کمال گرایی مثل دیدن یک کارنامه منفی بی پایان است. کسانی که با کمال گرایی دست به گریبان هستند فقط استانداردهای بالایی برای خودشان قائل نیستند، آنها در حال خود سرزنشی دائمی هستند و همیشه خودشان را سخت قضاوت می کنند. آنها روی چیزی تمرکز می کنند که بیشتر از همه می خواهند از آنها انتقاد کنند – ارزیابی منفی و شکست.
کمال گرایی باعث می شود که افراد کاملاً در خود فرو بروند، آنها همیشه خطاها و کم و کاستی های خودشان را کشف می کنند، این طرز فکر باعث می شود که همیشه از شرکت در چالش هایی که به صورت بالقوه مفید هستند اجتناب کنند.
حتی زمانی که کمال گرایان یک وظیفه را به انجام می رسانند، نمی توانند احساس موفقیت کنند و از دستیابی به موفقیت لذت ببرند. نگرانی های بی وقفه در مورد اشتباهات باعث می شود که نسبت به عملکرد خود احساس عدم قطعیت و فاجعه انگاری داشته باشند. تمرکز دائماً منفی آنها باعث ایجاد شک و تردید نسبت به خود و احساس عدم کفایت و بی ارزشی می شود.
افراد کمال گرا در برابر افسردگی آسیب پذیر هستند زیرا ارزش شخصی آنها منوط به دستیابی کامل به اهداف است – شرایطی که بر اساس تعریف آنها هرگز نمی توانند برآورده شوند.
درماندگی آموخته شده چگونه منجر به افسردگی می شود؟
درماندگی آموخته شده وضعیتی از ذهن است که اغلب از طریق تجربه خشونت و نادیده گرفتن در کودکی ایجاد شده است و فرد به این باور می رسد که هیچ راه فراری از آن مشکل یا شرایط دردناک وجود ندارد و از این رو هیچ تلاشی برای تغییر موقعیت انجام نمی دهد حتی اگر تغییر شرایط امکان پذیر باشد.
بنابراین انفعال ناشی از آن باعث می شود که فرد به منظور اجتناب از مشکل یا برای کمک به خودش در هنگام رخداد مشکل اقدام مناسبی انجام ندهد و به دنبال کمک گرفتن از دیگران نیز نباشد و به این ترتیب رنج خود را تشدید کرده و احساساتی مانند نا امیدی را که از علائم افسردگی می باشد، شدت می بخشد.
از آنجایی که درماندگی آموخته شده است، اعتقاد به این که هیچ فعالیتی را نمی توان انجام داد، از حالت یادگیری خارج نمی شود. به این ترتیب بخشی از درمان نیز بر اساس دستیابی به درک واقعی از این موضوع است که در زندگی چه چیزهایی را می توان و چه چیزهایی را نمی توان تغییر داد.
نقش التهاب در افسردگی چیست؟
شواهد فزاینده ای وجود دارد که بر اساس آنها افسردگی باعث التهاب می شود و پاسخ التهابی باعث ایجاد یا تشدید افسردگی می شود. دانشمندان عصب روان شناسی می دانند که در مغز بین مدارهای عصبی و مسیرهای التهابی تداخل زیادی وجود دارد. افکار منفی منبعی از دردهای روانی می باشند.
مانند تمام علائم آسیب دیدگی، درد انواع سلول های ایمنی را برای تسکین منبع درد، تحریک می کند و این تحریک باعث التهاب می شود. استرس به عنوان محرک یک پاسخ التهابی شناخته می شود. وجود سلول های التهابی در مغز می تواند دلایل شکست بسیاری از درمان های دارویی افسردگی باشد، آنها قسمت های ملتهب در مغز را هدف قرار نمی دهند.
تنهایی چگونه منجر به افسردگی می شود؟
تنهایی به طرق مختلف به ذهن و بدن افراد حمله می کند. به خودی خود، تنهایی به عنوان یک استرس عمده شناخته می شود و به آزاد شدن هورمون های استرس مربوط می شود که برخی از عملکردهای مغز مانند یادگیری و بازیابی حافظه را مختل می کند. همچنین، تنهایی میزان درک افراد از استرس را افزایش می دهد و به این ترتیب عملکرد سیستم ایمنی را کاهش داده و در ادامه منجر به التهاب می شود، این مسیری شناخته شده برای افسردگی است.
ناراحتی احساسی ناشی از تنهایی باعث غمگین شدن افراد می شود، غم و ناراحتی انرژی ما را کاهش داده و سرعت عملکرد تمام سیستم های بدن را پایین می آورد. معاشرت به قدری برای تمام مشکلات انسان مؤثر است که گفته می شود تنهایی حتی از سیگار کشیدن هم برای انسان مضرتر است.
هنگام افسردگی چه اتفاقی در مغز می افتد؟
بسیاری از افراد معتقدند که افسردگی به واسطه عدم تعادل شیمیایی در مغز به وجود می آید. متخصصین توضیح می دهند که افسردگی بسیار پیچیده تر است و این تفکر که افسردگی یک بیماری مغزی بیولوژیکی است بی نتیجه و بیهوده است.
در عوض، افسردگی را می توان به عنوان یک عدم عکس العمل رفتاری در پاسخ به موقعیت های بسیار منفی پیچیده که طی آن فرد کنترل شخصی کمی روی خود دارد، همچنین منابع کافی برای مقابله با مشکلات را در اختیار ندارند و برای دریافت حمایت اجتماعی، راحت نیست در نظر گرفت.
این بیماری در بسیاری از عملکردهای مغزی منعکس می شود مثلا مشکلاتی در حافظه و تفکر، عدم توانایی احساس لذت، از دست دادن اشتها و میل به رابطه جنسی به وجود می آورد و درک افراد از درد را به شدت افزایش می دهد.
مطالعات تصویربرداری عصبی نشان دهنده تغییرات در عملکرد مغزی افراد افسرده می باشد و ارتباط بین مناطق مغزی که معمولاً باهم کار می کنند دچار اختلال می شود. مطالعات نشان می دهد که این تغییرات بعد از تمام شدن افسردگی بازگشت پذیر هستند.
آیا عوامل خطر برای افسردگی وجود دارد؟
درحالی که اعتقاد بر این است که ژنتیک در برابر افسردگی حساسیت ایجاد می کند، یک ژن واحد یا یک مجموعه از ژن ها وجود ندارد که در افسردگی دخیل باشند. تا کنون به نظر می رسد که تعداد زیادی از ژن ها – که به احتمال زیاد به واسطه رژیم غذایی یا رفتار قابل تغییر می باشند- وجود دارد که هر یک از آنها موجب میزان اندکی آسیب پذیری می شوند و می توانند احساس افسردگی تحت شرایط استرس را افزایش دهند.
مردم به دلیل ویژگی های شخصیتی خودشان نیز مستعد افسردگی هستند؛ به ویژه اگر آنها تمایل به نگرانی زیاد داشته باشند؛ عزت نفس شان پایین باشد، نسبت به انتقادات شخصی حساس باشند، یا خود سرزنشگر و منفی نگر باشند.
از بین 5 بعد اصلی شخصیتی، مهم ترین بعدی که دائماً در برابر افسردگی آسیب پذیری ایجاد می کند، ویژگی روان رنجوری است. این ویژگی در واقع نشان می دهد که سیستم منفی نگر تا چه اندازه به سادگی فعال می شود. افرادی که میزان روان رنجوری در آنها بالا باشد، تمایل دارند که تجربه های ناراحت کننده بیابند، نگران باشند و نسبت به موقعیتی که در آن هستند شک کنند. علاوه بر این مطالعات نشان می دهد که زنان به طور خاص بعد از طلاق و مردان بعد از شکست مالی، مشکلات شغلی و حقوقی بیشتر در معرض افسردگی قرار می گیرند.
اگر پدر یا مادر من افسرده باشند آیا من هم افسرده خواهم شد؟
افسردگی به چند طریق می تواند بین اعضای خانواده منتقل شود. والدین ممکن است ژن هایی را با فرزندانشان به اشتراک گذاشته باشند که در برابر افسردگی حساسیت ایجاد می کند. همچنین کودکان ممکن است تفکر افسردگی را از روی روش های توضیحی که به صورت ناخواسته در حین رشد از جوی که والدین در خانه ایجاد کرده اند، دریافت کنند.
شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد زمانی که مادران بچه های خردسال افسرده باشند، نمی توانند با فرزندشان ارتباط برقرار کنند. در نتیجه بچه ها پیوند احساسی قوی ای که آنها را قادر به رشد می سازد و در مقاومت در برابر استرس، ایجاد نظم عاطفی و مسئولیت پذیر بودن در برابر دیگران برای آنها ضروری است، به دست نمی آورند.
درمان مادران افسرده بهترین روش برای درمان مشکلات کودکان است.
افسردگی چگونه با اضطراب ارتباط دارد؟
افسردگی و اضطراب دو روی یک سکه به حساب می آیند. هر دو تجزیه و تحلیل بیش از حد تجربیات را شامل می شوند – در افسردگی اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است و در اضطراب اتفاقاتی که ممکن است در آینده ایجاد شوند. بیشتر از نیمی از افرادی که افسردگی عمده دارند از اضطراب دائمی نیز رنج می برند. این دو بیماری علائم بسیار زیادی دارد از جمله بی خوابی، مشکل در تمرکز، افکار منفی و از دست دادن اشتها. بسیاری از درمان هایی که افسردگی را بهبود می بخشند برای درمان اضطراب نیز کاربرد دارد.
چرا نرخ افسردگی در حال افزایش است؟
نرخ افسردگی به ویژه در میان جوانان در حال افزایش است در حالی که خطر ابتلا به افسردگی در طول عمر 20 درصد می باشد. برای عموم مردم بالاترین نرخ افسردگی در حال حاضر مربوط به جوانان و کسانی که بین 18 تا 29 سال می باشند است؛ کسانی که بالای 65 سال هستند کمترین نرخ ابتلا به افسردگی را دارند.
کارشناسان برای این موضوع که چرا جوانان تا این حد مستعد افسردگی هستند، چندین دلیل ذکر کرده اند. آنها فاکتورهای اجتماعی مانند کاهش دسترسی به مشاغل معنادار، فاکتورهای فردی مانند عدم کسب مهارت های مقابله ای به دلیل نظارت بیش از حد والدین و فاکتورهای فرهنگی را نیز مؤثر دانسته اند. نگرانی های روزافزون والدین درباره امنیت کودکان و کاهش توان تحمل خطرات باعث شده است که فرصت بازی آزادانه به میزان کافی در اختیار آنها قرار نگیرد به این ترتیب کودکان منبع گسترده ای از لذت ها را از دست می دهند. آنها نمی توانند دوست پیدا کنند و مهارت های اجتماعی را کمتر می آموزند و نمی توانند نحوه کنترل روی زندگی خودشان را به دست آورند. در این گونه می توان از خدماتی مانند مشاوره آنلاین روانشناسی استفاده کرد.
آیا زنان نسبت به مردان بیشتر آسیب پذیر هستند؟
در سراسر دنیا، زنان 1.7 برابر بیشتر از مردان در معرض افسردگی هستند و تفاوت آسیب پذیری در برابر افسردگی در سنین نوجوانی نمایان می شود. در میان زنان جوان تر، شکاف جنسیتی عامل مهمی در بروز افسردگی می باشد، با این حال پیش از بلوغ بین مردان و زنان، نرخ افسردگی یکسان است. مطالعات حاکی از آن است که دلایل فرهنگی و اجتماعی و نیز بیولوژیکی عامل این رخداد است.
زنان اغلب علائم درونی را تجربه می کنند که در دردهای فیزیکی و دیگر سایر مشکلات جسمانی، گوشه گیری اجتماعی و سرزنش خود منعکس می شوند، درحالی که مردان رفتارهای برونی از خود نشان می دهند که در تحریک پذیری، عصبانیت و سوء مصرف مواد منعکس می شود.
به علاوه زایمان با نوع خاصی از افسردگی همراه است، که تصور می شود آسیب پذیری بعد از زایمان در برابر افسردگی تا حدی مربوط به تغییرات هورمونی سریعی است که پس از زایمان اتفاق می افتد و تا حدودی نیز به دلیل افزایش گسترده مسئولیت های فرد تازه مادر شده می باشد.
بیشتر بخوانید :درمان افسردگی خارج از کشور