بگذارید برای نشان دادن نقش شجاعت در شکوفایی استعدادهای ذاتی را با یک مثل بیان کنیم. در یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان به عنوان موضوع انشا، از دانش آموزان خواسته شده بود، تا انشایی در رابطه با این موضوع بنویسند: «شجاعت یعنی چه ؟» یکی از دانش آموزان تنها جمله ای را که روی برگه امتحانی خود با خط تحریری درشت نوشت، این بود: «شجاعت یعنی این» و سپس برگه خود را بدون این که حتی یک کلمه دیگر روی آن بنویسد، تحیل ممتحن جلسه داد و رفت. فکر می کنید سرنوشت برگه و دانش آموزان چه شد؟ برگه دست به دست دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه سفید او نمره 20 دادند.
مانعی برای بروز و شکوفایی استعدادهای ذاتی
شاید کمی باورش مشکل باشد اما فقدان شجاعت به عنوان یکی از فاکتورهای سرکوب استعدادها و به بن بست رسیدن کارشناسان برای استعداد یابی مراجعان، مورد بررسی قرار گرفته است. «ترس» یکی از موانعی است که با قدرت و یک دندگی تمام در مقابل استعدادهای ذاتی و گرایش های ما می ایستد و اجازه بروز خلاقیت و شکوفایی استعدادهای ذاتی را نمی دهد. زندگی کردن تمام و عیار و قرار گرفتن در جایگاهی که هستی و طبیعت برای انسان تعریف کرده است، نیاز به جسارت دارد.
در حقیقت خلق و آفرینش و احساس زنده بودن مستلزم بهره مندی از عزت نفس کافی است. شاید بتوان گفت، بسیاری از افراد زندگی را آن طور که باید باشد تجربه نمی کنند. تنها کپی پیستی از ایده ها و باورهای دیگران می شوند، چرا که تغییر و تلاش برای بارور کردن و شکوفایی استعدادهای ذاتی ویژه، شجاعت نیاز دارد.
همزیستی مسالمت آمیز استعدادها
الیزابت گیلبرت، نویسنده کتاب های پرفروشی مانند «جادوی بزرگ» که با زندگی کردن استعدادهایش به شهرت رسیده است، درباره شکوفایی استعدادهای ذاتی و خلق ایده های بزرگ می گوید: باور دارم که استعدادها و گرایش های منحصر به فردی در درون هر فردی وجود دارند و همزیستی مسالمت آمیزی را با ما برقرار کرده اند. گاهی اوقات این ترس ها هستند که حضور آن ها را برای ما کمرنگ می سازند. من ترس را کالبد شکافی کرده ام، همه اجزایش را شناخته ام، سال ها با او زندگی کرده ام، و تا قبل از این که من و ترس هم خانه هم بودیم، جایی برای خلق ایده های تازه و تغییر وجود نداشت.
این نویسنده موفق ادامه می دهد: «از آن ترسی صحبت نمی کنم که شما را در مقابل خطرات بزرگ حفظ می کند و از جان تان در برابر آسیب ها محافظت می کند. در واقع از ترسی می گویم که شناخت خودتان را برای خودتان دشوار می کند و مانع از استعداد یابی حرفه ای می شود.»
هراس های پنهان و ایده های خاک خورده
شما به چنین ترسی که در مقابل تان می ایستد و مانع از پیشرفت می شود نیازی ندارید. اجتناب و ترس با نو آور بودن، خلاقیت و رونمایی و شکوفایی استعدادهای ذاتی مانعه الجمع هستند. نمی شود این ها را در کنار هم قرار داد و انتظار موفقیت داشت. گاهی اوقات ایده هایی که از خاک استعدادهای نهانی ما می رویند با عرف و عادت ها هماهنگ نیست و ما از هراس شرمگین شدن یا طرد شدن توسط توده مردم، ترجیح می دهیم باورهای مان را در همان صندوقخانه و پستوی ذهن مخفی کنیم و استعدادهای مان را نادیده بگیریم. بسیاری از افراد زندگی منحصر به فرد و خلاقانه ای ندارند. چون، از رویارویی با استعدادهای شان واهمه دارند. آن ها از این که مجبور شوند نقابی را که سال ها برای کسب رضایت مندی جامعه بر چهره زده اند، تخریب کرده و گوهر درونی شان را بیرون کشند می ترسند. بسیاری از مردم از این که استعدادی نداشته باشند و کسی نتواند ویژگی خاصی از آن ها را کشف کند، می ترسند، آن ها می ترسند، به خاطر بروز خلاقیت و شکوفایی استعدادهای ذاتی شان مورد تمسخر یا طرد قرار بگیرند و جایگاه محبوب اجتماعی قبلی شان را ازدست بدهند. ترس ها راه عبور برای رسیدن به موفقیت و تغییر را برای ما باز نمی کنند. این شجاعت است که ما را به سمت خلاقیت و شکوفایی استعدهای ذاتی مان پیش می برد.
شجاعتی برای اکتشاف اقیانوس های جدید
بسیاری از محققان، زمانه ما را عصر ترس بشر نامگذاری کرده اند، زمانه ای که استعداد های آدمی زیر انباشتی از باورهای تحمیل شده مدفون شده است. زمانه ای که تروریسم، تغییرات آب و هوایی، سیاست گذاری های جنگ طلبانه و سرمایه داری، به ترس ها و اضطراب اجازه ابراز وجود داده اند و مکررا بر شیوه تفکر، تصمیم گیری و خطر پذیری مان تاثیر می گذارند. ترس انسان را به سوی آنچه دیگری می خواهد پیش می برد به طوری که از به دست آوردن گنیجنه ای از توانمندی ها و محرومیت ها محروم می شویم. یادمان باشد، انسان هیچ گاه نمی تواند اقیانوس های جدید را کشف کند مگر حاضر شود برای از دست دادن زیبایی های ساحل امن، متحمل هزینه شود.