5 مهارت ارزشمند زندگی که اغلب توسط افراد مبتلا به PTSD (اختلال استرسی پس از سانحه) پیچیده آموخته می شود
نقاط قوت را می توان در استراتژی های بقای دوران کودکی یافت.
نکته های کلیدی در مهارت زندگی
PTSD (اختلال استرسی پس از سانحه) پیچیده در بین بزرگسالان بسیار بیشتر از آن چیزی است که برخی ممکن است حدس بزنند.
بزرگسالانی که در کودکی این آسیب دلبستگی را مدیریت کردند، بسیاری از مهارتهای بقای سازگار را آموختند که ممکن است در بزرگسالی از آنها استفاده کنند.
احساس مسئولیت، شایستگی و ارزش گذاری ارتباط از جمله نقاط قوتی است که بزرگسالان با سابقه CPTSD (علائم استرسی پس از سانحه) می توانند داشته باشند.
اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (CPTSD) بسیار شایع تر از آن چیزی است که هر کسی ممکن است حدس بزند. از آنجایی که بزرگسالانی که در دوران کودکی این آسیب دلبستگی را مدیریت کردند، بسیاری از مهارتهای بقای تطبیقی را آموختند که در بزرگسالی از آنها استفاده میکنند ، اغلب اعضای جامعه با عملکرد بسیار خوبی دارند. هیچ کس ممکن نیست حدس بزند چه چالش هایی در زیر سطح نهفته است.
با آسیب فراگیر ناشی از CPTSD، کودک باید نیازها، ترجیحات، تمایلات و زندگی عاطفی طبیعی و سالم خود را به خواستههای خود محوری والدینش برگرداند. کودک به طور شهودی میداند که چه زمانی والدین از نظر عاطفی جایی برای آنها ندارند و غرایز و انگیزههای طبیعی او را سرکوب میکنند تا آن والدین را تشویق کنند که از روی عشق و به دلیل تمایل به جمعآوری هر نوع حمایتی از والدین برای خود.
کودکی که این آسیب دلبستگی پیچیده را مدیریت می کند، به معنای واقعی کلمه، در دوراهی قرار می گیرد که باید بین سلامت روانی و جسمی خود و ارتباط انتقادی خود با بزرگسالان زندگی خود یکی را انتخاب کند. این برای یک کودک، احساس بقا است. نمی توان جدیت این معضل را دست کم گرفت. از بسیاری جهات، بقای جسمی، عاطفی، فکری و روانی است.
در عواقب این دوران کودکی، بیشتر بزرگسالان با بارهای فراوان زخم های دلبستگی بی معنی باقی می مانند. زخم هایی که اگر به کودک عشق، احترام و آگاهی داده می شد که نیازها، وابستگی طبیعی و اتکا به بزرگسالان در زندگی اش مستلزم توجه محبت آمیز بود، می توانست کاملا غیر ضروری باشد.
مهارت زندگی
برای زنده ماندن از یک سابقه ترومای پیچیده (آسیب یا زخم هایی است مانند سوء رفتار جنسی،فیزیکی،هیجانی و جسمی که بر روان فرد به خصوص در دوران کودکی وارد شده است طوریکه اثرات آن در روابط فعلی فرد با دیگران دیده می شود) احساس خوبی وجود ندارد. در عین حال، آنچه من بارها و بارها در مشتریانم با سابقه ترومای پیچیده مشاهده کرده ام، نقاط قوت همزمان هستند. در کنار چالشها، بزرگسالان با سابقه ترومای پیچیده نیز میتوانند این مهارتهای زندگی سازگار را تجسم کنند:
- مسئولیت پذیری در کودکی، بازماندگان (خیلی زود) یاد گرفتند که در قبال خود و دیگران مسئولیت پذیر باشند. غالباً این مسئولیت ها فراتر از توانایی واقعی آنها در سن مناسب برای انجام بود. از آنجایی که گاها به معنای واقعی کلمه مسئله بقا بود، این بچهها اصرار در مسئولیت پذیری، حل مسئله و قدم گذاشتن را یاد گرفتند. به عنوان بزرگسالان، چالش آنها این است که از دیگران بخواهند و به آنها اجازه دهند مسئولیت وظایف، رفتارها و روابط را بر عهده بگیرند و به طور خودکار به عنوان مراقب وارد عمل نشوند. در بزرگسالی، ارزش این رفتار مشابه می تواند مانند یک والدین، همسر، کارمند یا دوست مسئول باشد. در زندگی، آنها می توانند قابل اعتماد، سازگار و پایدار باشند. آنها می توانند بسیاری از ویژگی های رهبری را نشان دهند.
- شایستگی. در دوران کودکی، بازماندگان یاد گرفتند که هرگز از طریق حمایت نیازی به چیزی نداشته باشند، زیرا به سرعت متوجه شدند که نیازهایشان بی پاسخ می ماند. به عنوان بزرگسالان، چالشی که برای آنها در مواقعی وجود دارد این است که با احساس درماندگی آموخته شده مقابله کنند. چالش دیگر این است که به تلاش ها و توانایی های آنها افتخار کنند. به عنوان بزرگسال، ارزش در این است که آنها می توانند نقاط قوت برخورد و حل چالش های زندگی را از طریق شایستگی، توانایی های حل مسئله، خلاقیت و نگرش “پیدا کردن راهی” نشان دهند. آنها می توانند دقیقا بدانند که در هر موقعیتی چه کاری انجام دهند، یا برای کشف آن حرکت می کنند.
- عملکرد خوبی از طریق پریشانی های زیاد. مشتریان از کلماتی مانند «سرباز»، «تقویت کردن» و «فور کردن» استفاده میکنند تا چگونگی مدیریت پریشانی را توضیح دهند. برای این بزرگسالان، دانستن اینکه چگونه پریشانی را کنترل کنند، یا اینکه حتی در این مورد حق انتخاب دارند، می تواند دشوار باشد. آنها می توانند توانایی خود را برای تحمل رویدادهای ناراحت کننده بیش از حد ارزیابی کنند و سپس با احساسات طاقت فرسایی که نمی بینند در حال آمدن آنها هستند، “کور” شوند. ارزش در این زمانی است که آنها یاد بگیرند زمانی که مضطرب هستند متوجه شوند، می توانند آن را بهتر تنظیم کنند. و اگر شما در یک موقعیت بحرانی و استرس زا هستید، اینها افرادی هستند که در تیم خود می خواهید. چیزی که برای آنها در کودکی به عنوان ترس پیشبینی از آنچه در راه است آغاز شد، در بزرگسالی میتواند منجر به توانایی برنامهریزی از قبل و ایجاد نظم از هرج و مرج شود.
- توانایی عجیب و غریب برای “درک شرایط”. در کودکی، بازماندگان یاد گرفتند که دیگران را درک کنند – لحن، حرکت، کلمات و احساسات آنها را بخوانند. این برای جلوگیری ایمن از خطر، دانستن اینکه یک موقعیت مستلزم چه چیزی است، و به طور کلی به آنچه که هر شرایطی نیاز دارد، مفید بود. به عنوان بزرگسالان، چالش آنها می تواند این باشد که تحت تأثیر احساسات یا معضلات دیگران قرار نگیرند و اجازه ندهند نیازهای دیگران در هر موقعیتی تسخیر شود. به عنوان بزرگسالان، ارزش این است که می توانند آنچه را که دیگران ممکن است به آن نیاز داشته باشند درک کنند. از این طریق، آنها می توانند همدل، دلسوز و مهربان باشند. آنها ممکن است به دنبال درک دیدگاه دیگری باشند. آنها می توانند به تفاوت ها اجازه دهند و به دنبال یافتن راه حل های منصفانه برای همه باشند.
- تمایل و توانایی برقراری ارتباط با دیگران. در حالی که شاید در کودکی بیش از حد مسئولیت پذیر باشد، یادگیری ارتباط متوازن و متقابل یک چالش می تواند باشد. این کودکان آنقدر به خدمت کردن عادت کرده اند که همیشه مطمئن نیستند که چگونه فقط در روابط باشند. یادگیری اینکه آنها مستحق حمایت متقابل هستند یک چالش است. در عین حال، از آنجایی که جستجوی ارتباط با دیگران دوست داشتنی و بسیار مهم بود، به عنوان بزرگسالان، ممکن است همچنان ارزش زیادی برای ارتباط و تعلق قائل شوند. آنها به دنبال فراگیر بودن و ایجاد فضایی برای دیگران هستند تا به آن بپیوندند، بیایند و از ارتباط خلاقانه و حتی بازیگوشی لذت ببرند.
از طریق کار با یک درمانگر ماهر، میتوان باری را که اعضای جوانتر ما به دوش میکشند رها کرد، و از نقاط قوت یافت شده در آنجا برای غنیتر کردن زندگی بزرگسالی امروز استفاده کرد. کار ریچارد شوارتز، پیت واکر، و جانینا فیشر، در میان دیگران، ممکن است شما را در یادگیری بیشتر راهنمایی کند.