روانشناسی زرد در زمانه ما کاربردی همچون رمالی و دعانویسی در زمانهای قدیم دارد؛ این گونه غیرعلمی از روانشناسی به شما وعده میدهد همهچیز به زودی درست خواهد شد و شما نیازی به انجام کارهای خیلی سخت برای آن ندارید، تنها کافی است مثبت فکر کنید و البته! پول زیادی را به جیب مربیان این حوزه سرازیر کنید. در واقع این روانشناسی به شما میگوید تمام دستورالعملها و دارودرمانی و… که از سوی متخصصان واقعی روانشناسی به مراجعان توصیه میشود، اتلاف زمان و هزینه هستند و میتوان بدون آنها نیز به زندگی شادمان و موفق و پر از پول دست یافت.
اما اگر راستش را بخواهید، بازی آنقدرها هم ساده نیست. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا با بررسی دقیقتر روانشناسی ، نشانههای آن، تفاوت آن با روانشناسی علمی و همچنین مضرات عمل کردن به توصیههای آن، نگاه دقیقتری به حوزه بیندازیم. در تلاش خواهیم بود این مقاله به نوعی آموزش نقد روانشناسی زرد نیز باشد و به صرف نقد بسنده نکند. با ما همراه باشید.
معنی روانشناسی زرد
احتمالاً برای شما نیز پیش آمده است؛ زمانی که به طرفداران روانشناسیهای غیرعلمی میگویید «این کتاب روانشناسی زرد است»، پاسخ میگیرید: «اصلاً روانشناسی زرد یعنی چی؟».
به چه مطالبی «زرد» میگویند؟
این اصطلاح از زمان قدیم و با ظهور اولین روزنامهها و مجلات به وجود آمده است. همواره افرادی بودهاند که برای جلب توجه بیشتر و در نتیجه فروش و کسب درآمد بالاتر، از تیترها و وعدههایی استفاده کنند که بیش از اندازه رویایی و جذاب است و میتواند مخاطبان را به سرعت به خود جذب کند. در حقیقت هر محتوایی که در تلویزیون، مجلات و یا شبکههای اجتماعی به شما عرضه میشود و وعدههایی رویایی به شما میدهد یا از وقایعی بسیار خارقالعاده و ناممکن صحبت میکند بیآنکه دلیل علمی و موجهی برای حرفهای خود بیاورد، در دسته «زرد»ها قرار میگیرد.
این روانشناسی نیز چنین چیزی است. پرمخاطب یا عامهپسند بودن چیزی لزوماً به معنی زرد بودن چیزی نیست؛ مهم آن است که متخصصان واقعی یک حوزه چه نظری درباره آن دارند و البته اینکه آیا دلایل ارائهشده در اثبات آن قانعکننده هستند یا نه. برای مثال زمانی که یک روانشناس زرد به شما میگوید: تنها کافی است ذهن پولداری داشته باشی تا در واقعیت پولدار شوی، میتوان از او پرسید: چه لزومی دارد که واقعیت از ذهن من تبعیت کند؟ خواهید دید که هیچ پاسخ واقعاً قانعکنندهای نخواهد داشت.
بنابراین روانشناسی زرد نوعی از مشاوره روانشناسی است که بیآنکه با سوالات سخت و پایهای مواجه شود و به آنها پاسخ دهد، دستورالعملهایی بیاساس صادر میکند که در صورت عمل به آنها، شما پولدار و خوشحال خواهید بود. در ادامه به چند مشکل اساسی این حوزه اشاره میکنیم:
مهمترین مشکلات روانشناسی زرد
۱. ترویج نگاه تکبعدی به واقعیت
روانشناسی زرد مثبت اندیشی به شما میگوید تنها باید بر جنبههای مثبت زندگی خود تمرکز کنید و دست از اندیشیدن به جنبههای منفی آن بردارید. این جمله خالی از حقیقت نیست: گاهی لازم است دست از تمرکز کردن بر مشکلات برداریم و به سمتوسوهای روشن زندگیمان نگاه کنیم. اما ندیدن جنبههای منفی عواقبی را در پی دارد که ممکن است از ندیدن جنبههای مثبت زندگی بیشتر مضر باشد. هر فردی تنها در صورتی میتواند به شادی برسد که یک نگاه متعادل به زندگی داشته باشد؛ هم خوبیهای آن را ببیند و هم بدیها را.
۲. رویافروشی
روانشناسی زرد دائماً آیندهای رویایی برای شما ترسیم میکند. مثلاً میگوید «با خرید این پکیج در ۹۰ روز پولدار شوید.» شما پکیج را میخرید و بعد از ۹۰ روز همچنان بیپول میمانید. مربی آن دوره به شما خواهد گفت: مشکل از خودتان است؛ یا پکیجهای بیشتر و بیشتری را به شما خواهد فروخت.
این دسته از روانشناسهای قلابی با تحریک کردن ذهن شما با وعدههای بزرگ، دائماً پول بیشتری از شما میگیرند. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که آن رویاها محقق شوند.
۳. مخدوش کردن مرز ذهنیات با واقعیت
روانشناسی مثبتگرا چنین وعدهای به شما میدهد که شما میتوانید صرفاً با فکر کردن به چیزهای درست، شادمان و موفق باشید. این چه مشکلی دارد؟ همانطور که در بالا نیز گفتیم، چه لزومی دارد که واقعیت از ذهن افراد تبعیت کند؟ هیچ لزومی ندارد.
حقیقت آن است که واقعیت از ذهن هیچکسی تبعیت نمیکند. بلایای طبیعی میآیند، مشکلات اجتماعی و اقتصادی پدیدار میشوند، بیماریها همهگیر میشوند و ما را نیز همانند دیگران تحت تأثیر خود قرار میدهند. ذهن ما نیز نمیتواند با فکر نکردن به چیزهای منفی، خود را از شر آنها در امان نگه دارد.
۴. ورود به قلمروی اخلاق
روانشناسیهای بازاری برای شما درست و غلط تعیین میکنند و مجموعهای از بایدها و نبایدها را به شما دیکته میکنند. این چیزی نیست که در هیچکجا از علم روانشناسی جای بگیرد؛ هیچگونه باید و نباید همگانی در علم روانشناسی وجود ندارد و روانشناسان متخصص نیز اگر توصیههایی به شما میکنند، کاملاً نشئتگرفته از شرایط خود شماست و نه بیشتر.
۵. انداختن مسئولیت «همهچیز» بر دوش فرد
یک تاثیر روانشناسی زرد که از قضا بسیار مهم است، ربط دارد به انداختن مسئولیت همهچیز بر دوش یک فرد. شرایط زندگی هرکس تا حدی تحت تأثیر خود او بوده و بسیاری چیزها تحت تأثیر محیطی است که ما در انتخاب آن نقشی نداریم. اما رویافروشان برای آنکه راهی برای توجیه عدم موفقیت راهکارهایشان داشته باشند، شکست مشتریان خود را به دوش خودشان میاندازند.
این موضوع بسیار مهم است؛ چراکه باعث تشدید افسردگی و اضطراب در مخاطبان میشود. این مشکل تا به حدی است که بسیاری از کسانی که در بلندمدت تحت تأثیر رواشناسی موفقیت بودهاند، به جلسات بلند مدت مشاوره اضطراب و افسردگی برای جبران آسیبهای وارده نیاز خواهند داشت.
مقایسه روانشناسی زرد با رواشناسی علمی
حال که دانستیم روانشناسی زرد چیست؟ و همچنین عمده مشکلات آن را بررسی کردیم، نوبت آن رسیده تا به تفاوت روانشناسی زرد و علمی بپردازیم.
۱. مسئله اثبات علمی
جملات روانشناسی زرد بیشتر به «سخن بزرگان» یا «نقلقولهای دینی و مذهبی» شباهت دارند و اثبات علمی در آنها جایی ندارد. شما لازم است برای اعتماد کردن به یک کتاب روانشناسی، ابتدا از سابقه دانشگاهی نویسندگان آن مطمئن شوید. در ادامه لازم است درباره اعتبار علمی آن کتاب در میان دانشگاهیان تحقیق کنید و برای مثال ببینید دیگر پژوهشگران جدی چند بار به آن منبع ارجاع دادهاند. بسیاری از معروفترین کتابهای روانشناسی زرد و قانون جذب، هیچ پشتوانه علمی ندارند.
۲. پیشنهاد راهحلهای سریع در روانشناسی زرد
روانشناسی زرد به شما میگوید تنها اگر این چند کار ساده را هر روز انجام دهید، بدون شک موفق میشوید. اما اینگونه نیست. درمان اختلالات روانی و یا موفقیت شغلی، نیاز به مدتها تلاش و صرف زمان زیاد و روانکاوی فردی دارد.
۴. فقدان «دستگاه فکری» در روانشناسی زرد
دکتر روانشناس طبق نظریههای روانشناسی علمی همانند سایر علوم، شکلی از دستگاه فکری هستند؛ یعنی هیچگونه تناقضی در میان مفاهیم یا جملات آنها وجود ندارد. در روانشناسی زرد اما اینگونه نیست. مثلاً روانشناسی مثبتگرا از شما انتظار دارد در لحظه زندگی کنید؛ همزمان از شما میخواهد برای داشتن یک آینده درخشان، کارهایی را انجام دهید.
این دو به وضوح با یکدیگر تناقض دارند؛ اما مربیان لزومی نمیبینند فکر خود را اصلاح کنند. همین اشکال نبود سازوکاری برای نقد و اصلاح روانشناسی زرد، یک دلیل مهم دیگر برای دوری از روانشناسی زرد است.