دکتر نادیا صبوری، روانشناس و رواندرمانگر
از نظر «وینیکات» متخصص معروف بریتانیایی ، پرخاشگری از رحم مادر آغاز میشود که شامل همان فعالیتها و رشد نوزاد است اما بعدها وقتی نوزاد به دنیا میآید و رشد میکند، نوع پرخاشگریاش هم تغییر میکند؛ مثلاً پستان مادر را گاز میگیرد یا با جیغ و فریاد، مادر و اطرافیان را متوجه خواسته خود میکند.
گویی انسان از همان بدو تولد غریزه پرخاشگری و خشونت را حتی نسبت به کسانی که دوستشان دارد، در خود پرورش میدهد: تجاوز به حقوق دیگران، حسادت، انتقام یا تلافی، تنفر، کینه و احساسات منفی دیگر. این احساسات اکثراً واضح هستند و شاید بتوان در بیشتر موارد آنها را در خود شناسایی کرد. اما گاهی خشونت چهره معصومانه و حق به جانب به خود میگیرد.
مثلاً در روابط زوج ممکن است یکی از آنها همیشه در راستای ارضای نیاز همسرش گام بردارد و از خواستههای خود چشم بپوشد، تلاش کند تا صمیمی و در دسترس باشد و انتظار داشته باشد دیگری دائماً از او قدردانی و تشکر کند و همواره به او توجه نماید. این افراد اصولاً خود را قربانی و بیگناه میبینند و طرف مقابل را قدرنشناس و بیرحم. آیا کسی که همیشه روی صندلی قربانی نشسته و به دیگران احساس گناه میدهد، پرخاشگر نیست؟ آیا او خشونت نمیورزد؟ آیا کسی که دائماً از دیگران میخواهد فقط به او توجه کنند، آنها را عصبانی نمیکند؟
البته که دیگران را عصبانی میکند و سپس آن فرد مقابل برچسب «آدمی خشن» را به دوش میکشد و نمیداند با این برچسب چه کند؟ آنها همواره با القابی مانند بی مسئولیت بودن، بی خیال بودن، بیتوجه بودن و غیره سرزنش میشوند. اگرچه فرصت مسئولیت داشتن را هم هرگز پیدا نمیکنند چون فردی که خود را قربانی جلوه میدهد بهطور خودشیفتهواری امکان مؤثر بودن را از طرف مقابل سلب مینماید.
آنها به بهای ضعیف، ستمدیده، افسرده، قابل ترحم و درمانده بودن خود، دیگری را خشن و بیتوجه جلوه میدهند و پرخاشگر بودن و خشم زیرین خود را از این طریق انکار میکنند. از کودکی به ما یاد میدهند که نباید از کسی متنفر یا عصبانی باشیم. باید با دیگران مهربان باشیم و خشم خود را بروز ندهیم و نمیتوان همزمان از کسی عصبانی بود و او را دوست داشت. بهطور مثال پدر مادرها و اغلب مادران وقتی رفتار نامناسبی از فرزندشان سر میزند، به جای آنکه بگویند «رفتارت خوب نیست» یا توضیح بدهند «چه رفتار بهتری میتوانستی داشته باشی»، به او میگویند «دوستت ندارم چون رفتارت خوب نیست» یا «تو آدم بدی هستی چون رفتار بدی از تو سر زده است» و کل شخصیت فرزند را به خاطر یک اشتباه زیر سؤال میبرند. اما درواقع عشق و نفرت در میان دوستان و اعضای خانواده همواره با هم حضور دارند.
وینیکات حتی از خشم مادران نسبت به نوزادان خود بهعنوان یک پدیده عادی میگوید. به این معنی که همه ما بهطور طبیعی یک بخش ناخوشایندی داریم و میخواهیم آن را نبینیم؛ گویی از دیدن خشم، تنفر و عصبانیت خودمان نسبت به دیگران میترسیم و وحشت میکنیم. اما اگر وقتی از همسرمان، فرزندمان، دوستمان و نزدیکان دیگر عصبانی هستیم با آنها درمیان نگذاریم، خشمی که تجربه میکنیم از بین نمیرود بلکه لباس مبدل میپوشد و از راههای دیگر ابراز میشود. در این شرایط معمولاً دو نوع واکنش رخ میدهد:
«سرکوب» میگردد یا تبدیل به «واکنش» میشود. وقتی خشم خود را سرکوب میکنیم در واقع احساسمان را از تصویر واقعی جدا میکنیم مانند وقتی که میگوییم «از اینکه همسرم به من اهمیت نمیدهد، ناراحت نیستم» یا «من خودم را برایش میکُشم ولی او به من اهمیت نمیدهد». وقتی احساس واقعی سرکوب میشود، افسردگی، بیرحمی، گفتگوی کنایهآمیز، سردی روابط، بیماریهای روانتنی و غیره جای آن را میگیرد و رابطه نیز، پویایی و طراوت خود را از دست میدهد.
گاهی نیز افراد بهجای بیان احساسات منفی و ناخوشایندشان نسبت به دیگران واکنش نشان میدهند. اغلب خشم خود را انکار میکنند و نمیتوانند درباره آن حرف بزنند، درعوض به طرف مقابل آگاهانه یا ناآگاهانه در حیطههای مختلفی مثل روابط عاطفی، جنسی، کلامی، فیزیکی و اقتصادی آسیب میزنند درحالیکه او را دوست دارند.
این روشها ناسالم هستند اما دفاعهاییاند که فرد خشمگین برای محافظت از خودش در برابر خشم و ترس از ابراز آن، بهطور ناخودآگاه برای خودش میسازد تا متلاشی نشود. اما اگر تمرین کنیم تا از احساس عصبانیت خودمان نسبت به دیگران آگاه شویم و دربارهاش با آن فرد صحبت کنیم، میتوانیم رابطه عمیقتر و شفافتری بهوجود بیاوریم که در سایه آن، هم خودمان و هم فرد مقابل احساس امنیت بیشتری تجربه کند و کمتر در موقعیت بدبینانه، منفعل و پرخاشگر قرار بگیرد. کلامی کردن احساسات، مانع بروز رفتارهای تکانشی و دفاعهای آسیبرسان به خود و دیگری میشود. از سویی، دیگری نیز از احساسات و دغدغههای شما با خبر میشود و به مرور توانایی بیشتری برای ابراز و دریافت عشق و محبت و همدلی و تشکیل یک رابطه صمیمی پیدا خواهید کرد. روند رابطه شما نیز در بستر یک فضای پویا و لذتبخش رشد میکند.
از همین الان تلاش کنید به جای رفتارهای پرخاشگرانه، طعنه زدن، توهین کردن، مسخره کردن، غر زدن، برچسب زدن، قضاوت کردن یا رفتارهای منفعلانه دیگر، احساس واقعی خود را بهطور شفاف بیان کنید و به کلام در بیاورید. اگرچه ممکن است در آغاز کار آسانی نباشد، اما جرأت به خرج دهید و آثارش را ببینید و از یک رابطه صمیمیتر، غنیتر و حمایتگرانهتر لذت ببرید.
دکتر نادیا صبوری، روانشناس و رواندرمانگر