هم این کارتان عواقب خاص خودش را خواهد داشت. به گفته کارشناسان، در چنین مواردی باید خیلی حساب شده و منطقی با بچه ها صحبت کرد. بهترین راه این است که خطراتی را که در کمین بچه هاست با زبانی قابل فهم برای آنها توضیح داد و بلافاصله روش های پیشگیری از این خطرات را هم به آنها آموزش داد.
چیزهایی که باید به کودک خود آموزش دهیم؟
هیچ گاه نباید برای هوشیار کردن کودکان، قصه های ترسناک برای آنها تعریف کرد. زیرا این داستان ها، بچه ها را در وحشت و اضطراب رها می کند و هیچ راه حلی به آنها یاد نمی دهد.
احساس امنیت
باید به فرزند خود بیاموزیم که هر انسانی حق و حقوقی دارد. از جمله حق نفس کشیدن، حق زنده ماندن و بسیاری حقوق دیگر. کودک باید بداند که حق امن ماندن و امنیت داشتن جزو حقوق طبیعی اوست و دیگران وظیفه دارند این حق او را به رسمیت بشناسند و رعایت کنند.
محافظت از بدن خود
کودک باید بداند که صاحب تمام بدن خود است و کسی حق ندارد بدون رضایت او و والدین اش، بدن وی را لمس کند.
پیشنهاد میکنیم بخوانید: تربیت جنسی کودک، آری یا نه؟
کمک گرفتن از دیگران در برابر باج گیرها
افرادی که از بچه ها باج گیری می کنند از لحاظ روانی افرادی ترسو هستند که در برابر جمع هراسان می شوند و پا به فرار می گذارند. باید به کودک خود آموزش دهیم که در چنین مواردی از دوستان نزدیک خود کمک گیرد و حتما مساله را با مسئولان مدرسه یا با پدر و مادر در میان گذارد. البته حتما باید به کودک بگوییم در مواردی که باج گیرها برای او تهدید جانی داشتند، مقاومت نکند. گاهی بچه ها از ترس اینکه بخاطر از دست دادن وسایل شان توسط والدین خود تنبیه شوند، به هیچ عنوان تسلیم نمی شوند و این بسیار خطرناک است.
گفتن حقیقت
اگر با فرزند خود مرتب صحبت کنیم و همیشه به او یادآور شویم که پشتیبان همیشگی او در زندگی هستیم، کودک هم یاد می گیرد مشکلات و رازهای خود را با ما در میان گذارد و از ما کمک گیرد.
مورد قبول قرارگرفتن
اگر فرزند شما مساله ای را که او را آزار می دهد یا باعث اضطراب او می شود، برای شما تعریف کرد، حتی اگر خیلی هم پیش پا افتاده بود، هیچ گاه به او نخندید یا واکنشی نشان ندهید که او احساس حماقت کند. چون این کار شما باعث می شود کودک کم کم مشکلات خود را بروز ندهد و اگر زمانی مورد آزار و اذیت واقعی هم قرار گرفت، با شما مشورت نکند.
رازدار نبودن
همیشه برنامه های تلویزیونی بچه ها یا حتی خود والدین، کودکان را به رازدار بودن تشویق می کنند و به کودکان می آموزند این رازداری باعث اعتماد دیگران به آنها می شود. اما باید به فرزندان خود تاکید کنیم که هیچ رازی نباید بین آنها و افراد بزرگتر دور از چشم والدین وجود داشته باشد. چون اکثر افرادی که کودک آزاری می کنند، به کودک می گویند بوسیدن یا تماس بدنی بین ما، رازی است که غیر از ما دو نفر کسی نباید آن را بفهمد.
مهارت نه گفتن
برخی والدین به فرزندان خود می آموزند که همیشه باید به حرف بزرگترها گوش کرد و همیشه حق با بزرگ ترهاست. اما در واقع، این آموزش کاملا غلط است و کودک باید یاد گیرد که گاهی هم به خواسته های دیگران «نه» بگوید. چون در غیر این صورت کودک خود را تسلیم هر نوع خواسته بیمارگونه و آزاردهنده ای خواهد کرد.
مخالفت با تماس بدنی
هر کودکی باید بداند که هیچ کس حق ندارد او را به زور ببوسد یا در آغوش بگیرد. باید به فرزند خود بیاموزیم که اگر فردی او را مجبور به انجام چنین کارهایی کرد، حتما به پدر و مادر یا بقیه اعضای خانواده اطلاع دهد.
صحبت نکردن با غریبه ها
کودکان هیچگاه نباید با افراد غریبه صبحت کنند یا هدیه ای از آنها دریافت کنند، حتی یک شکلات یا آدامس. البته به کودک خود آموزش دهیم که گاهی استثناهایی هم وجود دارد. مثلا اگر در خیابان گم شد، باید پیش مغازه دارها یا پلیس برود و از آنها کمک بخواهد.
قانون شکنی
به کودکان خود آموزش دهیم که در مواقع خطر اجازه دارند هر قانونی را زیر پا گذارند. حتما به آنها بفهمانیم که در شرایط بحرانی هر کاری برای نجات خود انجام دهند، با پشتیبانی کامل ما همراه است. مثلا می توانند فرار کنند، خیلی بلند فریاد بکشند و دروغ بگویند.
به فرزندانمان بیاموزیم که اگر شایعه پراکنی و یا غیبت کنند، می توانند به دوست خود و یا خودشان در آینده ایی نه چندان دور آسیب برسانند. با کمی گفتگو با فرزند می توان او را تغییر داد و از همان کودکی این عادت نامناسب و ناخوشایند را از بین برد. با این کار بزرگترین لطف و محبت را به او می کنیم و جان او را در همان کودکی نجات می دهیم.
همچنین می توان برخی مسائل و مشکلات را به فرزندمان معرفی نماییم که به هیچ وجه در مورد آنها با کسی صحبت نکند (چه برای خودش پیش آمده باشد و چه برای دیگران). مسائلی مانند تقلب، مسائل احساسی مانند طلاق و دیگر شرایط خانوادگی، دروغ بافتن پشت دیگران و …
جملاتی که نباید به کودک بگوییم
روانشناسان خانواده معتقدند که حتی یک جمله ناغافلانه می تواند تاثیر منفی بسیار قوی بر ذهن یک کودک بگذارد. به همین دلیل بسیار مهم است که وقتی با کودک در تعامل هستید روی جملاتی که به او می گویید دقت کنید و از گفتن بعضی جملات خاص شدیدا پرهیز کنید.
وقتی هم سن تو بودم همه کارهایم را خوب انجام می دادم
پدر و مادر برای بچه ها از بدو تولد تا ۶ سالگی حکم خدا را دارند. آنها همه چیز را می دانند و به کودک کمک می کنند تا نگرش خود نسبت به دنیا را شکل دهند. عبارات خاص بین والدین و فرزند رقابت ایجاد می کنند. به عنوان مثال «هیچوقت نمی تونی منو بگیری»، «هر کاری که تو انجام می دهی من بهترش را انجام می دهم».
بچه هایی که با این جملات بزرگ می شوند، تمام سعی خود را می کنند تا ثابت کنند که می توانند چقدر خوب باشند. درست است که این مسئله آنها را در رسیدن به هدفشان ترغیب می کند اما مشکل اینجاست که آنها هدفشان این باشد که نه به خاطر خود بلکه بخاطر تحت تاثیر قرار دادن والدینشان به جایی برسند. این بچه ها وقتی بزرگ می شوند هیچوقت برای چیزهایی که در زندگی بدست آورده اند خوشحال نخواهند بود. خوشحالی آنها وابسته به تایید والدینشان است.
تو میمون کوچولوی من هستی
وقتی این کلمات را برای کودک به کار می بریم، آنها را تبدیل به موجودی غیرانسانی می کنیم. به یک عروسک که هر چه دلمان خواست می توانیم با او انجام دهیم. در ابتدای زندگی، کودک این کلمات را مثبت تعبیر می کند، چون به شما اعتماد کامل دارد. حتی اگر چیز بدی هم بگویید به دلیل اعتمادی که به شما دارد سعی می کند آنرا تکرار کند.
بنابراین باید بسیار مراقب کلماتی که به کار می بریم باشیم. بهتر است که وقتی او را خطاب قرار می دهیم به جای اسم های مستعار بامزه، نامش را به زبان آوریم. در واقع کودک با نام اصلی خود به دنیا معرفی می شود. با نام اصلی خود خودش را در دنیا می شناسد و با نام اصلی خود درک می کند که چقدر در دنیا به عنوان یک شخصیت ارزش دارد.
دوستت در امتحان بهتر از تو بود
اکثر والدین نیات درستی دارند. آنها اغلب به کودکانشان می گویند نگران نباش برای من هم همین اتفاق افتاد اما ببین الان خوبم. آنها این جملات را به کار می برند چون نمی توانند فراموش کنند وقتی پدر و مادر خودشان با توبیخ کردنشان بخاطر اینکه به خوبی دیگران نبودند، آنها را ناامید می کردند.
جمله ای که می تواند تجربه ای آزار دهنده برای کودک باشد و تلخی آن را حتی تا دوران نوجوانی هم به دوش بکشد این است: «چرا او در امتحان بهتر از تو بود؟». آن ها از شخصی که با او قیاس شده اند، متنفر می شوند. بچه ها از اینکه با دیگران مقایسه شوند به شدت بدشان می آید و این مسئله باعث می شود که کودک همیشه خودش را با دیگران مقایسه کند و این رفتار سالمی نیست.
هرگز به او نگویید پول نداریم این را برایت بخریم
اگر با فرزند خود به خرید عید می رویم و او اصرار به خرید چیزی کرد، هیچگاه به او نگوییم: «پول نداریم، نمی تونیم این رو بخریم» یا «لازم نداری». بهترین برخورد این است که به فرزند خود بگوییم آنقدر می توانیم هزینه کنیم یا امروز این را می توانی بخری. با بیان جملات مثبت در حالی که به فرزندان خود امنیت می دهیم، انتخاب هایشان را نیز محدود می کنیم. گفتن کلماتی نظیر «نمی توانیم»، «پول نداریم» و «لازم نداری» بار منفی زیادی دارد و روی کودک تاثیر زیادی می گذارد و باعث عدم امنیت در کودکان می شود.