عوامل شخصی فراوانی وجود دارند که میتوانند در کم کردن و از بین بردن رضایت زناشویی دخیل بوده و آن را تشدید نمایند. ادراک های غلط و انتظارهای غیر واقع بینانه ای که به درون ازدواج رسوخ می کنند نمونه های اصلی عوامل شخصی اند. تا زمانی که جامعه به پروردن آرمان های رومانتیک و انتظار های خیالی ادامه دهد و افراد نیز آنها را بپذیرد سرخوردگی زناشویی همچنان ادامه خواهد یافت.
تفکرات و امیدهای مخرب رضایت زناشویی
نمونه ای از برخی امیدهای شایع اشتباه را در این جا مطرح می کنیم که می توان آن ها را دوازده انتظار مخرب در رضایت زناشویی نامید.
- عشق ما ( یعنی احساسات عاشقانه و هیجانی ) با گذشت زمان کاهش نخواهد یافت.
- همسرم باید بتواند افکار، احساسات و نیازهای مرا پیش بینی کند.
- همسرم هرگز مرا نخواهد رنجاند و یا با خشم در مقابل من قرار نخواهد گرفت.
- اگر تو واقعا عاشق من هستی باید همیشه سعی کنی که مرا خوشحال کنی (یعنی هر نیاز و خواسته مرا برآورده کنی).
- عشق یعنی که هرگز نسبت به همسرت خشمگین و یا عصبانی نشوی.
- عشق یعنی این که بخواهید همیشه با هم باشید.
- علایق، اهداف و ارزش های شخصی ما همیشه مانند هم خواهد بود.
- همسرم همیشه نسبت به من رک، صادق و صریح است.
- چون ما عاشق هم هستیم پس همسرم همیشه به من احترام خواهد گذارد مرا درک خواهد کرد و با من موافق خواهد بود. بدون اینکه توجه کند من چه رفتاری دارم.
- بسیار ناگوار خواهد بود که همسرم مرا شرمنده و تحقیر کند یا از من انتقاد کند.
- سطح رابطه جنسی، علاقه مندی و وفاداری ما به هم هرگز نباید کاهش یابد.
- ما باید همیشه در مورد مسائل مهم با یکدیگر توافق داشته باشیم.
شیوه حل مشکلات زناشویی
هرکدام از موارد فوق همانند امیدهای اشتباه و اهداف غیر واقع بینانه، فقط زوج ها را به سمت یاس، دلسردی، ناکامی و خشم سوق می دهد و شرایط را برای رضایت زناشویی دشوارتر می کند. بنابراین باید یکی از اهداف درمان زناشویی به زیر سوال بردن، روشن ساختن و به مبارزه طلبیدن این عقاید غیر واقع بینانه و خود ناکام ساز باشد.
در نظر گرفتن تغییرات افراد
یکی از مسائلی که در رضایت زناشویی باید به آن توجه داشت این است که باید پذیرفت که افراد تغییر می کنند. زمانی که مساله ازدواج برای اولین بار مطرح می شود ممکن است علایق و فعالیت های زوج بسیار هماهنگ باشد. با وجود این، علایق همسران خیلی زود در مسیرهای بسیار متفاوتی جریان می یابد و در نتیجه همانطور که افراد تغییر می کنند رابطه نیز تغییر می نماید. هنگامی که همسران علایق فعالیتها و ارزش های همپوش یا مشترک را مشاهده نمی کنند فرایند نمادین کناره گیری را آغاز خواهند کرد.
رضایت زناشویی و فرزندان
در یک حالت کلی دیدگاه های مربوط به سازگاری و رضایت زناشویی را می توان به دو بخش تقسیم کرد. اولین دیدگاه به علل درون فردی و تأثیر آن بر فرآیند زناشویی می پردازد. نظریه پردازان صفت و روان و تحلیل گران از عمده ترین آن هستند. بدین معنی که ویژگی های شخصیتی زوج ها در رضایت یا نارضایتی زناشویی تأثیر دارند.
دیدگاه دوم به جای موضوع های درون فردی به مسایل بین فردی توجه دارد. این دیدگاه در بین روان درمانگران رفتارگرا محبوبیت و جاذبه ی بیشتری دارد. بر اساس این دیدگاه مشکل اصلی زوج های مسئله دار به نارسایی کنش روی آنها بر می گردد. بدین صورت که رفتارها به جای پاداش، بیشتر تنبیه به دنبال دارد. چون در حقیقت همسران آشفته در مهارت های اجتماعی خود ضعف داشته و در تماس با همه خودکنش و واکنش های رفتارهای منفی زیادی نشان می دهند.
رضایت زناشویی و فرزندآوری
مشکلات بارداری و زایمان در رابطه ی با نقش ازدواج، دوره ی بارداری و بعد از آن یعنی تولد نوزاد ، تأثیراتی در راه و روش زندگی زناشویی بر جای می گذارد که نمیتواند همیشه مطلوب و مثبت باشد.
مَستر و جانسون در بررسی های خود به این نتیجه رسیدند که شوهران جوانی که در اوایل زناشویی و قبل از تولد فرزند سرشار از لذت روابط زندگی زناشویی بودند و نقشهای اجتماعی و خانوادگی خود را به نحو احسن انجام می داده اند احتمالاً در اثر بارداری همسر این روابط تا حدی قطع شده و به علت عدم آمادگی جسمی و روحی همه به خصوص در ماه های آخر بارداری تغییر روش داده و لذت زندگی مشترک زناشویی را خارج از خانه و همسر خود جستجو می کنند.
به طور کلی قطع روابط زناشویی در ماه های آخر بارداری امکان بروز تضاد را در راه و روش زندگی در بردارد. توجه به این مطلب و آمادگی خود برای این شرایط میتواند به جلب رضایت زناشویی کمک شایان توجهی کند. بسیاری از والدین معتقدند داشتن فرزند باعث نزدیکی زن و شوهر به یکدیگر می شود. برخی از زوج ها به این امید بچه دار می شوند که این کار رابطه آنها را تقویت کند. نتیجه پژوهش ها حاکی از آن است که این امید یک فکر نا به جا و واهی است. در سال هایی که فرزندان در خانه هستند ممکن است رضایت زناشویی کاهش یابد. بسیاری از زوج های جوان با از راه رسیدن فرزندان تغییرات منفی را از لحاظ عزت نفس ارتباط و تعارض تجربه می کنند نه تغییرات مثبت را. به همین دلیل نیاز است که به مشاوره پیش از ازدواج توجه ویژه ای شود.
بررسی رضایت زناشویی در صورت تولد فرزندان
والدین نوجوانان احتمالاً دوره ی والدینی خود را بسیار تنش زا می یابند. بااین حال تولد فرزندان به ازدواج صدمه نمی زند. بسیاری از زن و شوهرهایی که پس از تولد فرزندان در خطر تباهی زناشویی قرار دارند آنهایی هستند که سازگاری زناشویی شان قبل از تولد فرزند نیز در نازلترین درجه بوده است. تعداد فرزندان در خشنودی و رضایت از زندگی زناشویی موثر است و مادرانی که از یک تا سه فرزند دارند از زندگی زناشویی احساس خرسندی بیشتری می کنند.
تولد فرزندان به طور مشخص روی ازدواج تأثیر می گذارد و برای برخی زوج ها تهدید کاهش توجه فی ما بین و یا رو به رو شدن با مسئولیت جدید به قدری زیاد است که بچه دار شدن را تا حدودی به تعویق می اندازند. خصوصیات خودگرایی در این افراد بیشتر است و به همین دلیل بیشتر شدن توجه همسر به فرزند به نوعی ممکن است حس حسادت آنها را تحریک کند. این افراد حس از خودگذشتگی کمتری دارند. در ضمن این افراد زمانی که تازه بچه دار شده اند احتمالاً از ازدواجشان بیشتر ناراضی هستند. رضایت زناشویی در 75% از ازدواج ها بعد از تولد اولین کودک کاهش می یابد. زیرا با تولد کودک توجه عرضه شده توسط زن و همسر خود، به کودک تازه وارد معطوف می شود.