نویسنده: دکتر نادیا صبوری
لکان چهار گفتمان را در روانکاوی مطرح نمود و آنها را در سمینار «سوی دیگر روانکاوی» (1969-1970) معرفی کرد. این گفتمانها چارچوبی ساختاری برای تحلیل اشکال مختلف روابط ارائه میدهند: گفتمان ارباب، گفتمان دانشگاهی، گفتمان هیستریک، گفتمان روانکاوی.
اندکی بعد گفتمان پنجمی به نام سرمایهداری را نیز معرفی کرد که بر مصرف و رضایت فوری تأکید دارد و از درگیری عمیقتر با میل و ناخودآگاه اجتناب میکند.
در گراف گفتمانهای لکان، S1 ارباب، S2 دانش، $ سوژه خط خورده و a ابژه علت میل هستند.
سرمایهداری برخلاف چهار گفتمان بنیادی، چارچوبهای نمادین سنتی را بر هم میزند و به از خودبیگانگی سرعت میدهد.
دالی که نماینده اقتدار یا ارباب است، در گفتمان سرمایهداری مستقیما به ابژه علت میل (a) متصل میشود که نشاندهنده تمرکز سرمایهداری بر ارضای میل و مصرفگرایی است. در این گفتمان، ابژه میل به عنوان نقطهای که میل سوژه به آن معطوف است، بهطور مستقیم توسط ارباب (S1) تولید و هدایت میشود. سرمایهداری ابژههای میل بیپایانی تولید میکند که بهطور مداوم سوژهها را در چرخه مصرف نگه میدارد. سوژه در این گفتمان، خطخورده و در حالت فقدان (division) باقی میماند. سرمایهداری بهجای رفع این شکاف، از آن برای ایجاد میل و مصرف بیشتر بهره میبرد.
دانش بهجای ایجاد معنا یا حقیقت، به ابزاری برای تولید و کنترل تبدیل میشود. در گفتمان سرمایهداری، دانش در خدمت تولید بیشتر و بهینهسازی فرآیندهای مصرف است. سرمایهداری با تولید مداوم کالاها و خدمات، ابژههایی را به سوژهها ارائه میدهد که همواره میل آنها را تحریک میکنند اما این میل هرگز بهطور کامل برآورده نمیشود زیرا مصرفگرایی بر اساس نارضایتی دائمی عمل میکند.
برخلاف گفتمان روانکاوی که به کشف حقیقت ناخودآگاه میپردازد، گفتمان سرمایهداری حقیقت را به حاشیه میراند و جای آن را با لذتهای سطحی و مصرفگرایی پر میکند.
لکان اشاره میکند که سرمایهداری در پی حذف مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی است و سوژه را به موجودی منفعل و مصرفکننده تقلیل میدهد. گفتمان سرمایهداری بهگونهای طراحی شده که پایانی برای آن وجود ندارد زیرا به سوژهها میگوید که تنها راه لذت، مصرف بیشتر است اما از آنجا که دامنه میل و میلورزی بیپایان است، این مصرف هرگز رضایت واقعی به همراه نمیآورد. گفتمان سرمایهداری نه شکاف میل را میپذیرد و نه آن را پر میکند. ارتباطات انسانی و تعهد اجتماعی کمرنگ میشوند و جای خود را به فردگرایی و خودمحوری میدهند.
گفتمان اربابی بر اقتدار و جایگاه سلطنت تمرکز دارد. دال اصلی (S1) را در اولویت قرار میدهد و از این طریق قدرت و نظم برقرار میکند. سوژه در این ساختار از خود بیگانه شده و تابع گفتمان حاکم خواهد بود. بسیاری از حکومتهای سلسله مراتبی سنتی یا رهبران اقتدارگرای مادامالعمر در این گفتمان جاریاند.
در این گفتمان، چهار عنصر کلیدی نقش دارند:
S1 (دال اربابی): این نماد قدرت و اقتدار است که در جایگاه اصلی، سمت بالا، چپ قرار میگیرد. ارباب دستور میدهد و از دیگران انتظار اطاعت دارد.
S2 (دانش): دانش در خدمت ارباب قرار دارد و به تحقق دستورات او کمک میکند. این عنصر جایگاه پایین، چپ را اشغال میکند. سازوکارهای حکومتی و تسلیحات و قدرت اجرایی میتوانند به عنوان دانش در خدمت ارباب محسوب شوند.
$ (سوژه خطخورده): سوژهای که در برابر دستورهای ارباب قرار دارد، تحت سلطه و در موقعیت اطاعت قرار میگیرد. این سوژه در موقعیت پایین، راست است.
a (ابژه کوچکِ میل): نتیجه سرکوبشده یا محصول نهایی میل است که به حاشیه رانده میشود و در جایگاه بالا، راست قرار دارد. در گفتمان اربابی آزادی یا عدالت میتوانند به عنوان ابژه کوچک a در نظر گرفته شوند.
در گفتار اربابی، قدرت از طریق نشانه اربابی (S1) اعمال میشود و دیگران (سوژهها) به این نشانه پاسخ میدهند. دانش (S2) در این فرایند ابزاری است که ارباب برای تثبیت قدرت خود به کار میگیرد. اما در این میان، یک سرکوب یا ناکامی وجود دارد: سوژه خطخورده ($) محصول این گفتمان است و ابژه علت میل (a) نیز بهعنوان چیزی که ارباب نمیتواند به آن دست یابد، باقی میماند.
در یک جامعه، ارباب (S1) نه بهخاطر دانایی یا اخلاق بلکه به دلیل اقتدار نمادین خود فرمان میدهد. لکان تاکید میکند که قدرت اربابی همیشه همراه با یک نقطه ضعف است زیرا همواره چیزی خارج از دسترس (a) باقی میماند که میل را برمیانگیزد و گفتمان را بیثبات میکند.
گفتمان اربابی اغلب میتواند زمینهساز انقلابها باشد زیرا سوژههای تحت سلطه ($) ممکن است این نظم را به چالش بکشند. در این حالت، گفتار اربابی ممکن است به گفتمانهای دیگر، مانند گفتمان هیستریک تغییر یابد.
گفتمان اربابی در همه حوزهها، از سیاست و اقتصاد گرفته تا روابط شخصی حضور دارد. در نظامهای سیاسی استبدادی، رهبر بهعنوان ارباب (S1) عمل میکند و دانش (S2) از طریق بوروکراسی در خدمت اوست. شهروندان بهعنوان سوژههای مطیع ($) در این گفتمان قرار میگیرند. در روابط کاری، کارفرما میتواند نقش ارباب را ایفا کند، بهطوریکه کارمندان تحت سلطه دستورات او قرار میگیرند.
درواقع قدرت از طریق ساختار زبان اعمال میشود اما همواره چیزی در این فرایند سرکوب میگردد که امکان مقاومت و تغییر را فراهم میکند. «زبان، خود علیه خود عمل میکند.»
گفتمان دانشگاهی معرف دانش نهادی یا دولتی_حکومتی و اقتدار ناشی از آن است. هدف تولید دانش (S2) در عین پوشاندن قدرت ایدئولوژیک دال اصلی (S1) است. مدارس، دانشگاهها، سیستمهای آموزشی یا بوروکراتیک که موضوعات مشخص و معینی را طبق صلاحدید حکمرانان به خورد جمعیت در حال تعلیم میدهند، درون این گفتمان هستند. در این گفتمان، دانش (S2) در جایگاه مرکزی قرار میگیرد و بهعنوان ابزاری برای مشروعیتبخشی به نظم موجود و کنترل سوژهها عمل میکند.
در گراف گفتمان دانشگاهی، دانش در جایگاه بالای سمت چپ قرار دارد و بهعنوان نیرویی مشروعیتبخش عمل میکند. این دانش مبنای اقتدار و چارچوب گفتمان دانشگاهی است.
(ابژه کوچکِ میل) a: در جایگاه بالای سمت راست قرار دارد و نمایانگر چیزی است که گفتمان دانشگاهی تولید میکند، اما همواره خارج از دسترس سوژه باقی میماند. این ابژه محصول نهایی دانش است مانند «حقیقت» یا «پیشرفت علمی».
دال اربابی (S1): در جایگاه پایین سمت چپ قرار دارد و در پس دانش پنهان شده است. سیاستگذاران، مدیران یا قدرتهایی که دانش را مدیریت میکنند، در این جایگاه قرار دارند.
سوژه خط خورده ($): در جایگاه پایین سمت راست قرار دارد و سوژهای است که تحت تاثیر دانش و اقتدار، خط خورده و به یک جایگاه منفعل یا اطاعت کننده تقلیل یافته است. مانند دانشجویان یا اعضای جامعهای که به ماشین تولید علم و مقاله، تحت تاثیر و نیاز گفتمان دانشگاهی هستند.
در این گراف، دانش بهعنوان منبع اصلی گفتمان، ابژهای میل برانگیز تولید میکند اما این ابژه مثلا «حقیقت» یا «پیشرفت» همواره دستنیافتنی باقی میماند و تأثیری بر سوژه میگذارد که او را در حالت خطخورده یا تحت سلطه نگه میدارد زیرا سوژه خطخورده به اقتدار پنهان (S1) بازمیگردد و آن را تقویت میکند. اقتدار اربابی نیز از دانش بهعنوان ابزار مشروعیت خود استفاده میکند. اگرچه دانش بهعنوان نیرویی بیطرف و مشروعیتبخش جلوه میکند اما در واقع به قدرت اربابی پنهان (S1) خدمت میکند.
همزمان، ابژهای مانند «حقیقت» یا «دانش نهایی» همیشه دستنیافتنی باقی میماند اما تلاش برای رسیدن به آن، گفتمان دانشگاهی را حفظ میکند.
سوژه خطخورده ($)، به عنوان یک سوژه منفعل در این گفتمان، عمدتا بهعنوان یک ابزار یا تابع گفتمان عمل میکند و نقش فعالی در چالشگری ندارد.
گفتمان هیستریک حول زیر سوال بردن قدرت و دانش می چرخد. سوژه هیستریک ($، سوژه تقسیم شده)، دیگری را تحریک میکند تا پاسخها یا حقایقی تولید کند. اعتراض او به منبع قدرت است و اکثرا از انقلاب استقبال میکند. مانند دانشجویی که استاد خود را به چالش میکشد یا یک انقلابیای که هنجارهای اجتماعی را زیر سوال میبرد.
در این گفتمان، سوژه در جایگاه اعتراض و چالشگری است که با نوعی شکاف یا خطخوردگی مشخص میشود و در جایگاه بالا، سمت چپ قرار دارد. این سوژه از موقعیت خود ناراضی است و تلاش میکند تا نظم یا اقتدار ارباب را به چالش بکشد و او را هدف انتقاد قرار میدهد.
ابژه علت میل نیز که در جایگاه پایین، سمت چپ قرار دارد، ابژه یا محصول سرکوبشدهای است که از گفتمان تولید میشود. این ابژه در گفتمان هیستریک، همان چیزی است که میل و اعتراض سوژه را تحریک میکند.
دانش که در جایگاه پایین و سمت راست قرار دارد، دانشی است که گفتمان بهطور غیرمستقیم تولید میکند. این دانش اغلب توسط ارباب یا نظم نمادین سرکوب یا کنترل میشود.
سوژه هیستریک از جایگاه خود به ارباب حمله میکند و آن را زیر سؤال میبرد که نشاندهنده اعتراض یا انتقاد او است. اما ارباب (قدرت) نیز با استفاده از دانش تلاش میکند اعتراض او را کنترل کرده یا پاسخ دهد. از دل این فرآیند، ابژهای میلبرانگیز که سرکوبشده تولید میشود. این ابژه علت میل، سوژه را در یک چرخه بیپایان نگه میدارد و به اعتراض او سوخت میرساند و با پرسشگری مداوم، جایگاه قدرت را بیثبات میکند. مانند یک دانشجویی که سیستم آموزشی (S1) را نقد کرده یا به قوانین دانشگاه دهنکجی میکند.
گفتمان روانکاوی، اقتدار ارباب را زیر و رو میکند. روانکاوی با هدف تسهیل رویارویی سوژه با ماهیت تقسیم شده دال اصلی، از موضع ابژه a (ابژه علت میل) عمل میکند. دال اصلی در فرآیند روانکاوی مورد خطاب قرار میگیرد که نشاندهنده لنگرهای نمادین یا باورهای سفت و سختی است که بر روان سوژه حاکم است. سوژه را فعال میکند تا با ازخودبیگانگی و تکه تکه بودن خود و دیگری ($) مواجه شود.
گفتمان روانکاوی سلطه دال اصلی که از قبل وجود دارد (S1) را مختل میکند تا سوژه دوباره خود را در نظم نمادین پیکربندی نماید. سوژه دانش جدیدی (S2) در مورد خود تولید میکند که توسط اقتدار بیرونی تحمیل نمیشود بلکه از طریق خودکاوی پدیدار میگردد.
در این گفتمان، روانکاو از موقعیتی منحصر به فرد عمل میکند که در آن ابژه میل (a) در جایگاه مرکزی قرار میگیرد و دانش و حقیقت سوژه از طریق مواجهه با میل آشکار میشود.
ابژه میل در جایگاه بالا، سمت چپ قرار دارد و نقطه آغاز گفتمان روانکاوی است. این ابژه نشاندهنده چیزی است که میل سوژه را هدایت میکند اما اغلب پنهان یا سرکوبشده است. سوژه خط خورده در گفتمان روانکاوی، سوژهای است که با ابژه میل مواجه میشود و از این طریق به حقیقت خود نزدیکتر میگردد. این سوژه در جایگاه بالا، سمت راست قرار دارد.
دانش ناخودآگاه در جایگاه پایین سمت چپ قرار دارد و از طریق گفتمان روانکاوی به تدریج آشکار میشود. این دانش بهعنوان چیزی که از سوژه پنهان مانده، در جریان روانکاوی به دست میآید و تولید میشود.
دال اربابی هم که در جایگاه پایین، سمت راست قرار دارد، نماد اقتدار یا نظم نمادینی است که در گفتمان روانکاوی به چالش کشیده میشود. درواقع همان نظام باورها یا ساختارهای فرهنگی هستند که سوژه را شکل دادهاند.
روانکاو با تمرکز بر ابژه میل، سوژه را به مواجهه با حقیقت ناخودآگاهش سوق میدهد. آنالیزان یا سوژه خطخورده از طریق چالشهای روانکاوی، به سمت شناسایی نظم نمادینی که او را محدود کرده است حرکت میکند. از دل این فرایند، دانش جدیدی درباره ناخودآگاه و ساختار میل سوژه تولید میشود. این دانش به ابژه میل بازمیگردد و چرخه تحلیل را تداوم میبخشد.
در این گفتمان، روانکاو در جایگاه ابژه میل (a) قرار میگیرد و با هدایت سوژه، به او کمک میکند تا میل و حقیقت ناخودآگاه خود را کشف کند. دانش (S2) نه بهعنوان چیزی از پیش آماده، بلکه بهعنوان محصول فرآیند روانکاوی به دست میآید. سوژه باید با میل و فانتزیهای خود روبرو شود تا بتواند به ساختار ناخودآگاه خود دست یابد. در گفتمان روانکاوی، نظم اربابی (S1) که سوژه را شکل داده است، بهطور مداوم زیر سؤال میرود.
شبکه های اجتماعی مرکز روانشناختی رهیاب: کانال تلگرام مرکز مشاوره رهیاب – صفحه اینستاگرام مرکز مشاوره رهیاب