دوره نوجوانی مرحله پیچیدهای از رشد انسان است که در طی آن نوجوانان، بلوغی را تجربه میکنند که بر رشد جسمانی، فیزیولوژیکی و روانشناختی آنان تاثیر میگذارد، تغییرات قابل ملاحظهای در مفهوم «خود» صورت میگیرد، «بحران هویت» (Identity crisis) را تجربه میکنند، مسائل و مشکلات عاطفی آنها افزایش مییابد، از نظر هوشی به مرحله تفکر انتزاعی میرسند و ارتباط آنها با گروههای همسالان افزایش مییابد.
بطور کلی دوره نوجوانی:
۱- یکی از پویاترین دورههای رشد انسان است.
۲- از ویژگیهای آن تغییرات فیزیکی، شناختی، اجتماعی و احساسی است.
۳- در کنار ویژگیهای یاد شده، مواردی چون استقلال در حال رشد، جستجوی هویت، نگرانی درباره ظاهر، نیاز به پذیرفته شدن در بین همسالان، سبک زندگی فعال(پر جنبوجوش)، میتواند بطور قابل توجهی بر رفتار نوجوانان تاثیر بگذارد.
مراحل نوجوانی:
دوران نوجوانی به سه مرحله تقسیم میشود:
اوایل نوجوانی: سنین بین ۱۱ تا ۱۴ سالگی که شامل تغییرات بلوغی و شناختی میشود.
اواسط نوجوانی: سنین بین ۱۵ تا ۱۷ سال که زمان میل به افزایش استقلال و کسب تجربه است.
اواخر نوجوانی: سنین ۱۸ تا ۲۱ سال که نوجوانان تصمیمات مهم شخصی و شغلیشان را میگیرند.
دوران نوجوانی در میان دورههای رشد انسانی، از اهمیت بهسزایی برخوردار است، زیرا آخرین مرحله رشد فرزندان است که طی آن پدران و مادران و مربیان میتوانند فعالانه آنان را یاری کنند تا مسیر زندگی خود را بیابند؛ فعالیتهای خانوادگی ترتیب دهند؛ فرصتهای مناسب فراهم کنند و با فرایند آموزش تماس مستقیم داشته باشند. در پایان این دوره اغلب نوجوانان به دنبال کار میروند، وارد دانشگاه میشوند و ازدواج میکنند. بطور خلاصه وارد دنیای مستقل خود میشوند .
نیمی از مسائل قابل تشخیص سلامت روانی از سن ۱۴ سالگی آغاز میشود . اگر بیماریهای روانی در کودکان و نوجوانان بهموقع تشخیص داده و درمان نشود، میتواند بطور قابل ملاحظهای توانایی آنان برای تبدیل شدن به اعضای فعال جامعه را محدود سازد .
همانطور که در مراحل سهگانه اشاره شد، افراد در بازه سنی ۱۱ تا ۱۷ سال که اوایل و اواسط نوجوانی را در بر دارد بخش اعظمی از تغییرات جسمانی و روانی را تجربه میکنند که همزمان با دوران تحصیلی و سپری کردن اوقات در مدرسه است.
اولین نشانههای بیماریهای روانی یا ناراحتیهای عاطفی نوجوانان میتواند در محیط مدرسه پدیدار شود، چنانکه مسائلی چون اضطراب، افسردگی و مشکلات خانوادگی که مرتبط با سلامت روانی دانشآموزان هستند در مدرسه بهصورت ضعف تحصیلی، مسائل انضباطی و مدرسهگریزی خود را بروز میدهند. تحقیقات نشان میدهد که مسائل مربوط به سلامت عاطفی و رفتاری موانع مهمی در یادگیری، پیشرفت تحصیلی و کسب نمرات بالا در امتحانات هستند.
انتقال موفقیتآمیز از دوره کودکی به دوره نوجوانی که به تغییر در مفهوم خویشتن نیاز دارد بدون کمک اطرافیان و به خصوص والدین آگاه و مطلع میسر نیست و نوجوان برای انطباق با محیط و شناخت و برآورد اطرافیان، به راهنمایی افراد آگاه و بصیر نیاز دارد. اگر والدین به اهمیت نقش خود در تربیت نوجوانان پی ببرند و شیوههای صحیح را بیاموزند و آنها را به کار برند، بسیاری از اختلالات رفتاری و عاطفی در نوجوانان بهوجود نخواهد آمد.
نحوه مواجه آموزش و پرورش کشور با «بحران نوجوانی»
بدون تردید لازمه هر تحول عمیق و فراگیر فرهنگی در هر جامعه، تغییر و تحول بنیادی در نظام آموزشی آن جامعه است و تحول اساسی در برنامههای آموزشی و پرورشی مدارس در گرو همخوانی نظام ارزشی حاکم بر خانواده و مدرسه و آمادگی ذهنی و تمایل اولیا در همراهی و همگامی با برنامهریزان و مربیان مدارس است .
در ایران، سیستم آموزش و پرورش به منظور آگاهی والدین از بحرانهای نوجوانی و حفظ پیوند خانواده و مدرسه جهت برطرفسازی اختلالات و مسائل مختص به این دوران، علاوه بر الزام حضور مشاوران تربیتی در مدارس که بهطور مسقیم با دانشآموزان در ارتباط هستند، بر تشکیل جلسات آموزش خانواده در مدارس تاکید دارد.
در کشور ما از سال ۱۳۴۶ هجری شمسی با تاسیس انجمن ملی اولیا و مربیان، طراحی و اجرای دورههای آموزش خانواده برای اولیای دانشآموزان شروع شده است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از سال ۱۳۶۸ انجمن اولیا و مربیان موضوعاتی را برای آموزش خانواده مطرح و دورههای آموزش خانواده به صورت جدیتر در سطح مدارس برگزار شد. در این دورهها سعی شد خانوادهها با چگونگی رشد و تربیت صحیح کودکان و نوجوانان آشنا شوند.
از سال ۱۳۷۷ دورههای آموزش خانواده در سراسر کشور بر اساس دستورالعمل جامع آموزش خانواده (مصوب تیرماه ۱۳۷۷) به منظور افزایش آگاهیهای تربیتی والدین و رفتار مناسب در محیط خانواده و اجتماع در قالب پنج عنوان در سطح مدارس تشکیل میشود. برای هر کدام از عناوین دورهها، کتابهای همنامی به پیشنهاد سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان توسط استادان طرح جامع آموزش خانواده تدوین شده و برای تدریس در اختیار مدرسان آموزش خانواده قرار گرفته است .
آموزش خانواده نوعی تعلیم و تربیت گروهی است که برنامههای آموزشی وسیعی را شامل میشود و به آنها کمک میکند تا دانش و تواناییهای خود را در زمینه پرورش و تربیت کودک و نوجوان به نحو مطلوبی گسترش دهند. در این آموزش به والدین کمک میشود تا مسائل و مشکلات کودکان خود را در جمع دیگر والدین مطرح کنند و پس از بحث و گفتوگو درباره مشکلات و یافتن راهحلهای احتمالی، آموختههای خود را در مورد فرزندانشان بهکار گیرند. آموزش گروهی والدین نوعی تعلیم و تربیت است که دامنه وسیعی را در بر میگیرد و موجب میشود تا والدین از این طریق دانش و اطلاعات خود را در زمینه پرورش به شیوه مطلوبی گسترش دهند. البته این آموزش جنبه پیشگیری داشته و از ایجاد ناسازگاریهای عاطفی و اجتماعی جلوگیری کرده و در بهبود سلامت روانی فرزندان موثر است.
آموزش خانواده همچنین تا حدود زیادی جنبه پیشگیری دارد و از ایجاد ناسازگاریهای اجتماعی و عاطفی جلوگیری میکند و به پیشرفت و بهبود سلامت روانی کودک و نوجوان کمک میکند. در آموزش خانواده نیز مانند آموزش انفرادی سعی بر آن است که آنها با اصول و مفاهیم رشد کودک و نوجوان و نحوه رفتار با کودک و نوجوان در حالات مختلف آشنا شوند و مشکلات و ناسازگاریهای کودک و نوجوان در سنین مختلف زندگی را بشناسند و روشهای برخورد با هر یک را فرا گیرند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که کلاسهای آموزش خانواده موجب بالا رفتن اطلاعات والدین، شناسایی مشکلات رفتاری، جلب همکاری اولیا با مسئولان، شناخت فرزندان خود، تحکیم روابط خانه و مدرسه و پاسخگویی به سوالات پدران و مادران شده است. در کنار آموزشهای حضوری که در مدارس صورت میگیرد، آموزشهای غیر حضوری نیز از طریق بروشورها انجام میشود. لذا به نظر میرسد که آموزش غیر حضوری به لحاظ اینکه بیشتر پدران و مادران فرصت کافی برای حضور در کلاسهای آموزش خانواده را ندارند، برای افزایش دانش و آگاهیهای تربیتی آنها سودمند باشد.
سیستم آموزش و پرورش کشورهای دیگر با «بحران نوجوانی» چگونه رفتار میکند؟
نوجوان بودن با چالشها و مشکلات زیادی همراه است. واضح است که دسترسی به سرویسهای ارائه دهنده خدمات روانی کمک فراوانی به نوجوانان در رفع مشکلات مربوط به این دوران میکند. در این راستا مدرسه یکی از کارآمدترین مکانهایی است که این خدمات را در اختیار نوجوانان قرار میدهد.
طبق تحقیقاتی که در رابطه با نحوه برخورد سیستم آموزش و پرورش کشورهای مختلف صورت گرفته است، در این کشورها علاوه بر وجود انجمنهای اولیا و مربیان در مدارس که مشابه با ایران است، روشهای مواجهه دیگری وجود دارد که تحت عنوان «برنامههای جامع سلامت روانی مدرسه-محور» صورت میپذیرد.
مطالعات نشان میدهد دانشآموزانی که در برنامههای جامع سلامت روانی مدرسه-محور شرکت میکنند، بهطور قابل توجهی مسائل انضباط کمتری داشته و از سلامت روانی بهتری برخوردارند و در مدرسه بهتر عمل میکنند .
در حالی که بسیاری از مدارس از روانشناسان، مددکاران اجتماعی و مشاوران یاری میجویند، مدارس پیشرفته از حضور تیم کمکی متخصصان سلامت روانی بهره میبرند. خدمات این تیم ممکن است برنامههای فشردهای باشد که عملکرد ضعیف مدارس یا کسانی که برنامههای سلامتی و رفاهی موجود در مدارس را طراحی میکنند مورد هدف قرار دهد.
این خدمات در طول سال در دسترس هستند و فراتر از سال تحصیلی و حتی در مواقع تعطیلی که حمایت از دانشآموزان محدود میشود، قابل ارائه است. برخلاف مشاوران و روانشناسانی که در مدرسه فعالیت دارند، این تیمها میتوانند دانشآموزان را زمانی که در حالت تعلیق هستند، زمانی که به مدرسه نمیروند یا در بیمارستان هستند از طریق خدمات روانپزشکی حمایت کنند. خدمات تیمهای یاد شده بر مبنای آخرین روشهای مبتنی بر شواهد از جمله رفتار درمانی دیالکتیکی، رفتار درمانی شناختی مبتنی بر آسیب است. برنامههای سلامت روانی مدرسه-محور ممکن است در مدارس مختلف متفاوت از هم باشد اما همگی از اصول کلیدی مشترکی پیروی میکنند. این برنامه موثر نخواهند بود مگر آنکه بین پدران و مادران، مدیران، متخصصان سلامت روانی و دانشآموزان همکاری و ارتباط بر قرار باشد. این رویکرد بسیار موثر است چرا که متخصصان را قادر میسازد مسائل دانشآموزان را به سرعت شناسایی کنند و به سرعت با توجه شرایط وارد عمل شوند.
با توجه به طیف گستردهای از مسائل که ممکن است در یک مدرسه رخ دهد، تیمها باید چنان سازماندهی شوند که در مواقع مورد نیاز به سرعت قادر به عکسالعمل باشند.
مشارکت یکی از عناصر بسیار مهم در موفقیت برنامههای مدرسه-محور است. در این راستا اعضای خانواده نباید نادیده گرفته شوند چرا که آنها مهمترین نقش را در نتایج حاصل از کار بر روی نوجوانان دارند از جمله ارائه راهنماییهای مستمر در طول درمان، مراقبت از آنها در طول دوره بهبود و مشارکت در خانواده درمانی. در واقع مشارکت مدیران مدارس، معلمان و مشاوران با این متخصصان، تشخیص زودهنگام مشکلات نوجوانان را ممکن و مسیر رفع را هموار و آسان میکند.
همکاریهای مکرر و تعاملات ذکر شده در بالا باعث میشود تا کارکنان مدرسه در تشخیص علائم هشدار دهنده و تغییر رفتار نوجوانان، ماهرانهتر عمل کنند. متخصصان سلامت روانی باید همیشه در دسترس بوده و حضوری محسوس داشته باشند تا کارکنان مدارس، دانشآموزان و اولیا در مواقع ضروری به آنها رجوع کنند. در عین حال متخصصان سلامت میتوانند آموزشهای مرتبط با زندگی نوجوانان، ارتباطات و عملکرد تحصیلی آنها را در اختیار کارکنان مدارس قرار دهند. آگاه ساختن آنان از ارزیابی روانی، گروه درمانی، خانواده درمانی، خدمات در مواقع بحرانی و … اگرچه ممکن است پروسهای زمانبر باشد اما رویکردی است که موثر واقع خواهد شد.
بهطورکلی، آنچه از مقایسه نحوه برخورد سیستم آموزش و پرورش ایران در مواجهه با «بحران نوجوانی» در کشور و خارج از کشور میتوان نتیجهگیری کرد آن است که، در هر دو به نقش غیر قابل انکار ارتباط منسجم بین خانواده و مدرسه تاکید میشود؛ با این تفاوت که در بیشتر مدارس ایران پیشگیری یا درمان اختلالات ناشی از «بحران نوجوانی» با محوریت آموزش والدین انجام میپذیرد، حال آنکه در کشورهای خارجی این رویکرد اگرچه همچنان لازمالاجراست اما بیشتر معطوف بر تمرکز تیمهای متخصص بر روی نوجوانان است که بصورت فعال چه در مدرسه و چه در خارج از مدرسه آماده به خدمت در جهت رفع بحران آنان هستند. در هر صورت پیگیری نتایج استفاده از متدهای جدید در خارج از کشور و ادغام نتایج مثبت آن با برنامههای موجود در داخل میتواند سرمایهگذاری سودمندی برای مواجهه با این بحران باشد.