افسردگی اختلالی است که میتواند بر افکار، خلق و خو، احساسات، رفتار و سلامت جسم و روح فرد تأثیر بگذارد و با درجات متفاوتی از غمگینی، یاس، ناامیدی، شک در مورد خویش و احساس گناه خود را نشان دهد. بیشتر مردم بطور معمول در دوره ای از عمر خود، احساس افسردگی می کنند. اما عده ای این احساس ها را بطور عمیق و مداوم تجربه می کنند و گاهی افسردگی، ماه ها و یا سال ها تداوم می یابد.
فردی که افسردگی را تجربه می کند، ممکن است نوسانات شدیدی را در خلق و خوی خود تجربه کند و یا حتی آرزوی کناره گیری کامل از فعالیت های معمول روزانه و دنیای بیرون را داشته باشد. زیرا افسردگی انگیزه انسان را تحت تأثیر قرار می دهد و باعث می شود انرژی و علاقه فرد به همه چیز کاهش یابد.
نشانه های مشخص افسردگی
- احساس ناامیدی و یا بی ارزشی، پوچی و گریه های مکرر
- ناتوانی از لذت بردن از جنبه های مختلف زندگی
- تغییر در میزان احساسات و ادراکات مانند غم و اندوه، اضطراب، دلهره و …
- کاهش میل جنسی
- خودسرزنشی و احساس گناه
- نداشتن احساسات گرم نسبت به خانواده و دوستان یا ترس از تنها ماندن
- کاهش شدید سطح انرژی و احساس خستگی فراوان
- تغییر اشتها و کاهش و یا افزایش میل خوردن و به دنبال آنها ایجاد مشکلات گوارشی
- بی خوابی و بر هم خوردن الگوی خواب
- احساس بی قراری، بی تابی، زودرنجی و تحریک پذیری و یا کند شدن حرکات و واکنش ها
- داشتن فکر خودکشی
پیشنهاد می کنیم انجام دهید: تست میزان اضطراب
افکار یک افسرده چگونه است؟
- افراد افسرده در بیشتر موارد جنبه منفی قضایا را مورد توجه و بررسی قرار می دهند.
- این افراد معمولاً به نتایج آنی رفتار خود نگاه می کنند و نتایج دراز مدت برای آنها اهمیتی ندارد.
- افراد افسرده در ارزیابی رفتارهای خود سخت گیر هستند و معمولاً خود را برای هر کاری مورد سرزنش قرار می دهند.
- افراد افسرده، خود پنداره منفی دارند و غالباً عزت نفس آنها پایین است.
- این افراد از انگیزه کافی برای برنامه ریزی در جهت دستیابی به اهداف درازمدت برخوردار نیستند.
- آنها معمولاً خود را سرزنش و حتی مورد تنبیه قرار می دهند؛ بطوریکه انگیزه عمل کردن و جرات ورزی خود را نیز از دست می دهند.
مهمترین عوامل بروز افسردگی در انسان ها چیست؟
- ضربه های روحی شدید در کودکی یا بزرگسالی
- تجربه سوگ و از دست دادن عزیزان
- وراثت
- آشفتگی و تشنج در محیط های خانوادگی، کاری، دوستانه
- از دست دادن حمایت های اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه و از دست دادن شغل
- شرایط ناسالم اجتماعی مانند فقر، بی خانمانی و خشونت
- ابتلا به بیماری های خطرناک
- تغییرات هورمونی
- استفاده از مواد مخدر و الکل
- استرس و تفکرات منفی
- عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریحات لازم
راه فرار و غلبه بر افسردگی
امروزه از دارو درمانی و روان درمانی برای درمان این اختلال استفاده می شود. انتخاب بهترین راه برای درمان، بستگی به میزان پیشرفت بیماری و نظر شخص و روانشناس او دارد. مهم این است که بدانید افسردگی تقصیر شما نیست و هیچ دلیلی وجود ندارد که به خاطر بروز این حالات احساس شرمندگی کنید. چرا که افسردگی یک اختلال است و نشانه نداشتن اراده نیست. بنابراین باید حتماً به دنبال درمان آن باشید.
روانشناسان می گویند در دوران افسردگی، نوشتن کارهای روزانه بصورت برنامه کاری برای مشخص بودن کارهایی که هر روز قرار است انجام دهید، به شما کمک می کند که بدانید هر روز وقت خود را چگونه صرف می کنید.
5 مرحله در استفاده از برنامه کار روزانه
- بازنویسی و یادداشت کردن کردن: برنامه ریزی و نوشتن فهرست کارهای مشخص هر روز از صبح که از خواب بر می خیزید تا شب، باعث می شود هنگام خواب، متوجه شوید فردا چه کارهایی را باید انجام دهید. به این ترتیب خود به خود نوعی الزام برای انجام کارها پیش می آید و احساس ضعف، بی حالی و بی انگیزه بودن، تا حد زیادی برطرف می شود.
- ارزیابی موفقیت و خشنودی ها: در پایان هر روز، نگاه دقیقی به فهرست خود انداخته و میزان خشنودی تان را بسنجید. در جریان افسردگی، انجام معمولی ترین کارها از همه چیز دشوارتر است. از این بابت خود را سرزنش نکنید زیرا این یک واقعیت است.
- ارتقای خشنودی ها: روش هایی پیدا کنید که بتوانید میزان موفقیت خود را در انجام اموری که برایتان سخت و دشوار شده اند یا حوصله انجام آنها را ندارید، بالاتر ببرید. برای نمونه برای تمیز کردن اتاقتان آنرا به قسمت های خاصی تقسیم کنید و هر روز، قسمتی از آن کار را انجام دهید. یک روز پنجره، یک روز میز، یک روز کمد، یک روز کشوها و …
- آسان کردن امور: گاهی خشنودی ها و رهایی از افسردگی، از طریق انجام کارهای بسیار ساده و معمولی که مدت ها به تعویق افتاده اند، حاصل می شود. به کارهای سخت خود با دید بازتری نگاه کنید. این کارها، کارهای معمولی هستند که به خاطر بی حوصلگی شما و به تعویق افتادن مکرر، اینگونه بزرگ و سخت شده اند.
- افسردگی را از ریشه درمان کنید: در انجام کارها سعی نکنید خود را بهصورت تصنعی خوشحال کنید. برای نمونه آنچه شما را درمان می کند، فعالیت و انرژی انجام کار است، نه چیزی که فقط خوشحالی کاذب به شما بدهد.
در نهایت خوب است بدانیم که ارتباط تنگاتنگی میان احساسات و افکار وجود دارد. هنگامی که در وضعیت خلقی افسرده ای قرار داریم، افکار و خاطرات منفی را ترجیح می دهیم و بدین ترتیب خلق ما افسرده تر می شود که این یک چرخه معیوب است. بنابراین هنگامی که افسردگی را در خود احساس می کنیم، باید یک فرآیند ارادی در ما به وجود آید و آن این است که مسیر فکری مان را از جاری شدن در کانال خاطرات منفی و ناامیدی، به کانال روشن بینی منتقل کنیم. یا دست کم خاطرات منفی را به ذهن خود نیاوریم.
لازم است فکرتان را چنان متوجه موضوع دیگری کنید که فرصتی برای ورود افکار مزاحم حاصل نشود. می توانید یک کار سرگرم کننده و مورد علاقه انتخاب کنید و به درمان هر چه سریعتر خود کمک کنید. گاهی مطالعه و گاهی ارتباط برقرار کردن با یک دوست قدیمی و یا هر روش مفرح دیگری که می شناسید، می تواند حال ما را دگرگون کند. فقط باید فکر کنید و بهترین راه را برای بهبود حالتان پیدا کنید.
پیشنهاد می کنیم بخوانید: درمان وسواس ، درمان افسردگی خارج از کشور