کودکانی که دچار آزار جنسی شدهاند چه علائمی از خود نشان میدهند.و پدر و مادر چگونه میتوانند پی به این مسئله کودک خود ببرند؟
علائم آزار جنسی میتواند به شکل افسردگی، گوشهگیری و حتی رفتارهای وسواسی بروز کند. گاهی این علائم به شکل مجموعهای از اختلالات همچون ناخن جویدن و وسواس در کودکانی که تحت آزار جنسی قرار گرفتهاند، دیده میشود. افسردگی ناشی از آزار جنسی در کودکان به طور قطع به صورت گوشهگیری نخواهد بود، بلکه استرس و اضطراب در این کودکان در پارهای از موارد به شکل رفتارهای پرخاشگرانه نیز میتواند دیده شود. البته لازم به ذکر است که وجود هرگونه علائم افسردگی، اضطراب و پرخاشگری، دلیلی بر وجود آزار جنسی نخواهد بود. این علائم میبایست با تشخیص متخصص روانشناس یا روانپزشک، همراه شوند.
سطح آگاهی پدران و مادران درباره کشف این علائم و نیز رفتار با کودک آزار دیده خود پس از پی بردن به این مسئله را چطور ارزیابی میکنید. آیا والدین ما حداقل آگاهیهای لازم در این زمینه را دارند؟
متاسفانه مبحث تربیت جنسی از جمله مباحثی است که بسیار مورد بیتوجهی قرار گرفته است و به دلیل نداشتن اطلاعات کافی والدین در این زمینه، این موضوع مورد غفلت واقع شده است؛ در رسانههای جمعی هم کمتر به این مسئله اشاره میشود.
امروزه اطلاعات کافی و درستی در این زمینه در اختیار والدین قرار ندارد و آنها نیز در این ارتباط به دلیل آگاهیهای کم دچار سردرگمی هستند و معتقدند که این موضوع در حضور کودکان نباید مطرح شود تا زمانی که اکتشافات ذهنی کودک فعال شود، در حالی که مسئله آموزشهای جنسی باید از سنین بسیار پایین یعنی از ۲.۵ سالگی آغاز شود.
در این سن باید محافظت از اندامهای خصوصی و نیز حفظ حریم خود و تعویض نکردن لباسها در منظر دید، به کودکان آموزش داده شود. باید به کودکان آموزش دهیم تا اجازه ندهند افراد دیگر حتی افراد نزدیک در خانواده نیز به اندام خصوصی بدنشان دست بزنند.
در برخی موارد آزارهای جنسی از طرف اقوام نزدیک برای کودک اتفاق میافتد. لازم است در این زمینه نیز اطلاعات درستی به کودک داده شود. حتی مادران باید به هنگام شستوشوی مناطق خصوصی بدن کودک از او اجازه بگیرند و از زمانی که کودک توانایی انجام این کار را به تنهایی داشت، این نظافت را به خودش محول کنند.
دلیل آموزش ندادن این موضوع به کودکان، حجب و حیا عنوان میشود اما عدم آموزش در کودکان میتواند به معضلی تبدیل شود که تا پایان عمر، اثراتش باقی بماند. قبل از اینکه کودک این اطلاعات را از محیط بیرون از خانواده دریافت کند والدین میتوانند با آموزش صحیح و اطلاعات درست و در زمان مناسب، این موضوعات را با کودک خود در میان بگذارند و سوالاتش در این باره را با اطلاعاتی متناسب با سنش پاسخ دهند، اطلاعاتی در حد سن کودک و نیازهای ذهنی او، نه جلوتر و عقبتر از سن او.
امید به بازگشت کودکان در چند درصد این نوع موارد وجود دارد؟
اینگونه نیست که امید به بازگشت وجود نداشته باشد. درمان، در جهت بازگشت کودکانی که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند، به میزانی تاثیرگذار است و کمک بزرگی است که فرد بتواند به مسیر طبیعی زندگی خود بازگردد اما در مجموع روند درمانی سختی در پیش خواهد بود. پیشگیری در این باره بسیار آسانتر از درمان است. قصد ندارم افراد را ناامید کنم اما آموزش اولیه به طور حتم از درمان سادهتر خواهد بود و راه را در زندگی هموارتر میکند.
در ماجرای «بیجه» گفته شد که یکی از دلایل اقدامات سیاه وی علیه کودکان این بود که خود در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته است. درباره این مورد توضیح دهید و اینکه آیا میتوان این مسئله را به کل تعمیم داد و گفت کسانی که در معرض آزار جنسی قرار گرفتهاند در آینده بالقوه در معرض آسیبرسانی به کودکان خواهند بود؟
صحبت از تعمیم کلی در مسائل روانشناسی، کار صحیحی به نظر نمیرسد.
در همین ارتباط نمیتوان گفت فردی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته است، حتما در بزرگسالی تبدیل به یک آزاررسان جنسی میشود اما میتوان گفت، گاهی این موضوع میتواند زمینهسازی برای آینده باشد تا شاید فرد به این سبک اقدامات دست بزند؛ اما گاهی نیز صدمات دریافت شده در این زمینه میتواند آسیبهای بزرگی را برای فرد ایجاد کند که زمینهساز اختلالات دیگری به غیر از مسئله مطرح شده باشد.