موثر بودن احساسی است که ما به تواناییها و شایستگیهای خود داریم. مطالعات فراوانی در این زمینه انجام شده است. نتیجه اغلب آنها، اثبات یک نکته ساده است. با برخورداری از احساس مؤثر بودن، دستیابی به اهداف بسیار سادهتر خواهد بود. با برخورداری از چنین اعتماد به نفسی، احتمال موفقیت در هر زمینهای فراهم میشود؛ آن زمینه میتواند یک کار بزرگ نظیر پذیرفتن شغل جدید یا یک کار کوچک مانند آشپزی باشد.
چگونه می توانیم حس مؤثر بودن را در خود تقویت کنیم؟ در این یادداشت چهار روش برای تقویت احساس مؤثر بودن را ارائه میکنیم. اول از همه توجه داشته باشید که مؤثر بودن، یک باور است. باوری که شما به ظرفیتها و تواناییهای خود، در انجام یک امر مشخص دارید. که به آن خودکارآمدی نیز گفته میشود. احساس خودکارآمدی شما، از چهار منبع نشات میگیرد که هر کدام بر دیگری تاثیر مستقیم دارد. در ادامه از این مقاله مرکز مشاوره رهیاب به بررسی تثویت این احساس می پردازیم.
منابع خودکارآمدی
- تجارب موفق:
از آن به عنوان یکی از موثرترین عوامل بر خودکارآمادی یاد میشود. تجربهای است که در مواجه با چالشهای جدید به وجود میآید. بر اساس تجربه شخصی و مستقیم فرد حاصل میشود. بنابراین امکان استفاده از تجارب گذشته در مواجه با چالشهای جدید به وجود میآید.
- مدل سازی اجتماعی:
بر مبنای مشاهده افرادی شبیه به خود در انجام فعالیتی مشخص شکل میگیرد. در واقع فردی شبیه به خود را مشاهده میکنند. این شباهت میتواند بر اساس سن، جنسیت یا هر فاکتور دیگری باشد. اگر فرد مذکور در انجام کاری مانند ورزش موفق عمل کند، ناظران خود را برانگیخته میکند. افراد ناظر به یک نتیجه مشخص میرسند؛ اگر فردی شبیه به خودشان در انجام کاری موفق است، پس آنها نیز قابلیت موفقیت در انجام آن کار را دارند.
- اقناع اجتماعی:
اگر افراد تشویق واقعی از محیط اطراف خود دریافت کنند، احساس مؤثر بودن بیشتری را تجربه میکنند. تایید کلامی از جانب دیگران، باعث افزایش اعتماد به نفس و در نتیجه خودکارآمدی میشود.
- پاسخهای روان شناختی:
واکنشهای احساسی که افراد نسبت به موقیعتهای مختلف دارند. حالت عاطفی یا میزان استرس یک فرد، در کیفیت انجام کاری که در پیش دارد، بسیار تاثیر گذار است. به طور مثال اگر یک کوهنورد، با استرس کار صعود خود را انجام دهد، دچار مشکلاتی خواهد شد. خستگی و تنش در یک کوهنورد که بدون استرس مسیر را طی میکند، به مراتب وضعیت بهتری دارد.
عدم احساس مؤثر بودن
تا بدین جا حس مؤثر بودن را برابر با خودکارآمدی دانستیم. در تعریف خودکارآمدی از نظر مشاوره روانشناسی، به یک خودباوری رسیدیم. باوری که فرد به ظرفیت درونی در برابر کارها و کیفیت عملکرد خود دارد. بنابراین کسانی که حس مؤثر بودن در کار را دارند، عموما باورهای خوشبینانهای در مورد خود دارند. آنها باور دارند که از توانایی لازم برای مواجه با استرس و چالشهای پیش رو برخوردارند. در عمل نیز از توانایی بیشتری برای مقابله با ناخوشنودیها دارند.
در نقطه مقابل افرادی با خودکارآمدی پایین قرار میگیرند. نسبت به تواناییهای خود بدبینی دارند. سریعتر از سایر افراد از اهداف خود چشم پوشی میکنند. در مواجه با استرس، از تجارب کافی برای غلبه برخوردار نیستند. در نتیجه از مواجه با چالشها اجتناب میکنند. آنها از عدم احساس موثر بودن در شغل خود رنج میبرند. روی صحبت ما هم با همین افراد است. چهار روش برای تقویت و پرورش این احساس را در ابتدای یادداشت، وعده دادیم.
4 روش برای تقویت و پرورش حس موثر بودن
1. از منطقه امن و راحت خود خارج شوید
اغلب ما تشویق میشویم که از منطقه امن خود خارج شویم. دلیل خوبی برای این کار وجود دارد. در صورت خروج از این منطقه، فرصتی برای یادگیری و تقابل با کارهای جدید پیش میآید. البته ترک منطقه امن در ابتدا، مخاطراتی را به همراه دارد. در ادامه، با موفقیت در تجارب جدید، خودکارآمدی افزایش مییابد.
در صورتی که نتیجه همراه با شکست باشد، باز هم احساس موثر بودن تقویت میشود. در صورت شکست، افراد کمی به عقب بر میگردند. بهبود پیدا میکنند و با انعطاف بیشتری به مصاف تجارب جدیدتر میروند.
چند ایده ساده برای خروج از منطقه امن و ورود به منطقه رشد:
- در یک کلاس مهارت اندوزی یک روزه شرکت کنید.
- فرد جدیدی را ملاقات کنید. اگر این آشنایی در یک رویداد اجتماعی رخ دهد، بهتر است.
- یک فعالیت اجتماعی را شروع کنید. در یک مسابقه سرگرمکننده شرکت کنید.
- به جایی در شهر خود بروید که در مورد آن شنیدهاید و تا به حال ملاقات نکردهاید.
2. اهدافی هوشمندانه برای خود داشته باشید
هدفگذاری موثر در افزایش خودکارآمدی بسیار اهمیت دارد. احساس مؤثر بودن در شغل را به ارمغان خواهد آورد. بنابراین ضروری است که اهداف معینی داشته باشیم. برای دستیابی به بهترین نتیجه ممکن، جدول زمانی را طراحی میکنیم. زمانبندی مشخصی برای هر هدف در نظر بگیریم. بهتر است اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر تقسیم کنیم.
مدیریت اهداف کوچک، برای فرد تازهکار واقع گرایانه است. در نهایت با ترسیم یک جدول زمانبندی مشخص، که شامل اهداف کوتاه مدت و بلند مدت ما میشود، خودکارآمدی را پرورش میدهیم. نتیجه مشخص است. در صورت عمل به برنامه ریزی، احساس موثر بودن تقویت میشود.
3. به تصویری بزرگتر نگاه کنید
احساس موثر بودن بر کیفیت زندگی تاثیر بسیار شگفتانگیزی دارد. اما دستیابی به چنین احساسی آسان نیست. کافی است نگاهی به افرادی با خودکارآمدی بالا بیاندازید. آنها در مسیر خود با زیانهای کوتاه مدت بسیاری مواجه میشوند. در این بین اعتماد به نفس خود را از دست نمیدهند. آنها میدانند که اهداف بسیار بزرگتری در پیش دارند. با علم به همین اهداف والا، قدرت نگریستن به تصویری بزرگتر را دارند. بنابراین اولویتهای خود را بر همین مبنا تعیین کرده و متمرکز به سمت آنها حرکت میکنند.
4. موانع را شناسایی کنید
وقتی از منطقه امن خود خارج میشوید، باید بهای آن را نیز پرداخت کنید. بهای پرداختی، تقابل با موانعی است که در مقابل شما قرار میگیرند. از همین رو برای بروز کمترین ضرر و زیان ممکن، باید روشی سازنده برای مواجه با موانع داشته باشید و یا به یک روانشناس ماهر کمک بخواهید.
چند راه کار عملی برای مواجه با موانع
- پیش از مواجهه با موانع، چالشها را پیش بینی کنید. برنامه ریزی خود را بر همین اساس تنظیم کنید.
- موانع را جدی بگیرید اما برای خود بزرگ نکنید. سعی کنید مانند مراحل یک بازی با آنها مقابله کنید.
- به موانع چالشبرانگیزی که در گذشته بر آنها غلبه کردهاید فکر کنید. با انجام این کار، تجارب موفق خود را به یاد آورید. از آنها برای موفقیت در چالشهای پیش روی خود استفاده کنید.