چگونه وقتی از ضمایر «من» یا «ما» استفاده می کنیم می تواند نشان دهنده وضعیت سلامت روان ما باشد یا در بهبود آن نقش داشته باشد؟
ممکن است گاهی اوقات همه ما در زندگی با شرایط سخت و ملال آوری مواجه شویم که مرگ را جلوی چشمان مان بیاورد اما اگر زندگی به طور مداوم شما را به سمت پایین می کشد و کار کردن و اداره امور روزمره همیشه دشوار شده است، ممکن است افسرده باشید یا به نوعی با مشکلات سلامت روان دست و پنجه نرم می کنید.
احساس استرس، درماندگی و افسردگی برای کسانی که خود را با دیگران از جمله همکاران، همسایه ها، دوستان و بستگان مقایسه می کنند، شایع است. درواقع این احساس و رفتار، یک فرمول برای بدبختی و ناامیدی است. چه چیزی بهتر از آن است که شب بتوانید راحت سر خود را روی بالش بگذارید و مطمئن باشید در مسیر درست زندگی قرار دارید؟
ویلیام استایرون نویسنده، درباره افسردگی اصطلاح «باران خاکستری وحشت» را به کار می برد. اختلال خلقی ممکن است ظاهراً از بین برود یا ممکن است پس از شکست عشقی یا از دست دادن فرد مورد علاقه ایجاد شود که باعث ایجاد احساسات دائمی غم، بی ارزشی، ناامیدی، درماندگی، بدبینی یا احساس گناه می شود. افسردگی همچنین تمرکز، انگیزه و سایر جنبه های عملکرد روزمره را مختل می کند.
به گفته سازمان بهداشت جهانی، افسردگی عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. در سطح جهان، بیش از 300 میلیون نفر در هر سنی از این اختلال رنج می برند. و شیوع این اختلال در همه جا در حال افزایش است. آمریکایی ها بسیار دغدغه شاد بودن را دارند اما به طور فزاینده ای افسرده می شوند: حدود 15 میلیون آمریکایی با این اختلال مبارزه می کنند و تعداد بیشتری از آنها جوانان هستند.
اما نکته مهم آنکه افسردگی حتی در شدیدترین موارد نیز قابل درمان است. این بیماری اغلب دوره ای است و درمان زودهنگام ممکن است از عودهای مکرر آن جلوگیری کند.
بسیاری از افراد بعد از ازدواج و در رابطه با فردی دیگر دچار افسردگی می شوند یا بهتر است بگوییم افسردگی شان بروز پیدا می کند. برخی رفتارها یا ویژگی های شخصیتی در بروز افسردگی یا برخی دیگر از مشکلات سلامت روان موثرند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
چگونه ضمایر بر سلامت روان و روابط زناشویی تاثیر می گذارد؟
تحقیقات نشان می دهد که استفاده از ضمایر دریچه ای دیگر از حالات عاطفی و رابطه ای را به ما نشان می دهد.
در یک مطالعه نشان داده شد که بین افزایش استفاده از ضمیر «من» و افسردگی ارتباط وجود دارد.
همچنین محققان دریافتند که افزایش استفاده از ضمیر «ما» نشان دهنده تمرکز بیشتر بر گروه و جمع است تا فرد.
آیا آخرین باری که با کسی مخالفت کردید را به خاطر دارید؟ چند بار «تو» متهمی را به سمت او نشانه رفتید؟ یا از ضمیر مفرد «من» استفاده کردید و «من» در جایگاه مهمترین فرد و حق به جانب ترین فرد قرار گرفت؟ این کلمات کوچک کاربردی می توانند به طرز شگفت آوری در روابط شخصی موثر باشند.
ما غالباً توصیه هایی در مورد شناخت و کنترل احساسات خود می شنویم و از ضمیر «من» در درگیری های شخصی استفاده می کنیم، اما آیا این باید به زمینه های دیگر نیز منتقل شود؟ وقتی در حال فریاد زدن به سمت یکدیگر نیستیم و در حالت عادی، استفاده از ضمیرها حین گفتگو با مردم، چه اطلاعاتی در مورد شخصیت ما می دهند؟
علاوه بر این که بخشی از نحوه مذاکره و گفتگو با افراد در نوع روابط مشخص می شود، انتخاب ضمیر به گونه ای الگوبرداری شده است که مواردی مانند سلامت روان، رضایت زناشویی و پاسخ به عوامل استرس زای متفاوت را در ما پیش بینی می کند.
روانشناسی ضمایر به ما چه می گوید؟
به عنوان مثال، چندین مطالعه نشان داد که افراد افسرده اغلب با ضمیر «من» صحبت می کنند. در بررسی مقاله های نوشته شده توسط دانشجویان کالج، رود، گورتنر و پنبکر (2004) دریافتند که دانش آموزان افسرده نیز از ضمیر «من» بیشتر از دانش آموزان غیر افسرده استفاده می کنند.
در تحقیقی که روی شعر شاعرانی که خودکشی کرده اند در مقایسه با شاعرانی که خودکشی نکرده اند، انجام شد، استیرمن و پنبکر (2001) میزان بالاتری از کلمات «من» را پیدا کردند، که به گفته محققان نشان می دهد این شاعران به شدت درون گرا یا خودخواه بودند.
اما استفاده بیشتر از ضمیر «من» همیشه به این معنا نیست که شما افسرده هستید، به ویژه در تعاملات اجتماعی که شامل تفاوت در وضعیت نسبی فرد یا افزایش ارتباط اجتماعی او می شود. به عنوان مثال، هنگام معامله یا یک قرار شام یا ملاقات با یک دوست، اغلب همه ما از ضمایر «ما» و «شما» استفاده می کنیم، به طور مثال، «چطور است ما با هم شام به یک رستوران برویم!» یا «شما می توانید همه چیز را به من بگویید.»
اما وقتی با کسی در مورد چیزی، برای انجام پروژه ای که به آن نیاز دارید صحبت می کنید، احتمالاً مستلزم تغییر ضمیر به «من» است. به عبارت دیگر، زمینه های مختلف به ضمایر متفاوتی نیاز دارند، اما به نظر می رسد تغییر استفاده افراد از ضمیر «ما» به «من» نشانه ای از وضعیت احساسی فرد است.
ضمایر استرس زا
بررسی الگوهای استفاده از ضمایر در این روش می تواند به ما کمک کند تا بفهمیم مردم چگونه با تأثیرات حوادث فاجعه بار بزرگ یا چالش برانگیز شخصی در زندگی خود برخورد می کنند.
پژوهشگران در بررسی ها و برخی پژوهش ها دریافتند که بعد از حوادث بزرگ، افراد در مکالماتشان اعم از مکالمات حضوری، تلفنی، چت ها و ایمیل ها و… کاهش قابل توجهی در استفاده از ضمیر «من» و برعکس افزایش استفاده از ضمیر «ما» مشاهده می شود. این نتایج منعکس کننده احساس تعلق و تجربه احساسی مشترکی است که این حوادث در افراد ایجاد می کند. به عبارت دیگر، در شرایط این چنینی تمرکز مردم از فردیت بر عضویت در یک جامعه بزرگتر و جستجوی ارتباط عمیق تر با دیگران بیشتر می شود تا تجربه های غم انگیز مشترک را بتوان درک و حل وفصل کرد.
به نظر می رسد این احساس وابستگی و تعلق، که در افزایش استفاده از ضمیر جمع «ما» هنگام برخورد با حوادث غم انگیز منعکس شده است، با دستیابی بیشتر به سلامت روان و بهبود عملکرد انسان در موقعیت های استرس زا مرتبط است. به عنوان مثال، چند هفته پس از بروز یک فاجعه در دانشگاه، افزایش استفاده از «ما» در بین دانشجویان همزمان با کاهش بازدیدها از مرکز بهداشت دانشگاه (به عنوان مثال، گورتنر و پنبکر 2003) اتفاق افتاد.
استفاده از ضمایر در روابط زناشویی
به نظر می رسد ازدواج ها نیز از گفتمان متمرکز بر «ما» سود می برند. مطالعات مربوط به رضایت زناشویی نشان می دهد زوج هایی که از ضمایر جمع مانند «ما» یا «شما» استفاده می کنند نسبت به زوج هایی که بیشتر از ضمیر «من» استفاده می کنند، رضایت بیشتری را گزارش می کنند (سیلارس و همکاران، 1977). اگر «ما» را به عنوان بخشی از یک تیم و نه به عنوان یک فرد منعکس کنیم، بسیار سودمند و معجزه آفرین است.
اما در زمان جدایی عاطفی یا شرایط استرس زا، تغییر به سمت تمرکز بیشتر برای استفاده از ضمیر «من» به نظر می رسد به افراد کمک می کند تا خود را با شرایط جدایی یا استرس ناشی از آن مطابقت دهند. هنگامی که یک رویداد بی ثبات کننده رخ می دهد، چه در زندگی عاطفی و چه در زندگی حرفه ای، افزایش استفاده از «من» با پردازش فرد از آن رویداد و تغییر هویت او نسبت به آن، رابطه دارد می کند (بلکبرن، ک. برودی، ن.2014).
تحقیقات روی گزارش هایی در مورد از بین رفتن روابط عاطفی نشان می دهد که استفاده از ضمایر متمرکز بر «دیگری» مانند ضمایر شخص سوم «او» و «آنها» افزایش می یابد. این موضوع چندان تعجب آور نیست. به هر حال، وقتی با کسی قطع رابطه می کنیم، روایت رابطه معمولاً بر نحوه احساس، رفتار یا حرکات ما پس از جدایی متمرکز می شود.
در همان مطالعه نشان داده شد که چنانچه فرد پس از جدایی همچنان از ضمیر «ما» بیشتر استفاده کند، ممکن است نشان دهنده مشکل در سازگاری با پایان رابطه باشد.
قدرت ضمایر
ضمایر «من» و «ما» بی سر و صدا در پشت صحنه برای ما کار می کنند. به نظر می رسد که تغییرات در استفاده از ضمایر توسط افراد در طول زمان، شاخص خوبی از سلامت عاطفی، ارتباطات اجتماعی و وضعیت رابطه است. بنابراین در نهایت، آنچه در ابتدا به نظر می رسد کلمات کوچک و بی ضرری هستند، می توانند کمی بیشتر مهم و مورد توجه قرار گیرند.
نحوه استفاده افراد از ضمایر هم اطلاعات زیادی از ویژگی ها ی شخصیتی آنها به ما می دهد و هم نشانه ای از توانایی ها و مهارتهای اجتماعی آن ها است و هم در موقعیت های مختلف زندگی، شغلی و روابط اجتماعی نشان دهنده موضعی است که در برابر ما و اتماع گرفته اند. گاهی جابجایی استفاده از ضمایر می تواند در بهبود افسردگی در افراد و بالا بردن سطح سلامت روان بسیار موثر باشد.