سال تحصیلی ۹۵-۹۴ با خبر خودکشی دختر دانش آموز ۱۶ سالهای به پایان رسید که پس از آخرین امتحان و گرفتن عکس یادگاری با دوستان و معلمان، خود را در سرویس بهداشتی مدرسه به دار آویخت و آمار خودکشی های منجر به فوت دانشآموزان را طی این سال به حدود ۲۰ نفر رساند – آماری هولناک و تکان دهنده. زنگ خطر به صدا در آمده، اما آیا صدایش به اندازه کافی شنیده شده است؟ هر یک از این دانش آموزان حرف هایی با ما داشتند و وقتی صدایشان به گوشمان نرسید، راهی جز مرگ پیش روی خود نیافتند.
نگرانی ها زمانی بیشتر میشود که به این نکته توجه کنیم: این آمار تعداد خودکشی های منجر به فوت است و آمار خودکشی هایی که منجر به فوت نمیشود قاعدتاً بیش از این هاست، گر چه آمار رسمی و حتی غیررسمی از آن در دست نیست. برخی از این دانش آموزان پیش از خودکشی دست نوشته یا یاد داشتی از خود بر جای گذاشته اند و دلیلی برای این انتخاب خود مطرح کردهاند. متن این یادداشت ها هم هولناک و تأثربرانگیز است.
دانش آموزی نوشته است که به «پوچی» رسیده و از زندگی خسته است! اما مگر در این زندگی کوتاه چه دیده و شنیده که به این شناخت دست پیدا کرده است؟! یا چرا زندگی برای کودکانی به سن و سال آنها اینچنین تلخ و سخت شده که از ترس نمره ای کم یا رسیدن به سدی مانند کنکور، رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند؟
به زبان سادهتر، این کودکان کی آنقدر بزرگ شدند که معنی مرگ را فهمیدند و بعد هم مرگ خود خواسته را انتخاب کردند؟! بیشک، در این پایان خودخواسته، آنها تنها نبوده اند؛ جامعه هم نقش بسزایی در این تصمیم داشته است، چرا که آنها را در زمان حیات فراموش کرد. حالا مرگ آنها تلنگری است تا به خودمان بیاییم و این زنگ خطر را بشنویم تا قربانیان بیشتری نگرفته است. شنیدن زنگ خطر خودکشی کودکان و نوجوانان نیازمند شناخت دلایل اجتماعی و روانی مؤثر بر چنین اقدامهایی است.
کودکانی که مرگ را میفهمند!
طبق تعریف یونیسف، همه افراد زیر ۱۸ سال «کودک» هستند. حالا در پایان سال تحصیلی ۹۴ـ۹۵ با فهرستی بلند از خودکشی رو به رو هستیم: ۱۸ دانشآموز. فهرستی از کودکانی که بزرگترین آنها فقط ۱۸ سال دارد! کودکانی که با شیوههای مختلف و بیشتر به وسیله به دار آویختن یا پریدن از بلندی به زندگی خود پایان دادند. بسیاری از ما هنوز هم تصور میکنیم کودکان درک درستی از مفهوم «مرگ» ندارند، اما این آمار حاکی از چیز دیگری است.
دکتر ماهیار آذر، روانپزشک، معتقد است: «در گذشته، درک مفهوم مرگ در سنین بالا اتفاق میافتاد و کودکان درک درستی از مفهوم مرگ نداشتند و آن را بیشتر یک سفر بدون بازگشت میدانستند. اما امروزه، به واسطه رسانه ها، انواع آموزشها و حتی بازیهای رایانهای، فهم بچه ها از مرگ در سنین پایین شکل میگیرد.»
رسانه ها چه میکنند؟
به گفته دکتر آذر، پدیده خودکشی، به ویژه از حدود دی و بهمن سال گذشته، به صورت یک اپیدمی در جامعه درآمده است. اکنون پدیده خودکشی جزء آسیبهای اجتماعی جدی شده است.
از آنجا که خودکشی تقلیدگرایانه است، یکی از بحث های مطرح در این زمینه، نقش رسانه ها است. همه ما هر روز تصاویر و ویدئوهای متعددی از انواع شیوه های خودکشی در اینترنت و بهویژه شبکه های اجتماعی مانند تلگرام می بینیم و به راحتی دست به انتشار مجدد آنها میزنیم، بی توجه به اینکه کودکان هم به چنین محتواهایی حتی بیشتر از ما دسترسی دارند! این همان موضوعی است که دکتر آذر نسبت به آن هشدار میدهد. او نقش رسانه ها را در فراگیر شدن خودکشی در جامعه مؤثر میداند.
از میان خودکشی های انجام شده در سال تحصیلی گذشته ۷ مورد به دلیل قبول نشدن در کنکور یا افت تحصیلی بوده است و بقیه به دلیل ترس از سرزنش والدین یا خستگی از زندگی و دیدن فیلم هایی با مضمون خودکشی. اما به گفته این روانپزشک گاهی هم خودکشی ها برای معروف و محبوب شدن و تقلیدی از الگوهای قهرمانی است.
وقتی سن خودکشی پایین میآید!
دکتر ماهیار آذر معتقد است: «در میان نوجوانان، خودکشی به دلیل خوددوستی یا خودپرستی و مشکلات شخصی است، مانند مبتلایان به افسردگی و اختلالات خلقی که اقدام به خودکشی در میان آنها شایعتر است.»
در میان این دانش آموزان، دانش آموز ۱۴ ساله ها هم بود که در نامه مکتوبی که از خود به جا گذاشته، نوشته بود: «فردا همه تان به مراسم تشییع جنازه ام بیایید.» این جدیت و مصمم بودن در تصمیم و برنامه ریزی برای آن، با تصور ما از نوجوان ۱۴ ساله اصلاً همخوانی ندارد.
دکتر آذر در این باره میگوید: «فردی که نامه ای از خود به جا می گذارد نشان میدهد که از مدتها پیش برای خودکشی برنامه ریزی کرده و طرح آن را داشته است.»
اما این موضوع به بلوغ سریعتر کودکان هم مرتبط است. به گفته این روانپزشک، «همان طور که فهم بچه ها از مسائل زندگی روز به روز بیشتر می شود، آمار خودکشی هم در میان آنها افزایش می یابد. بچه های امروزی خیلی روشن و آگاه درباره مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی صحبت میکنند.
روشنگرایی در سیستمهای رسانهای و دنیای مجازی هر روز بیشتر میشود و همانطور که سن ابتلا به بیماریهای جسمی، مانند دیابت، سکته قلبی یا سرطان، پایین آمده است، سن ابتلا به اختلال های روحی و روانی نیز کاهش مییابد. ممکن است فکر کنیم که یک نوجوان دبیرستانی یا حتی کوچکتر فقط به بازی و استراحت فکر میکند، اما شیوع افسردگی در میان آنها افزایش یافته است.»
این همان موضوعی است که گاهی والدین را به اشتباه میاندازد، چرا که با مشاهده این رفتارها در فرزندانشان تصور میکنند که او «تنبل» است، چرا که «تا ظهر میخوابد، برای ناهار و شام سر میز نمی آید و… .» اما اینها میتوانند نشانه های افسردگی کودک یا نوجوان باشند و والدین باید از آنها آگاه شوند.
افسردگی کودکان را جدی بگیریم
یکی از دلایل مؤثر بر اقدام به خودکشی، افسردگی کودکان و نوجوانان است. به همین دلیل، دکتر آذر به والدین هشدار می دهد که علائم افسردگی را جدی بگیرند، علائمی چون: کسلی و خواب آلودگی دائمی، عدم تمرکز، نداشتن اشتها و بدن درد.
به گفته این روانپزشک، «۸۵ درصد افراد مبتلا به افسردگی افکار مرتبط با خودکشی دارند و ۱۵ درصد آنها اقدام به خودکشی می کنند.» همچنین فراموش نکنیم «افرادی که سابقه خودکشی ناموفق دارند حتماً باید مدتی بستری شوند و تحت نظر پزشک باشند. اما متاسفانه این اقدام صورت نمیگیرد.»
دکتر آذر تاکید می کند «در خودکشی های ناموفق ترس فرد از اقدام به خودکشی برطرف شده است و از طرف دیگر فرد از اینکه اقدام او ناموفق بوده خیلی ناراحت است. در این میان افرادی هستند که سابقه بارها اقدام به خودکشی دارند و به همین دلیل، اقدام های بعدی برای آنها آسانتر است.»
پیشنهاد می کنیم بخوانید: مشاوره کودک و نوجوان
گردآورنده: فرناز میری