روان شناسی علم «مطالعه رفتار» آدمی است. وجود افراد سالم، از شرایط مهم و اساسی برای رشد یک جامعه است. جامعه ای که به سلامت جسم و روان اعضای خود توجه می کند، ضمن صرفه جویی در هزینه های سرسام آور درمانی، انسان هایی سالم نیز پرورش می دهد که این خود ضامن رشد فردی و اجتماعی آن جامعه است. موضوع بهداشت روانی و مهارت های زندگی و تامین آن برای مردم، سازمان ها و دولت ها بسیار مهم است، چرا که با کارایی فردی و اجتماعی افراد و در کنار آن با پیشرفت های اجتماعی، علمی، صنعتی جامعه گره خورده است.
نقش مهارت های زندگی در ارتقای بهداشت روانی
سازمان بهداشت جهانی، بهداشت روانی را اینگونه تعریف می کند: بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های روانی و جسمی، بنابراین بهداشت به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست. آموزش مهارت های زندگی، فرد را قادر می سازد تا دانش، ارزش ها و نگرش ها را به توانایی های بالفعل تبدیل کند مثل اینکه چه کاری باید بکند و چگونه آن را انجام دهد.
مهارت زندگی توانایی هایی است که فرد را قادر می سازد انگیزه و رفتار سالم داشته باشد و فرصت و میدان انجام چنین رفتارهایی را نیز ایجاد می نماید. از این رو آموختن و به کار بستن این مهارت ها، بر احساس فرد از خود و دیگران، به اندازه ادراک دیگران از وی اثر می گذارد. مهارت های زندگی، بر ادراک افراد از کفایت خود، اعتماد به نفس و عزت نفس اثر دارد و بنابراین نقش مهمی در سلامت روان دارد. همراه با ارتقا سطح بهداشت روان، انگیزه فرد از خود و دیگران، پیشگیری از بیماری های روانی، پیشگیری از مشکلات بهداشتی و مشکلات رفتاری افزایش می یابد.
تاریخچه مهارت های زندگی
آموزش مهارت های زندگی در سال 1979 و با اقدامات دکتر گیلبرت بوتوین آغاز شد. وی در این سال یک مجموعه آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم تدوین نمود که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه گردید. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارت های رفتار جرات مندانه، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوء مصرف مواد از سوی همسالان مقاومت کنند. هدف بوتوین طراحی یک برنامه واحد پیشگیری اولیه بود.
مطالعات بعدی نشان داده آموزش مهارت های زندگی در صورتی به نتایج مورد نظر ختم می شود که همه مهارت ها به فرد آموخته شود. پژوهش ها حاکی از آن بودند که این برنامه در پیشگیری اولیه چندین نوع مواد مخدر از جمله سیگار موفق بوده است. مرور مطالعات انجام شده نشان می دهد که برنامه های پیشگیری مبتنی بر آموزش مهارت های زندگی، بسیار موثرتر از گرایش های سنتی است.
برنامه بهداشت روان در مدارس در ایران در سال 1378 توسط بینا و همکاران در منطقه دماوند بر روی 280 نفر دانش آموز دختر و پسر مقاطع راهنمایی در دو سطح دانش آموزان و معلمین انجام شد که مهمترین بخش آن آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان بود پرسشنامه های قبل و بعد از مداخله نشانگر افزایش آگاهی دانش آموزان و معلمان نسبت به معقوله بهداشت روان و تغییر نگرش آنها به مساله بهداشت روان و بهبود نمرات سلامت روان بود.
زیر ساخت نظری آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی بندورا است که به نحوه یادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای آن تاکید دارد. طبق این دیدگاه، این نوع مداخلات پیشگیرانه موجب افزایش احساس کفایت ناشی از خودکارآمدی می شود.
مهارت زندگی
منظور از مهارت های زندگی، آن گروه توانایی های روانی – اجتماعی است که فرد را برای مقابله موثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می بخشد. این توانایی ها فرد را قادر می سازد تا در رابطه با سایر انسان ها، جامعه،فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تامین نماید.
کارشناسان مهارت های اصلی زندگی را در چند سطح دسته بندی می کنند:
سطح اول
مهارت های پایه ای و اساسی روان شناختی و اجتماعی هستند این مهارت ها به شدت متاثر از فرهنگ و ارزش های اجتماعی هستند نظیر خودآگاهی و همدلی.
سطح دوم
مهارت هایی هستند که تنها در شرایط خاص مورد استفاده قرار می گیرند نظیر مداکره، رفتار جرات مندانه و حل تعارض.
سطح سوم
مهارت های زندگی کاربردی هستند نظیر امتناع از سوء مصرف مواد.
10 مهارت زندگی که سازمان بهداشت جهانی مشخص نموده است
1. مهارت خودآگاهی
به این معناست که چگونه به خود نگاه می کنیم و بر اساس این نگاه، چه احساسی پیدا می کنیم که این بر احساس رضایت و یا نارضایتی از خودمان و زندگی تاثیر می گذارد.
2. مهارت همدلی
به این معنا است که فرد بتواند مسائل دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد، درک کند. این مهارت باعث می شود به دیگران توجه کرده و آنها را دوست داشته باشیم و خود نیز مورد توجه و دوست داشتن دیگران شویم.
3. مهارت روابط بین فردی
این توانایی به ما کمک می کند با دیگران همکاری و مشارکت بهتری داشته باشیم و مرز روابط با دیگران را تشخیص دهیم و در شروع و خاتمه ارتباطات به طور موثر رفتار کنیم.
4. مهارت ارتباط موثر
کسب این مهارت به ما می آموزد برای درک موقعیت دیگران چگونه به سخنان آنان فعالانه گوش دهیم و چگونه دیگران را از احساس و نیاز خود آگاه کنیم تا ضمن به دست آوردن خواسته خود دیگران هم احساس رضایت نمایند.
5. مهارت مقابله با استرس
این مهارت به ما کمک می کند که استرس های زندگی خود را بشناسیم و از راه های مقابله برای رویارویی با هر یک از آنها استفاده کنیم.
6. مهارت مدیریت بر هیجان
این مهارت فرد را قادر می سازد تا هیجان های خود و دیگران را تشخیص داده و نحوه تاثیر آنها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.
7. مهارت حل مسئله
توانایی حل مساله به ما کمک می کند مسائل زندگی خود را به شکل مطلوب حل کنیم زیرا اگر مسائل مهم زندگی حل نشود سلامت روانی و جسمانی ما را تهدید می کند.
8. مهارت تصمیم گیری
تصمیم گیری در برخی از مسائل کار ساده ای نیست. زیرا آن تصمیم در زندگی آینده افراد پیامدهای بسیاری دارد. لذا یادگیری مهارت تصمیم گیری بسیار حائز اهمیت است.
9. مهارت تفکر خلاق
این مهارت به ما کمک می کند که از تلفیق مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حل های جدید را پیدا کنیم.
10. مهارت تفکر نقادانه
یک فرایند شناختی فعال است که به ما کمک می کند با استفاده از آن به بررسی افکار و عقاید خود و دیگران و یا موقعیت های خاص بپردازیم و با ارزیابی ماهرانه به درک و فهم روشن تری دست پیدا کنیم.
اهداف مهارت های زندگی
برنامه های مختلفی که بر اساس آموزش مهارت ها در زمینه ارتقای سلامت روانی اجرا می شود مشتمل بر چندین هدف اصلی و اساسی هستند که عبارتند از:
- تقویت اعتماد به نفس
- تقویت روحیه مشارکت و همکاری
- رشد و تقویت عواطف انسانی
- ایجاد روحیه مقاومت در برابر تبلیغات مسموم
- کمک به شناسایی و بیان احساسات
- تامین سلامت جسمی و بهداشت روانی
- تقویت مهارت های ارتباطی
- ساختن یک شهروند متعادل و مقبول اجتماع
- تقویت روحیه همزیستی مسالمت آمیز
- ارتقاء سازگاری فرد با خودش، با دیگران و محیط زندگیش