نویسنده: دکتر نادیا صبوری
زیگموند فروید، بازتاب قابل توجهی در مورد جنگ، به ویژه در مورد ریشههای روانی و تأثیرات آن بر رفتار انسان داشت. ایدههای او درباره جنگ را میتوان عمدتا در مقالاتش بهویژه «تمدن و نارضایتیهای آن» و مکاتبات معروف او با آلبرت انیشتین یافت.
فروید معتقد بود انسانها دارای یک انگیزه تهاجمی ذاتی هستند که آن را سائق مرگ یا «تاناتوس» نامید. این نیروی مخرب افراد و جوامع را به سمت خشونت، تخریب و در نهایت جنگ سوق میدهد. او این سائق را با «اروس»، سائق زندگی که خلاقیت، عشق و میل به حفظ زندگی را برمیانگیزاند مقایسه کرد.
جنگ بیان سائق ذاتی مرگ در درون انسانها است
از نظر فروید جنگ بیان سائق ذاتی مرگ در درون انسانها است که به طور جمعی بر جوامع و ملل بزرگتر یا قدرتمندتر فرافکنی میشود.
فروید در «تمدن و نارضایتیهای آن» استدلال میکند که تمدن بر پایه سرکوب غرایز طبیعی، بهویژه «پرخاشگری» بنا شده است. با این حال سرکوب این غرایز آنها را از بین نمیبرد، بلکه اغلب موجب تنشهایی در درون فرد میشود که میتواند با زبان جنگ بیان شود.
تمدن در عین تلاش برای سرکوب خشونت، ناخواسته انسان را به سمت خشونت یا جنگ دستهجمعی سوق میدهد.
او جنگ را بازتابی از جنبه تاریک طبیعت انسان میدانست و بر این باور بود که انسانها به طور طبیعی صلحطلب نیستند، بلکه توسط تضادهای درونی خود هدایت میشوند و همان انگیزههای تهاجمی که باعث میشود افراد مرتکب اعمال خشونتآمیز شوند، در جنگهای گسترده بین ملتها نیز آشکار میشود.
جنگ عمیقا در طبیعت انسان ریشه دارد
فروید در سال 1932 نامههایی را با آلبرت انیشتین در مورد جنگ و صلح مبادله کرد. انیشتین از فروید پرسید: «آیا راهی برای جلوگیری از جنگ وجود دارد؟» فروید در پاسخ دیدگاه خود را تکرار کرد که جنگ به دلیل غرایز تهاجمی، عمیقا در طبیعت انسان ریشه دارد.
اگرچه او اذعان داشت که عوامل فکری و عاطفی، مانند آموزش و اصلاحات اجتماعی، میتواند به کاهش جنگ کمک کند اما به دلیل قدرت این انگیزههای اولیه در انسان، نسبت به ریشهکن شدن کامل میل به جنگ بدبین بود.
همچنین بر این باور بود که عوامل سیاسی و اجتماعی مانند ناسیونالیسم، تبلیغات روانشناختی گروههای مختلف مذهبی، نژادی و قومی میتوانند گرایشهای تهاجمی را در انسان تشدید کنند و منجر به درگیری و جنگ شوند و حتی گروههای صلحطلب نیز ممکن است تحت تاثیر رهبرانی که از این غرایز تهاجمی سوءاستفاده میکنند، غیرمنطقی و جنگ طلب شوند.
فروید جنگ را بیان اجتناب ناپذیر خشونت ذاتی بشر میدانست که تمدن سرانجام نمیتواند آن را مهار و به طور کامل از بین ببرد و جنگ همیشه بخشی از حیات انسان خواهد بود.
نمونه آن را امروزه میتوان در تلاشهای سازمان ملل و بیاثر بودن آن در کنترل جنگ مشاهده کرد.
انیشتین بر این باور بود که تجاوز انسانی ریشه جنگهاست و ممکن است عقل و منطق بتواند راهی برای صلح ارائه دهد. او خوشبینانه فکر میکرد ایجاد سازمانهای بینالمللی، قوانین و نیروهای حافظ صلح میتوانند گرایشهای خشونتآمیز بشری را مهار کنند و از ایجاد یک دولت جهانی یا یک مرجع بینالمللی که بتواند در درگیری بین ملتها و گروهها میانجیگری کند، دفاع میکرد.
فروید در عین تصدیق تفکرات انیشتین، باور داشت که تمدن و آموزش میتواند به تعدیل پرخاشگری کمک کند ولی در مورد بسنده بودن توانایی تفکر عقلانی برای جلوگیری کامل از جنگ تردید داشت. از نظر او ایدئولوژیها و تبلیغات ناسیونالیستی میتوانند سائقهای بشر را دستکاری کرده، مردم را بیشتر مستعد خشونت کنند و رهبران و دولتها اغلب از این تمایلات تهاجمی در راستای همدست کردن مردم برای جنگ استفاده میکنند.
شبکه های اجتماعی مرکز روانشناختی رهیاب: کانال تلگرام مرکز مشاوره رهیاب – صفحه اینستاگرام مرکز مشاوره رهیاب