اولا رفتار کمرویی در موقعیتهای اجتماعی یا میان فردی پیش میآید. این جزء از تعریف کمرویی موجب متمایز شدن آن از انواع دیگر اضطراب میشود. ثانیا، کمرویی با سه نوع پاسخ مشخص میشود:
دگرگونیهای فیزیولوژیکی و هیجانهای نشان دهنده اضطراب (مانند سرخ شدن و ترس)
افکار منفی درباره خود اجتماعی (من همیشه در مهمانیها خراب میکنم)
رفتارهای اجتماعی ناخوشایند (نگاه کردن به کف اتاق ضمن صحبت کردن با دیگران)
لیکن، در پاسخ به این سوال که «آیا برای کمرویی، بروز هر سه این پاسخها ضرورت دارد یا نه» اتفاق نظر وجود ندارد.
کمرویی دو نوع است:
آمیخته با ترس و خودآگاه؛
کمرویی آمیخته با ترس در سال نخست زندگی و هنگام روبرو شدن کودک شیرخوار یا خردسال با بزرگسالان ناآشنا آغاز میشود و منجر به احتیاط، عقب عقب رفتن و تسلی جویی کودک میشود.
کمرویی خودآگاه در چهار یا پنج سالگی و هنگامی آغاز میشود که کودک از ارزشیابی اجتماعی دیگران آگاهی مییابد. اینگونه کمرویی معمولا در موقعیتهای اجتماعی و در جاهایی به کودک دست میدهد که احساس میکند حضور او خیلی چشمگیر است و دیگران با دقت به او نگاه میکنند و این احساس موجب خودآگاهی دردناک، رفتار شرمنده کننده و روگردانی او از اجتماع میشود.
تجربه کمرویی
سه نوع تجربه کمرویی وجود دارد:
تجربههای فیزیولوژیکی و هیجانی، تجربههای شناختی و تجربههای رفتاری. البته همه اشخاص کمرو این سه تجربه را با هم ندارند.
تجربههای فیزیولوژیکی و هیجانی
اشخاص کمرو از احساس اضطراب، تنش و ترس در موقعیتهای اجتماعی خبر میدهند که آزار دهنده است و علائمی مانند تند شدن ضربان قلب، لرزش دستها و دل به هم خوردگی دارد.
تجربههای شناختی
ممکن است در موقعیتهای اجتماعی افکار انتقادی بسیاری نسبت به خود داشته باشند. آنها رفتارهای اجتماعی خود را به دقت کنترل میکنند و معتقدند که بیکفایت هستند و کمبود دارند. آنها گمان میکنند که دیگران آنها را داوری میکنند و اگر به کمبودهای آنها پی ببرند آنها را طرد یا شرمنده میکنند.
تجربههای رفتاری
اشخاص کمرو از موقعیتهای اجتماعی اجتناب میکنند. در مهارتهای اجتماعی ضعیفتر از دیگران هستند. کم حرف میزنند و وقتی حرف میزنند خیلی آرام صحبت میکنند. هنگام گفتگو به جای نگاه کردن به مخاطب به این سو و آن سو مینگرند. ممکن است حرکات بدنی ناشی از عصبانی بودن از خود نشان دهند. مثلا دستهایشان را به هم بمالند. تمایل دارند در حاشیه بمانند و اگر با آنها مخالفت شود موضع خود را تغییر میدهند.
شیوههای والدین
پدران و مادرانی که بر اهمیت توجه بر نظارت دیگران و داشتن مهارتهای اجتماعی بدون عیب و نقص تأکید میورزند ممکن است بذر حساسیت به زیر نظر دیگران بودن را در دل فرزندان خود بکارند. پدران و مادرانی که بر شرمآوری رفتارهای وقیحانه یا بر ارتکاب خطاها در مجامع عمومی تأکید میورزند ممکن است باعث اجتناب آنها در اماکن عمومی شود و در یادگیری رفتارهای اجتماعی تأثیر منفی بگذارد و موجب شود مهارتهای اجتماعی آنان توسعه نیابد.
کودکان کمرو به احتمال قوی مادرانی دارند که رفتارهای اجتماعی را به شیوهای سرکوبگرانه یاد میدهند و هنگامی که در عملکرد اجتماعی فرزند خود کمبودی مشاهده میکنند، بیش از مادران دیگر شرمنده، خشمگین و ناامید میشوند. این سبک والدینی حساسیت کودک را به نظارت دیگران بالا میبرد.
اگر کودکی به سبب یک رفتار اجتماعی با واکنشی منفی مانند تنبیه مواجه شود احتمال دست زدن او به آن رفتار اجتماعی در آینده کاهش مییابد. مثلا وقتی کودکی سعی میکند وارد یک فعالیت گروهی شود و همسالانش به او میخندند، احتمال اینکه این کودک در آینده به فعالیتهای گروهی بپردازد کاهش مییابد. این وضع به توسعه مهارتهای اجتماعی کودک آسیب میزند که آن نیز موجب میشود احتمال ارزشیابی منفی دیگران بر رفتارهای اجتماعی او را افزایش دهد. و بدین ترتیب جریان مارپیچی به صورت رویگردانی از اجتماع به وجود آید.
کودک کمرو وقتی از اجتماع فاصله میگیرد اضطرابش کاهش پیدا میکند. بنابراین قطع تجربه دردناک اضطراب به صورت تقویتکننده عمل کرده و احتمال خودداری او را از موقعیتهای اجتماعی بالا میبرد.
برچسب کمرویی به کودک نزنید
هنگامی که به کودک کمرو برچسب بزنید، از نظر اجتماعی به عنوان فردی کممهارت شناخته میشود و واکنشهایی که از دیگران میگیرد باعث تشدید کمرویی در وی میشود. ممکن است دیگران این تصویر را در وی ایجاد کنند که نتظر ناشیگری اجتماعی ناشی از کمرویی او هستند و او را به کمرویی بیشتر تشویق کنند. همسالان و دیگران ممکن است او را به دلیل کمرویی مورد استهزاء قرار دهند یا به او اهانت کنند و در نتیجه باعث شوند که او هم با نظر منفی بیشتر از سوی دیگران مواجه شود و هم نگرانی او بابت تعامل اجتماعی افزایش یابد.
راهکارهای کاهش کمرویی
با آموزش مهارتهای اجتماعی در ابتدا میتوان ضعف مهارتهای اجتماعی را برطرف کرد. با تغییر طرز فکر کودکان کمرو درباره اهمیت برداشت دیگران از رفتار آنها معمولا حساسیت به نظارت دیگران کاهش مییابد.
گروه درمانی نیز بسیار مفید خواهد بود. گروه به کودک یا نوجوان کمرو امکان میدهد تا در تجربههای کمرویی دیگران شریک شود و به شباهتهای بین تجربه خود و دیگران پی ببرد؛ مهارتهای اجتماعی را تمرین کند و از همدردی تشویق و عکسالعمل دیگران بهرهمند شود.
در گروه به کودکان یاد داده میشود که به دیگران به دقت گوش دهند و به جای متمرکز ساختن حواس بر ناراحتی خود یا کوشش در منظم کردن چیزهایی که باید بگویند به دقت به سخنان دیگران گوش کنند . اعضای گروه تشویق میشوند تا در ابراز نیازها و خواستههای خویش جسور باشند. تمرین میکنند که هر وقت خواستند به گروه بپیوندند یا آن را ترک کنند.
راهکارهای درمانی کمرویی بیشتر بر تغییر نگرش، شناخت و آموزش والدین مبتنی است.