سازمان بهداشت جهانی هر ساله در روز جهانی بهداشت، فرصتی را پیرامون یک موضوع مرتبط با سلامت ایجاد میکند تا بتوان حول آن موضوع صحبت کرد و شروع به فعالیت نمود. موضوع امسال (۲۰۱۷)، «افسردگی» است و شعار آن این است: «بیایید درباره افسردگی حرف بزنیم».
افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی است که تمامی گروههای سنی را مبتلا میکند. در زنان و مردان، هردو ایجاد میشود و مشکلات بسیاری را برای فرد به وجود میآورد. متأسفانه این اختلال در بسیاری از کشورها و ازجمله کشور ما بدون تشخیص و درمان باقی میماند؛ بنابراین پیچیدهتر شده و عوارض بیشتری را به فرد مبتلا و اطرافیان وی تحمیل میکند.
یکی از علتهای عمده در عدمتشخیص و درمان این مشکل، انگ بیماری روانی است؛ یعنی افراد از اینکه در مورد مشکلات روانشناختی خود صحبت کنند خجالت میکشند و آن را مایه شرمساری و ضعف خود میدانند؛ بنابراین مشکل در جای خود باقیمانده و تغییری در وضعیت فرد اتفاق نمیافتد چهبسا شرایط مشکلساز تشدید نیز میشود.
علت اصلی اینکه شعار امسال حرف زدن درباره افسردگی است این است که «حرف زدن» اولین قدم در راه حل مشکل است. از اینکه دچار مشکل شدهایم خجالت نکشیم و در مورد آن با یک دوست، عضوی از خانواده، روانشناس، پزشک و یا روانپزشک صحبت کنیم. این گفتگو به شناخته شدن وضعیت فرد کمک میکند و احتمال شروع مسیر درمان افزایش مییابد.
تغییر در «خلق» از علائمی است که در افسردگی بروز میکند:
فرد روحیهاش را از دست میدهد.
شورونشاط زندگی رخت برمیبندد.
دیگر انگیزه و تمایلی برای انجام امور روزمره ندارد.
از مسائلی که سابقاً برایش لذتبخش بود دیگر لذت نمیبرد
گاهی پرخاشگری و عصبی بودن هم چاشنی این کاهش خلق میگردد.
خواب و خوراک فرد تغییر میکند و فرد پرخواب یا کمخواب، کماشتها یا بیاشتها میشود.
ممکن است تمرکز و توجه و بهاصطلاح قوای شناختی فرد دستخوش تغییر شود و از فراموشی و … شکایت کند. گاهی نیز فرد دچار احساس بیارزشی و احساس گناه نامتناسب با وقایع میشود.
اعتمادبهنفس بهوضوح کاهش مییابد و فرد احساس میکند قدرت و توان انجام بسیاری از کارها را ندارد.
در موارد شدید افکار مربوط به مرگ و خودکشی در فرد وجود دارد و حتی ممکن است اقدام به خودکشی کند.
بیشتر بخوانید : درمان افسردگی خارج از کشور
«خطاهای شناختی» بسیاری نیز در افراد افسرده بروز میکند که در موردشان صحبت خواهم کرد چرا که بسیاری از آنها مشکل را پیچیدهتر کرده و ارتباط با اطرافیان را تحت شعاع قرار میدهد.خطاهای شناختی نوعی «تفکر اغراقآمیز» یا نتیجهگیری سوگیرانه از مسائل است و بهنوعی شناختِ غیر واقعگرایانه از وقایع و تحریف مسائل رخ میدهد و همین تحریف، در واقعیت راه را برای ایجاد مشکلات و تعارضات بین فردی فراهم میکند.
گاهی فرد فقط یک روی سکه را میبیند و همهچیز را خوب یا بد تفسیر میکند و فقط یکراه برای حل مشکلاتش میبیند؛ مثلاً خودکشی تنها راهحل است. به این خطای شناختی، خطای «همه یا هیچ» میگویند. گاهی نیز فرد مشکل یا اتفاقی خاص را به همه موارد دیگر «تعمیم» میدهد؛ مثلاً اگر برخورد بدی از دیگران ببیند میگوید که «همیشه همه با من بد برخورد میکنند».
نادیده گرفتن اتفاقات مثبت یا «کوچک کردن» آنها از دیگر خطاهاست که در افسردگی وجود دارد و فرد موقعیتهای پیشآمده را به شانس نسبت میدهد یا اصلاً بهحساب نمیآورد، درحالیکه اتفاقات بد و ناگوار را بسیار بزرگ و مهم در نظر گرفته و آنها را وجه غالب زندگیاش میشمارد. اصولاً «نگاه منفی» به حال، گذشته و آینده از ویژگیهای افسردگی است.
یکی دیگر از خطاها «فاجعه سازی» است که یک اتفاق معمولی در ذهن فرد افسرده تبدیل به یک فاجعه میشود، به طوری که اعتقاد دارد نمیتوان از آن جان سالم به در برد.
«شخصیسازی» نیز از خطاهایی است که در افسردگی رخ میدهد و اگر اتفاقی برای فرد افسرده بیفتد آن را به خودش نسبت میدهد؛ بهطور مثال اگر همسرش بیکار شود یا فرزندش طلاق بگیرد، او خود را مقصر میداند درحالیکه درواقع این اتفاقات ربطی به او نداشتهاند. این خطا، زمینهساز احساس گناه غیرمنطقی و اغراقشدهای است که در افسردگی وجود دارد.
البته این خطاها در افراد غیر افسرده هم وجود دارند اما در فرد افسرده، تعداد خطاها و شدتشان افزایش مییابد.
اکنون با در نظر گرفتن موارد بالا متوجه میشویم که صحبت کردن در مورد آنها و محک زدن این تفکرات در گفتگو با دیگران میتواند کمککننده باشد. سپس مهمترین قدم بعدی مراجعه به یک متخصص است تا وضعیت فرد بهدرستی تشخیص داده شود و درمان هر چه سریعتر آغاز گردد.
انواع افسردگی را باهم مرور میکنیم:
افسردگی آتیپیک
نوعی از افسردگی است که بعضی از خصوصیات آن با افسردگی عادی متفاوت است؛ مثلاً طی آن اشتهای فرد زیاد شده، بیشازحد میخوابد یا میل جنسی بیشتری پیدا میکند.
افسردگی فصلی
نوعی از افسردگی است که اغلب علائم نوع آتیپیک در فرد نمایان میشود و عموماً در یکفصل خاص بروز میکند؛ این فصل معمولاً پاییز و زمستان است.
افسردگی پس از زایمان
همانطور که از نام این نوع افسردگی پیداست، بعد از زایمان رخ میدهد ولی باید آن را از غمگینی پس از زایمان متمایز کرد زیرا غمگینی بعد از زایمان بسیار شایع است، دوره کوتاهی دارد و خودبهخود هم برطرف میشود. ولی اگر غمگینی و افسردگی ادامه پیدا کند یا شدت زیادی داشته باشد و افکار مرگ، خودکشی و حتی آسیب به کودک بروز کند باید بهسرعت به متخصص مراجعه کرد و درمان را هر چه زودتر شروع نمود.
افسردگی ناشی از مواد یا داروها
ممکن است استفاده از مواد مخدر و محرک در کوتاه مدت وضعیت خلق و روحیه فرد را بهتر کند اما در بلند مدت به علت تخلیه نوروترانسمیترهای مغز و همچنین تأثیری که بر روابط فرد با دیگران و زندگی حرفهای او میگذارد، منجر به انواع اختلالات روانپزشکی از جمله افسردگی میگردد.
افسردگی طولانیمدت و خفیف
در این نوع افسردگی که به نام دیستایمی نیز شناختهشده است، علائم افسردگی به مدت طولانی بیش از دو سال در فرد مبتلا وجود دارد و نمای زندگی را به میزان زیادی دستخوش تغییرات میکند.
دیسفوریا (بدخلقی)
علائم افسردگی پیش از قاعدگی است که در هفته قبل از شروع قاعدگی به شکل بدخلقی، بیثباتی و تغییرات خلق اتفاق میافتد. فرد درگیر تعارضاتی با اطرافیان خود میشود و این مشکلات تقریباً هرماه تکرار میگردد.
خوشبختانه افسردگی قابلدرمان است و درمانهای متنوعی برای آن وجود دارد؛ از دارودرمانی در موارد شدید تا رواندرمانی با رویکردهای شناختی-رفتاری، تحلیلی، بین فردی و غیره. انتخاب نوع درمان به عهده متخصص مسئول درمان و بیمار است و این دو، طی یک جلسه به بررسی اولویتها پرداخته و سپس باهم نوع درمان مناسب را انتخاب کرده و پیش میروند.
اگر سئوالی در این زمینه هست یا نیاز به کمک دارید، کارشناسان «رهیاب» در خدمت شما هستند؛ با ما تماس بگیرید.