بیشتر افراد بر این باورند که پایهی یک رابطه دیرپا و شادی بخش عشق است. چه موانعی بر سر یک رابطه مطلوب وجود دارد؟ یکی از عوامل دلبستگی است.
دلبستگی به معنای طلب و حفظ تماس با افراد مهم زندگی است که ویژگی مهم در یک رابطه صمیمانه به شمار می رود. دلبستگی یک گرایش مادرزاد است و ترس از جدایی و از دست دادن روابط صمیمانه در همه افراد دیده می شود مثل باد تندی که وقتی میوزد چشم همه را می سوزاند.
ما چیزی به عنوان دلبستگی مطلق یا عدم دلبستگی نداریم بلکه دلبستگی ایمن یا ناایمن داریم. دلبستگی ایمن به سمت مستقل بودن/ خود مختاری/ اعتماد به نفس/ احساس مثبت داشتن به خود میرود. بنابراین دلبستگی و مستقل بودن در برابر یکدیگر نیستند بلکه دوروی یک سکه هستند.
وجود فیزیکی و جسمی افرادی که دلبسته آنها هستیم مانند والدین/ فرزندان/ همسران و دوستان راحتی و امنیت را به ما می دهد و تصور در دسترس نبودن آنها آشفتگی به همراه می آورد. مجاورت با کسی که شیفته او هستیم موجب تسکین سیستم عصبی می شود و این همجواری پادزهری در مقابل اضطراب و آسیبپذیری است و موجب مهیا شدن فرد جهت مبارزه با عوامل استرس زا، تردید و ناایمنی می شود.
دلبستگی ایمن موجب ایجاد مبنایی سرشار از آسودگی می گردد که شخص می تواند در سایه آن وجود خود را کشف کند و پاسخهای سازگارانه با محیط را یاد بگیرد و شخص را تشویق می کند تا به دنبال تازه ها و کشف دنیا برود و سازگاری زیادی با محیط تازه و اطلاعات تازه داشته باشد.
دلبستگی ایمن بر خلاف آنچه که تصور می شود توانایی فاصله گرفتن بهنجار را از دیگران و خویشتن نگری را افزایش می دهد. وقتی فرد احساس ایمنی می کند با شیوه های کارسازتری با تعارض و تنش برخورد میکند و اشتیاق بیشتری به حمایت کردن دیگران نشان می دهد..
در یک دلبستگی ایمن، وجود یک رابطه عاطفی قابل اعتماد و این که در وقت نیاز شخص و رابطه مورد نظر در کنارمان خواهد بود اهمیت حیاتی دارد.
هر پاسخی (حتی خشم شدید) بهتر از بی پاسخی است زیرا پاسخدهی نشان دهنده این نکته است که رابطه همچنان برقرار است. به همین علت است که برای رشد روانی کودک و ایجاد و رشد دلبستگی در وی مادر در دسترس، پاسخگو و در عین حال مهربان بسیار ضروری است. البته در مقایسه مادر خشمگین و بی تفاوت و سرد مسلما مادر خشمگین که عکس العمل نشان می دهد بهتر است هر چند که ضربه زیادی به رشد روانی کودک می زند.
زمانی که درگیری عاطفی وجود ندارد پاسخ هیجانی هم بروز نمی کند و پیام این است که پیامهایی که تو می فرستی برایم مهم نیست و رابطه ای بین ما وجود ندارد. بنابراین قهر کردن یکی از مخرب ترین شیوه های ابراز خشم بین افراد و همسران است که به شدت به سلامت خانواده و روان کودک صدمه می زند.
وقتی شخصی مورد تهدید قرار می گیرد مثل بیماری، احتمال ضربه خوردن رشته های دلبستگی و روابط دلبستگی بیشتر برجسته می شوند.
اگر رفتارهای مجاورت طلبانهی توأم با دلبستگی در فراخوانی آرامش و تجدید عهد با فردی که دلبستگی به او داریم ناتوان باشند فرایندهایی نظیر خشم، محکم چسبیدن، افسردگی، و نا امیدی که به جدایی می انجامد فعال می شود.
زمانی که رابطهمان با فرد بی همتای زندگیمان به خطر می افتد معمولا سه کار انجام می دهیم:
- سیستم دلبستگی به زیاده کاری یا بیش فعالی پناه می برد. رفتارهای دلبستگی مثل محکم چسبیدن های برخاسته از نگرانی، تعقیب کردن و پرخاشگری با هدف بیرون کشیدن پاسخ، افزایش بی یابد.
- کم کار شدن سیستم دلبستگی و سرکوبی نیازهای دلبسته گونه مخصوصا زمانی که امیدی به پاسخگو بودن طرف مقابل وجود ندارد.
- ترکیبی از دو راهبرد اول: ابتدا نزدیکی جویی و سپس دوری کردن همراه با ترس. در این شرایط فردی که دلبسته اوییم هم ایجاد کننده و هم مرتفع کننده ترس از جدایی در ما است.
سبکهای دلبستگی می توانند با تغییر شرایط دگرگون شوند مثلا فردی از لحاظ عادات رفتاری ایمن است اما در زمان تهدید سبک اجتنابی (قهر کردن) استفاده می کند. سبکهای دلبستگی بر روابط زناشویی تأثیر می گذارد.
به نظر می رسد دلبستگی ایمن با میزان بالای رضابتمندی زناشویی ارتباط دارد. این افراد بر این باورند که دیگران به وقت نیاز ایشان در دسترس هستند و می توان به آنها تکیه کرد چرا که موجودی شایسته و قابل اطمینان هستند.
وقتی کسی که دلبسته او هستیم دور کننده یا طرد کننده باشد چه کودک و چه بزرگسال دلداده به اشفتگی و اضطراب دچار می شود و در تمرکز و کشف حقایق محیطی کم توان می گردد و علامت بارز آن مجاورت طلبی و مطالبه ی تماس های فیزیکی است (در اغوش گرفته شدن و ملاطفت های عاشقانهو در حالت شدید چسبیدن) که در صورت بروز این علام در رابطه زناشویی با سریعا به یک زوج درمانگر مراجعه کرد.
در همه سنین فقدان معشوق موجب اشفتگی شده و تجدید دیدار با محبوب معمولا مأمنی جهت پرورش شادی و آرامش است این آرامش ناشی از دوام رابطه ای است که در ذهن خود ادراک می کند.
دلبستگی می تواند نسبت به موضوعات مختلف باشد اما معمولا چه برای کودک و چه برای بزرگسال فقط یک شخص اصلی وجود دارد. در تمام سنین برخورد با تناقضات و تنشها نیاز افراد به دیگری را افزایش میدهد.
دریافت توجه، تأیید و مراقبتهای احساسی برای هر دلبسته ای لذت فوق العاده ای را به ارمغان می آورد و گسستگی روابط عاطفی موجب تنش روانی و ابتلا به بیماریهای جسمانی و روان شناختی را به دنبال دارد.
انسان از گهواره تا گور تشنه داشتن کسی است که به او توجه و احساس ارزشمندی هدیه کند. زخمهایش را مرهم نهد و در مقاطع دغدغه ساز و دشوار زندگی تکیه گاهش باشد و در تاریکی ها او را رهبری کند.
فرق دلبستگی در کودک و بزرگسال:
- تجسم ذهنی در روابط بزرگسالان بیشتر به چشم می خورد اما کودک هر چه کوچکتر باشد به تماسهای فیزیکی و قابل مشاهده نیاز بیشتری دارد و با افزایش سن توانمندی افراد در تصویر سازی مرجع دلبستگی افزایش می یابد.
- روابط بزرگسالان سکس محورتر هستند (پس نقش رابطه جنسی را در ایجاد روابط مستحکم زناشویی دست کم نگیرید).
- روابط بزرگسالان ماهیتی تقابلی و دو سویه دارد. در حالی که یک والد همواره یک طرفه وظیفه پیشبرد جریان ارتباطی و محبت آمیز را به عهده دارد.
- ایجاد رشته های دلبستگی میان بزرگسالان فرایندی زمانبرتر از رابطه مادر و کودک است.
افرادی که دلبستگی ایمن به یکدیگر دارند خود را شایسته عشق و مراقبت می دانند. افرادی با کفایت و فعال هستند. معتقدند دیگران نسبت به نیازهای آنها پاسخگو هستند و تفاوتها و تضاد با دیگران را به هنگام ضرورت بهتر تحمل می کنند.
افرادی که دلبستگی ناایمن تری دارند اغلب در مورد این که شایسته دوست داشتن هستند یا نه و آیا عشق و امنیت را در رابطه به دست می آورند و آیا می توانند نسبت به پاسخگویی و مراقبت از دیگران اعتماد کنند یا نه شک و تردید دارند. بنابراین یا از روابط اجتناب می کنند و به افرادی خاص وابسته می شوند یا به گونهای اضطراب آمیز وارد رابطه می شوند.
احساس نیاز به ارزشمند بودن برای افراد مهم زندگی و برقراری پیوند با انها در میان تمام فرهنگها و کشورهای جهان مشاهده می شود. زوجهایی که پیوند دلبستگی و عاطفی با یکدیگر دارند به مهارتهای حل مسئله بهتر دست می یابند و از انها سود می جویند.
عدم وجود تعاملات برخاسته از عواطف و عدم افشاگری هیجانی سر آغاز تخریب روابط است.
عدم ارضا شدن نیازهای دلبستگی موجب استیصال، فاصله گزینی و نهایتا تعارض و مشکلات زناشویی میشود. پاسخگویی هیجانی در برابر نیازهای دلبستگی زوجها را به دلبستگی ایمن می رساند.
ماهیت روابط ما، دنیای درونی ما را می سازند و دنیای درونی ما ماهیت روابط ما را می سازند. برخی معتقدند روابط دلبسته گونه ی گذشته، ادراک و پاسخهای فعلی ما را نسبت به افراد دلبسته امان رغم میزند. دانشمندان معتقدند همسران می توانند الگوی دلبستگی خود را تغییر دهند. فردی که دلبستگی بی قرار دارد و علائمی چون سریع مأیوس شدن، گوش به زنگ بودن و اضطراب را نشان می دهد چنانچه که یک فرد کارآمد باشد می تواند با تجارب تازه و ایمن و جستجوی این رفتارها در شیوه دلبستگی خود تغییر ایجاد کند. دلبستگی ایمن لذت بیشتر از رابطه جنسی و خیانت کمتر را با خود دارد.
دلبستگی ناایمن دوسوگرا: از در آغوش کشیده شدن بیش از عمل جنسی لذت می برد. دیگران می خواهند به من نزدیک شوند و من دوست ندارم. همیشه از این نگرانم که همسرم واقعا دوستم نداشته باشد یا کنارم نماند و ترکم کند.
دلبستگی بین زن و شوهر در پیش بینی روش فرزندپروری آنها نقش مهمی دارد.
دلبستگی ناایمن اجتنابی: همیشه منتظر شکست یا خراب شدن رابطه است. در ایجاد ارتباط با دیگران احساس نگرانی میکند. کمتر تمایل دارد با همسرش در تماس باشد و بیشتر نگران جدا شدن هستند. کمتر احساست و افکار خود را بیان می کنند. خودافشاگری کمتری دارند. انعطاف پذیری کمتری دارند. کمتر با نیازهای همسرشان خود را وفق می دهند. فرد ناایمن به مراقبت نیاز دارد نسبت به نیازهای او حساس بود. او را حمایت کرد. اما نباید از نیازهای خودمان هم غافل باشیم. کمتر به مسائل جنسی توجه دارد. تمایل به رابطه جنسی با فردی دارد که رابطه عاطفی نزدیکی با او ندارد.
تعاملهای دلبستگی: همسران با دلبستگی نسبتا ایمن به هم احساس راحتی و امنیت دهند. آنها ترجیح می دهند هنگام استرس و ناراحتی حتما در کنار همسرشان باشند. اگر همسر در دسترس نباشد ناراحت هستند و اعتراض می کنند.
لطفا:
– متن را چند بار بخوانید
– با همسرتان در مورد آن گفتگو کنید و آنچه متوجه شدید با یکدیگر به اشتراک بگذارید.
– در مورد رفتارهایی که بین شما در جریان است و میزان دلبستگی را بین شما دو نفر و فرزندانتان کاهش میدهد گفتگو کنید
– راههایی را بیابید که دلبستگی را بین شما افزایش دهد. در این زمینه خلاقیت داشته باشید.
یادتان نرود رفتار دلبستگی رفتاری است که به طرف مقابل این پیام را می رساند و مهمتر این که طرف مقابل این پیام را درک می کند که هر وقت من نیازمند کمک و توجه باشم تو با مهربانی و به موقع در دسترس هستی. من میدانم پشتیبان قوی دارم حتی اگر فرسنگها از هم دور باشیم.
– هر وقت حس خوبی در زندگی به خاطر رفتار و عکس العمل مناسب همسرتان دارید به او بگویید و از او هم بخواهید در مورد رفتارهای شما که در او حس خوبی ایجاد می کند به شما اطلاع دهد. بدین ترتیب هر دو تلاش می کنیم این گونه رفتارها را در خودمان افزایش دهیم.
با تشکر