به افسردگی به عنوان یکی از اختلالات بسیار شایع حوزه روان، سرما خوردگی روانی هم گفته می شود. بر اساس تحقیقی در آمریکا، زنان دو برابر مردان با افسردگی مواجه می شوند. این مسئله دلایل متفاوتی دارد که در ادامه به آنها اشاره می شود:
تفاوتهای جنسیتی در دوران بلوغ زنان و مردان
تحقیقات نشان داده است که زنان تلاش بیشتری برای بهتر عمل کردن در مدرسه انجام می دهند، بیشتر از مردان در کودکی خود با والدین بحث می کنند تا آنها را قانع کنند. عدم پذیرش تفاوت های جنسی از سوی زنان و سندرم پیش از قاعدگی نیز از تفاوت های دیگر زنان و مردان است. بارداری و زایمان و مشکلات جسمی و روحی مرتبط با این دوران نیز یکی از تفاوت های عمده جنسیتی است. نگرش اجتماعی نسبت به زنان نیز عامل دیگری است که در سنین مختلف به آنها آسیب می زند.
به طور کلی میدانیم که افسردگی به دلیل فشارهای پرتنش در زندگی ایجاد می شود و از این رو محیط نامناسب و پر استرس روی خلق زنان تاثیر بسیار زیادی دارد و آنها را مستعد ابتلا به افسردگی می کند.
اگرچه افراد زیادی را می بینیم که در شرایط منفی و پرتنشی زندگی می کنند اما لزوما به افسردگی مبتلا نمی شوند اما می دانیم که برخی افراد این شرایط را تاب نمی آورند.
مردان به دلیل داشتن قدرت فیزیکی بیشتر نسبت به زنان در شرایط دشوار، از واکنش ابراز خشونت نفع می برند. بنابراین زنان برعکس مردان به طور ناخودآگاه در اجتماع بیشتر واکنش افسردگی وار نشان می دهند تا ابراز خشم و عصبانیت و شرایط محیطی خود را اینگونه کنترل می کنند.
ارتباط وسواس فکری و افسردگی
از آنجایی که طبق آمار، نشخوار فکری در زنان بیشتر است گفته می شود احتمال افسردگی نیز در زنان بالاتر است. پژوهش ها نشان می دهند که زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی می شوند به طوریکه زنان 2 تا 3 برابر بیشتر از مردان مبتلا می شوند.
نقش زنان در جامعه و ابتلا به افسردگی
زنان در جامعه ما برای مهرورزی، ابراز عشق، برقراری روابط اجتماعی، مادری، وظایف خانه داری، بارداری، زایمان و تربیت فرزندان پرورش می یابند در حالیکه مردان برای کار، کسب درآمد و انسان موفق بودن رشد می یابند. مردان بیشتر در محیط های اجتماعی و انگیزشی قرار دارند و حاصل موفقیت های خود را به صورت پاداش های ملموس دریافت می کنند از قبیل دریافت پول و ارتقاء موقعیت های شغلی ولی زنان درگیر فشارهای تکراری و کم ارزش گذاری شده بیشتری هستند اگرچه مردان هم ممکن است در شغل خود دچار ناکامی و شکست شوند.
تعدد نقش زنان در جامعه مدرن امروزی نیز فشار مضاعفی بر روی آنها است؛ آنها هم باید مادر باشند و هم همسر و همچنان به تحصیل هم بپردازند و نقش های اجتماعی و شغلی خود را نیز حفظ کنند. این فشارها از جمله عواملی هستند که در برخی زنان مستعد، ریسک ابتلا به افسردگی را بالا می برند.
درماندگی آموخته شده و افسردگی در زنان
جامعه، دختران را وابسته و پسران را مستقل تربیت می کند. فرهنگ جنسیت زده در اکثر جوامع برای نقش مادر و همسر ارزش زیادی قائل نیست و اهمیت دستاوردهای مردان در بیرون از خانه بیشتر از دستاوردهای زنان درون خانه است. بارها اتفاق افتاده که وقتی یک زن در جایگاه مهم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی در جامعه قرار می گیرد، به او اهمیت چندانی نمی دهند و تلاش می کنند او را به جایگاه همسری و مادری برگردانند.
امروزه با توجه به تلاشی که زنان از کودکی برای ارزش های محبوب خود می کنند، وقتی با این ناکامی ها مواجه می شوند، دچار درماندگی آموخته شده و در نتیجه افسردگی می شوند درحالیکه این شرایط برای مردان به دلیل جنسیت کمتر وجود دارد.
شیوع افسردگی
نسبت زنان تحت درمان افسردگی به مردان ۲ به ۱ است. برخی عقیده دارند که میزان بالاتر افسردگی در زنان خیلی اهمیتی ندارد زیرا احتمال دارد میزان شیوع افسردگی در مردان و زنان مساوی باشد اما افسردگی زنان در آمارها بیشتر نمایان شود. یکی از دلایل این امر می تواند تمایل بیشتر زنان به دریافت کمک حرفه ای و رجوع به متخصص در رابطه با علائم افسردگی باشد. در مجموع شواهد آماری نشان می دهد تعداد زنانی که افسردگی را گزارش و تجربه می کنند بیشتر از مردان است.
تفاوت های هورمونی در زنان و مردان
از آنجا که شیوع افسردگی در زنان همزمان با سنین باروری آنان یعنی بین 25 تا 45 سالگی است، احتمال دارد عوامل هورمونی در این زمینه نقش داشته باشند. استروژن و پروژسترون در زنان بر انتقال دهنده های عصبی، غدد درون ریز و سیستم اعصاب اثر می گذارند و احتمال دارد شرایط ابتلا به افسردگی را تسهیل کنند.
تحقیقات نشان داده اند زنان اغلب همزمان با سیکل قاعدگی خود دچار اختلالات خلقی با علائم افسردگی می شوند و ثابت شده که بین هورمون های جنسی زنانه و خلق او ارتباط وجود دارد همچنین شیوع افسردگی پس از زایمان با تغییرات هورمونی مادران پس از زایمان ارتباط مستقیمی دارد. عوامل هورمونی در افسردگی زنان قبل از یائسگی هم نقش دارد درحالیکه غالبا پس از یائسگی افسردگی در زنان کاهش می یابد.
علائم افسردگی در زنان
خلق پایین و احساس بی ارزش بودن، عزت نفس پایین، عدم امیدواری نسبت به آینده و تصورات منفی در رابطه با خود، بی میلی و انگیزه پایین در رابطه با فعالیت های روزانه، کاهش اشتها، تمرکز پایین، مشکلات خواب، عدم تمایل به رابطه جنسی، احساس ضعف و خستگی، کاهش ارتباطات اجتماعی، از جمله علائم افسردگی در زنان است.
افسردگی زنان و نظریه یادگیری
به باور روانشناسان پیرو نظریه یادگیری اگر تقویتهایی که فرد در ازای تلاش هایش انتظار دارد کسب نشود، احتمال بروز افسردگی وجود دارد. در این شرایط کناره گیری از فعالیت ها، خود میتواند برای فرد تقویت کننده و پاداش دهنده محسوب شود.
زیرا احتمال دارد فرد افسرده توجه خاصی از اطرافیان دریافت کند یا از انجام برخی مسئولیت ها معاف شود. بر اساس این نظریه زنان در جامعه پاداش و تقویت های مورد انتظار خود را در قبال فعالیت هایشان دریافت نمی کنند یا فرصت برابر با مردان برای ابراز خود در شرایط متفاوت را ندارند.
افسردگی در زنان و نظریه ناامیدی
برخی از انواع افسردگی در زنان بر اثر به وجود آمدن احساس ناامیدی در آنها به وجود می آید. ناامیدی دو جنبه دارد: یکی اینکه چرا مسائل خوب و رضایتبخش برای فرد اتفاق نمی افتد و دیگر اینکه فرد انتظار رخدادهای بد و منفی را دارد که ممکن است او را درمانده و متلاشی کند.
فردی که دائما انتظار این دو جنبه را در زندگیاش دارد دچار ناامیدی و در پی آن افسردگی می گردد. به طور مثال زنی که پس از تلاش های متعدد برای حضور در جامعه، بارها از طرف جامعه پذیرفته نشده و شکست خورده به احتمال زیادی انتظار رویدادهایی از این قبیل را دارد و دچار ناامیدی می شود.
افسردگی زنان و خشونت مردان
خشونت از سوی مردان اعم از پدر، برادر، همسر یا مردان دیگر اجتماع چه به صورت فیزیکی مانند ضرب و شتم و چه به صورت کلامی مانند تحقیر زنان یا انتظارات محدود کننده از زنان، نقش زیادی در تجربه افسردگی در آنان دارد. نبودن شرایط مساوی شغلی و کسب درآمد و عدم استقلال مالی نیز از جنبه های خشونت ورزی علیه زنان محسوب می شود که می تواند زمینه ساز بروز افسردگی در آنها باشد.
راه های پیشگیری از افسردگی در زنان
آموزش حقوق شهروندی به زنان و مردان بر اساس فرضیه داشتن حقوق برابر برای هر دو جنس علیرغم تفاوت های جنسیتی از سنین کودکی بسیار در این زمینه مفید و مؤثر است. برای رسیدن به این مقصود تقویت و آموزش مهارت های فرزندپروری در پدران و مادران قبل از داشتن فرزند امری ضروری است.
در کل جامعه باید به سمتی برود که آحاد آن متوجه مضرات برخوردهای ناعادلانه جنسیتی و عوارض آن بشوند و تلاش کنند مسئولانه برخورد کنند زیرا سلامت روان کلی جامعه جدا از سلامت روان زنان نیست. برای درمان افسردگی خارج از کشور می توانید از طریق شماره های درج شده با روانکاوی رهیاب در ارتباط باشید.