دکتر نادیا صبوری، روانشناس و رواندرمانگر
«پول» در فضای روانکاوی یک جنبه اساسی از ستینگ جلسه درمانی است که درمان را ایجاد می کند و در حین پیشبرد آن زیربنای آن نیز هست. پول از بابتی روانکاوی شونده را از داشتن دین به روانکاو میرهاند. آنگونه که والدین غالبا از فرزندانشان انتظاراتی دارند چون برای بزرگ کردنشان پولی دریافت نکردهاند و گویی طلبکار هستند، در فضای روانکاوی پرداخت پول فشار را از روی روانکاوی شونده برمیدارد، ضمن اینکه این کار شغل روانکاو است و از این راه امرار معاش میکند. پس در قبال پولی که می گیرد کار می کند و روانکاوی شونده هم در قبال پولی که می دهد انتظار دارد.
در فضای روانکاوی که «انتقال» عامل ایجاد رابطه درمانی است، اگر آنالیزان پولی پرداخت نکند، ممکن است انتظاراتی خارج از چارچوب درمانی از روانکاو داشته باشد. از این رو پرداخت پول وسیلهای است که به صورت نمادین از فرآیند تحلیلی محافظت کرده و به تحلیل انتقال کمک میکند. شاید به همین دلیل است که فروید بیان کرد: «ساعت مشخصی از یک روز کاری من، به طور در دسترس به هر مراجعی اختصاص داده میشود؛ به او تعلق دارد و مسئولیت آن با او است، حتی اگر از آن استفاده نکند».
فروید در مقاله «درباره دگرگونیهای غریزه به عنوان نمونه در اروتیسم مقعدی» (1917-1916)، پیامدهای فراروانشناختی پول در موقعیت تحلیلی و معادل آن، مفهوم مدفوع در ناخودآگاه و مفهوم مدفوع با مفاهیم نوزاد و آلت تناسلی را مورد بررسی قرار داد. سرانجام، در سال 1918 با انتشار کتاب «از تاریخچه یک روان رنجوری نوزادی»، «گرگ مرد» به نقش پول در چارچوب روانکاوی بیشتر پرداخت.
گاهی روانکاوی شوندهها، حتی آنهایی که وضع مالی خوبی دارند بر سر مبلغ آن چانه میزنند یا پرداخت آن را به «تعویق» میاندازند یا گاهی با به تعویق انداختن آن مبلغ برای خود چیزی میخرند یا با آن به سفر میروند و صرف هزینههای دیگر میکنند و بیشترین انتظار را از روانکاو دارند که از آن پول صرف نظر کند یا او هم دریافت آن را به تعویق بیاندازد. اینجا آنچه مشهود است رابطه محافظه کارانه و پر فریب آنالیزان با پول است.
طلبکاری، بدهکاری، احتکار، به تعویق انداختن، خساست، محافظهکاری! این نشانهها شما را یاد چه چیزی میاندازد؟!
درواقع مبادله پول میتواند معنای بدهکاری و طلبکاری داشته باشد و واسطهای باشد که شما را از خطر یک ارتباط صمیمیتر خلاص میکند. از بعد نمادین، روانکاوی یک تجارت بسیار پرهزینه است و از نظر لکان، اگر پول خود را خرج کنید و آن را به یک روانکاو بسپارید، شما را از دست کشیدن از چیز بسیار ارزشمندتری نجات میدهد. شاید به همین دلیل است که افراد تصمیم میگیرند برای روانکاوی هزینه کنند اگرچه بسیاری علاقه دارند با پول، «روانکاو» و «روانکاوی» را بخرند. به این معنا که برای روانکاوی پول میدهند تا از برخورد بی واسطه با حقایق درونی خود اجتناب کنند. کودک فقیری را در نظر بگیرید که به کمک نیاز دارد و شما تحت تاثیر قرار میگیرید اما به جای اینکه به مشکل او بپردازید و برای حل و فصل آن تلاش کنید، به او مبلغی پول میدهید تا از برخورد با بسیاری از تلخکامیها اجتناب کنید. از این منظر به قول لکان «نامه به مقصد میرسد.» درواقع به این معنا که نامه بدون اینکه محتوایش بررسی شود به مقصد میرسد همانطور که در داستانی با نام «نامه ربوده شده» اثر «ادگار آلن پو» میخوانیم.
اما لکان از سوی دیگر بر این باور است که پرداخت پول به روانکاو، اهمیت زیادی دارد حتی اگر این مبلغ بنا به دلایل موجهی کم باشد زیرا تجربه از دست دادن و به نوعی «اختگی» را در او ایجاد میکند. آنالیزان میفهمد که باید از بخشی از داشته های خود چشم پوشی کند و برای به دست آوردن چیزی، بهایی پرداخت کند. اما اگر برای روانکاوی هزینه کند چیزهای باارزشی به دست میآورد که نمیتوان آنها را با پول خرید یا فروخت.
در روانکاوی ما میدانیم که سمپتوم برای فرد کارکرد دارد و به این راحتی نمیتواند از رنجهای آن خلاصی یابد. اما پرداخت پول و از دست دادن، راهی است که تلاش فرد را برای رمزگشایی و دست کشیدن از ژوییسانسش مشتاق میکند.
حالا چگونه از یک طرف پول پوششی مناسب برای بدهکاری به کسی است و از طرفی دیگر پرداخت آن نماد تجربه اختگی و از دست دادن است؟
درواقع مبلغ عددی پول نیست که مهم است بلکه فشاری که بر روانکاوی شونده میآید اهمیت دارد زیرا از این طریق میتواند دریابد که چه چیزهای دیگری را هم میتواند یا میخواهد از دست بدهد. گاهی یک فرد متمول به راحتی مبلغ زیادی برای روانکاوی پرداخت میکند. آیا چنین کسی تجربه از دست دادن را لمس میکند؟ حتی گاهی تطمیع روانکاو از طریق پول ممکن است تهدیدی برای روانکاوی باشد. در هر صورت نوع مواجهه روانکاوی شونده با مقوله پول حاکی از شیوه ژوییسانس او در این رابطه و همانطور که فروید گفت، «بهره فرد از سمپتومش» است.
برای روانکاو، همواره عمل روانکاوی اهمیت بیشتری از خود روانکاوی شونده دارد از این رو گاهی ممکن است از فردی که شغل ندارد، پول ندارد و نیاز و اشتیاق به روانکاوی دارد مبلغ کمی بگیرد، گاهی نیز ممکن است از او همه آن چیزی که ندارد را بخواهد چرا که روانکاوی درمان از طریق عشق و از دست دادن است برای به دست آوردن چیزهایی مهمتر.
افراد با رنجهای خود دست و پنجه نرم میکنند چون نمیخواهند زیر بار غیرممکنها، ناتوانیها، فقدانها، نتوانستنها و از دست دادنها و یک کلام زیر بار «اختگی» بروند. در فرایند روانکاوی وقتی پول به سختی پرداخت میشود به طور نمادین حاکی از آن است که فرد احتکار میکند و درون فرد انباشتی از اضافات و ژوییسانس مازاد است که نمیخواهد از دست بدهد با اینکه منشاء سمپتومهایش هستند.
لکان در مورد ارزش پول میپرسد:
«چه اتفاقی میافتد وقتی پول رد و بدل نمیشود، بلکه به سادگی احتکار میشود، شاید در یک حساب بانکی ذخیره میشود یا در یک سرمایهگذاری مخفی میشود.» و پاسخ میدهد: «اساساً به عنوان ارز کار نمیکند زیرا پول فقط به دلیل قابل مبادله بودن ارزش خود را بدست می آورد. بنابراین اگر فرد بخیلی از ایده جدایی از پول خود بیزار باشد، عملاً کارکرد آن بی فایده می شود و خصلت یک شیء فتیش به خود می گیرد. پول فقط تا جایی ارزش دارد که شما آمادگی جدایی از آن را داشته باشید. خطای بخیل در این است که نمی بیند پول فقط تا جایی ارزشمند است که بتوان آن را به گردش درآورد و مبادله کرد، نه اینکه در پول ارزشی ذاتی ببیند یا خاصیت جادویی خود را به آن نسبت دهد.»
بنابراین خود پول در روانکاوی مهم نیست بلکه رابطه شخص با پول و تأثیرات آن مورد تحلیل قرار میگیرد آن هم به همان زبان مخصوص خود فرد. روانکاوی شونده همچنان که افکار و رویاهایش و دردها و فقدانهایش را تداعی میکند باید انتظار غیرمنتظرهها را داشته باشد. اینگونه کلاف سردرگم ذهن شما باز میشود اما ضربالمثلی هست که میگوید: «هرچقدر پول بدهی، همانقدر آش میخوری!» این بار نه به این معنا که اگر پول بیشتری بدهی روانکاو برای تو وقت بیشتری میگذارد بلکه وقتی پول بیشتری بدهی تلاش بیشتری خواهی کرد تا سمپتومهایت را رمزگشایی کنی.
گاهی ممکن است زمانی که فرد برای روانکاوی میگذارد بسیار سخت باشد مثل یک کارمندی که فقط شیفت شب آزاد است که آن هم مطابق با ساعت کار روانکاو نیست ومجبور میشود مرخصی بگیرد یا شیفتش را با همکارش جابجا کند و …. در هر صورت پرداخت چیزی ارزشمند برای روانکاوی بخش مهم درمان است. با این حال این هزینه در جلسات اول بر اساس میل و توانایی روانکاوی شونده و تصمیم روانکاو تنظیم میشود اما معمولاً پرداخت هزینه سنگین باعث می شود فرد روی مسائل خود سختتر و جدی تر کار کند.
حتی استفاده از خدمات بیمه اگرچه کمک بسیار خوبی برای پیشبرد جلسات از نطر تامین مالی است اما بیشتر برای رواندرمانی و مشاوره کاربرد دارد تا روانکاوی زیرا از سویی ممکن است روانکاو نتواند از ابزاری که در دستش است (پول) برای پیشبرد جلسات در ستینگ روانکاوی استفاده کند و از سوی دیگر خطر قابل توجهی وجود دارد که چنین سیستم هایی رویکرد پزشکی به روانکاوی را که در بسیاری از کشورها به شدت توسعه یافته است، تقویت کنند.