دلبستگی به معنای طلب و حفظ تماس با افراد مهم زندگی است که ویژگی مهمی در روابط صمیمانه به شمار میرود. دلبستگی یک گرایش مادرزاد است و ترس از جدایی و از دست دادن روابط صمیمانه در همۀ افراد دیده میشود.
ما چیزی به عنوان دلبستگی مطلق یا عدم دلبستگی نداریم بلکه دلبستگی ایمن یا ناایمن داریم. دلبستگی ایمن به سمت مستقل بودن، خود مختاری، اعتماد به نفس، احساس مثبت داشتن به خود میرود. بنابراین دلبستگی و مستقل بودن در برابر یکدیگر نیستند بلکه دو روی یک سکه هستند.
وجود فیزیکی و جسمی افرادی که دلبسته آنها هستیم مانند والدین، فرزندان، همسر و دوستان راحتی و امنیت را به ما میدهد و تصور در دسترس نبودن آنها آشفتگی به همراه میآورد. مجاورت با کسی که شیفتۀ او هستیم موجب تسکین سیستم عصبی میشود و این همجواری پادزهری در مقابل اضطراب و آسیبپذیری است و موجب مهیا شدن فرد جهت مبارزه با عوامل استرس زا، تردید و ناایمنی میشود.
دلبستگی ایمن موجب ایجاد مبنایی سرشار از آسودگی میگردد که شخص میتواند در سایۀ آن وجود خود را کشف کند و پاسخهای سازگارانه با محیط را یاد بگیرد و شخص را تشویق میکند تا به دنبال تازهها و کشف دنیا برود و سازگاری زیادی با محیط تازه و اطلاعات تازه داشته باشد.
دلبستگی ایمن بر خلاف آنچه که تصور می شود توانایی فاصله گرفتن بهنجار را از دیگران و خویشتننگری را افزایش میدهد. وقتی فرد احساس ایمنی میکند با شیوههای کارآمدتری با تعارض و تنش برخورد میکند و اشتیاق بیشتری به حمایت کردن دیگران نشان می دهد.
در دلبستگی ایمن، وجود یک رابطۀ عاطفی قابل اعتماد و این که در وقت نیاز شخص و رابطه مورد نظر در کنارمان خواهد بود اهمیت حیاتی دارد. به همین علت است که برای رشد روانی کودک و ایجاد و رشد دلبستگی در وی مادری در دسترس، پاسخگو و در عین حال مهربان بسیار ضروری است. هر پاسخی (حتی خشم شدید) بهتر از بیپاسخی است زیرا پاسخدهی نشان دهنده این نکته است که رابطه همچنان برقرار است؛ بنابراین در مقایسۀ مادر خشمگین و بیتفاوت (سرد) مسلماً مادر خشمگین که عکسالعمل نشان میدهد بهتر است هر چند که ضربه زیادی به رشد روانی کودک میزند.
وقتی شخصی مورد تهدید قرار میگیرد مثلاً بیمار میشود، احتمال تحریک شدن رشتههای دلبستگی و رفتارهای دلبستگی که بیانگر نیاز به توجه بیشتر هستند، بیشتر میشود و نیاز به مراقبت دکتر روانشناس لازم است. اگر رفتارهایی که حاکی از تمایل به نزدیکی بیشتر به نزدیکان هست در فراخوانی آرامش و در کنار خود داشتن فردی که دلبستگی به او داریم ناتوان باشند فرایندهایی نظیر خشم، محکم چسبیدن، افسردگی، و ناامیدی که نه تنها فایدهای ندارند بلکه به جدایی میانجامند فعال میشوند. یکی از مخربترین شیوههای ابراز خشم بین افراد قهر کردن است که به شدت به سلامت افراد، روابط، خانواده صدمه میزند.
زمانی که رابطهمان با فرد بیهمتای زندگیمان به خطر میافتد معمولاً سه کار انجام میدهیم:
- سیستم دلبستگی به زیاده کاری یا بیشفعالی پناه میبرد. رفتارهای دلبستگی مثل محکم چسبیدنهای برخاسته از نگرانی، تعقیب کردن و پرخاشگری با هدف بیرون کشیدن پاسخ، افزایش مییابد.
- کم کار شدن سیستم دلبستگی و سرکوبی نیازهای دلبسته گونه مخصوصاً زمانی که امیدی به پاسخگو بودن طرف مقابل وجود ندارد.
- ترکیبی از دو راهبرد اول: ابتدا نزدیکی جویی و سپس دوری کردن همراه با ترس. در این شرایط فردی که دلبسته او هستیم هم ایجاد کننده و هم مرتفع کننده ترس از جدایی در ما هست.
سبکهای دلبستگی می توانند با تغییر شرایط دگرگون شوند مثلا فردی از لحاظ عادات رفتاری ایمن است اما در زمان تهدید سبک اجتنابی (قهر کردن) استفاده میکند. در دلبستگی ایمن افراد بر این باورند که دیگران به وقت نیاز ایشان در دسترس هستند و میتوان به آنها تکیه کرد چرا که موجودی شایسته و قابل اطمینان هستند.
وقتی کسی که دلبسته او هستیم دور کننده یا طرد کننده باشد چه کودک و چه بزرگسال دلداده به آشفتگی و اضطراب دچار میشود و در تمرکز و کشف حقایق محیطی کم توان میگردد و علامت بارز آن مجاورت طلبی و مطالبۀ تماسهای فیزیکی است (در اغوش گرفته شدن و ملاطفت های عاشقانهو در حالت شدید چسبیدن).
در همۀ سنین فقدان معشوق موجب آشفتگی شده و تجدید دیدار با محبوب معمولاً مأمنی جهت پرورش شادی و آرامش است این آرامش ناشی از دوام رابطهای است که در ذهن خود ادراک میکنیم. دلبستگی میتواند نسبت به افراد مختلف باشد اما معمولاً چه برای کودک و چه برای بزرگسال فقط یک شخص اصلی وجود دارد.
در تمام سنین برخورد با مشکلات و تنشها باعث میشود نیاز به فرد دیگری که در کنارش احساس امنیت کنیم افزایش یابد. دریافت توجه، تأیید و مراقبتهای احساسی برای هر دلبستهای لذت فوقالعادهای را به ارمغان میآورد و گسستگی روابط عاطفی موجب تنش روانی و ابتلا به بیماریهای جسمانی و روانشناختی را به دنبال دارد.
انسان از گهواره تا گور تشنۀ داشتن کسی است که به او توجه و احساس ارزشمندی هدیه کند. زخمهایش را مرهم نهد و در مقاطع دغدغهساز و دشوار زندگی تکیهگاهش باشد و در تاریکیها او را رهبری کند.
تفاوت دلبستگی در کودک و بزرگسال
- تجسم ذهنی در روابط بزرگسالان بیشتر به چشم می خورد اما کودک هر چه کوچکتر باشد به تماسهای فیزیکی و قابل مشاهده نیاز بیشتری دارد و با افزایش سن توانمندی افراد در تصویر سازی مرجع دلبستگی افزایش می یابد.
- روابط بزرگسالان سکس محورتر هستند (پس نقش رابطه جنسی را در ایجاد روابط مستحکم زناشویی دست کم نگیرید).
- روابط بزرگسالان ماهیتی تقابلی و دو سویه دارد. در حالی که یک والد همواره یک طرفه وظیفه پیشبرد جریان ارتباطی و محبتآمیز را به عهده دارد.
- ایجاد رشتههای دلبستگی میان بزرگسالان فرایندی زمانبرتر از رابطه مادر و کودک است.
افرادی که دلبستگی ایمن به یکدیگر دارند خود را شایستۀ عشق و مراقبت میدانند. افرادی با کفایت و فعال هستند. معتقدند دیگران نسبت به نیازهای آنها پاسخگو هستند و تفاوتها و تضاد با دیگران را به هنگام ضرورت بهتر تحمل می کنند.
افرادی که دلبستگی ناایمنتری دارند اغلب در مورد این که شایستۀ دوست داشتن هستند یا نه و آیا عشق و امنیت را در رابطه به دست میآورند و آیا میتوانند نسبت به پاسخگویی و مراقبت از دیگران اعتماد کنند یا نه شک و تردید دارند. بنابراین یا از روابط اجتناب می کنند و به افرادی خاص وابسته می شوند یا به گونهای اضطراب آمیز وارد رابطه می شوند و نیازمند جلسات زوج درمانی می شوند.
احساس نیاز به ارزشمند بودن برای افراد مهم زندگی و برقراری پیوند با آنها در میان تمام فرهنگها و کشورهای جهان مشاهده میشود. ماهیت روابط ما، دنیای درونی ما را میسازند و دنیای درونی ما ماهیت روابط ما را می سازند. برخی معتقدند روابط دلبسته گونۀ گذشته، ادراک و پاسخهای فعلی ما را نسبت به افراد دلبستهمان رغم میزند.
فردی که دلبستگی بی قرار دارد و علائمی چون سریع مأیوس شدن، گوش به زنگ بودن و اضطراب را نشان میدهد چنانچه که یک فرد کارآمد در کنارش باشد میتواند با تجارب تازه و ایمن و جستجوی این رفتارها در شیوۀ دلبستگی خود تغییر ایجاد کند.
یادمان نرود رفتار دلبستگی رفتاری است که به طرف مقابل این پیام را میرساند و مهمتر این که طرف مقابل این پیام را درک میکند که هر وقت من نیازمند کمک و توجه باشم تو با مهربانی و به موقع در دسترس هستی. من میدانم پشتیبان قوی دارم حتی اگر فرسنگها از هم دور باشیم.
هر وقت حس خوبی در زندگی به خاطر رفتار و عکس العمل مناسب طرف مقابلمان داریم به او بگوییم و از او هم بخواهیم در مورد رفتارهای ما که در او حس خوبی ایجاد می کند به ما اطلاع دهد. بدین ترتیب هر دو تلاش می کنیم این گونه رفتارها را در خودمان افزایش دهیم.
1 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
سلام وقت بخیر مطلب تان بسیارخوب است فقط از نظر ظاهری فکر می کنم در این عبارت «برخی معتقدند روابط دلبسته گونۀ گذشته، ادراک و پاسخهای فعلی ما را نسبت به افراد دلبستهمان رغم میزند».کلمه رغم بهتر است به این صورت «رقم» نوشته شود