نویسنده: دکتر نادیا صبوری
ساختار انحراف (پرورژن) رابطهای منحصربهفرد با سوپرایگو دارد که از روانرنجوری و روانپریشی متمایز است. این رابطه از طریق شیوهای که یک منحرف با قانون نمادین، میل و لذت دیگری مواجه میشود، شکل میگیرد.
در انحراف، سوژه با قانون و سوپرایگو رابطه متناقضی دارد. یک منحرف به جای تسلیم شدن در برابر قانون مانند یک روانرنجور یا سلب آن مانند یک روانپریش، درگیر نوعی رابطه متجاوزانه با قانون میشود که اغلب هدف آن مقابله با آن است.
از نظر لکان یک منحرف خودش عامل سوپرایگو است و برای تحریک و افشای میل پنهان دیگری (دیگری نمادین) تلاش میکند. این تحریک اغلب شکل یک موضع اخلاقی یا سادیستی به خود میگیرد و «ارادهای برای لذت» را نشان میدهد که با الزامات سوپرایگو همسو است. اساسا، سوژه منحرف به دنبال آشکار کردن تناقضات قانون است و اغلب خود را در موقعیتی قرار میدهد که دیگری را مجبور به مقابله با لذت یا عدم لذت میکند. جمله «آنها خودشان هم میخواهند اما زیر بار نمیروند» را غالبا از زبان یک منحرف میشنویم. او میخواهد پنهانکاریها و واپسزنیهای یک نوروتیک (روانرنجور) را آشکار کند.
سوپرایگو در یک منحرف به عنوان ژوییسانس عمل میکند
لکان سوپرایگوی منحرف را به فرمان ژوییسانس مرتبط میداند، به این معنا که به گونهای لذت میبرد که منحصر به ساختار انحراف است. گویی سوپرایگوی سختگیر یک منحرف اغلب از او میخواهد میل و لذت دیگری را برملا و ارضا کند. از این رو بارها از طریق سناریوهای مختلف، مرزها را به آزمون میگذارد یا خواستههای پنهان را آشکار میکند.
در ساختار منحرف، از آنجا که سوژه در پی به چالش کشیدن قانون به روشهای مختلف است تا ماهیت خودسرانه یا ناسازگار قانون را آشکار کند، سوپرایگو میتواند کارکردی تقریبا سادیستی داشته باشد. به طور مثال، فرد منحرف ممکن است به یک موضع اخلاقی پایبند باشد که حتی افراطی، سفت و سخت یا تقابلآمیز باشد تا در نتیجه محدودیتها یا ریاکاریهای قانون نمادین را آشکار کند.
فانتزی سوژه منحرف و نقش سوپرایگو
لکان اشاره میکند که در انحراف، سوژه برای میل دیگری، جایگاه «ابژه» را اشغال میکند و به ابزاری برای ژوییسانس دیگری تبدیل میشود. چنین موضعی، با دستور سوپرایگو در سوژه منحرف برای «لذت بردن» به روشهای خاص و اغلب متجاوزانه همسو است. فانتزی سوژه منحرف معمولا حفظ موضعی است که خواستههای ناخودآگاه دیگری عملی شود و درنتیجه به طور همزمان به قانون نمادین پایبند بوده و آن را نیز به سخره میگیرد.
برخلاف روانرنجوری که احساس گناه نقش مهمی در حیات سوپرایگوی آن ایفا میکند، سوپرایگو سوژه منحرف را به سمتی سوق میدهد که از برهم زدن سرسپردگی دیگری به قانون رضایت میگیرد.
بنابراین رابطه سوژه منحرف با سوپرایگو هم متجاوزانه و هم تقابلی است، با هدف افشای تضادهای درون قانون و وادار کردن دیگری به رویارویی با ژوییسانس پنهان خود. این پویایی منحصر به فرد، یک منحرف را به تجسم و برپا داشتن سوپرایگو سوق میدهد که در چنین فضایی به عنوان نیرویی فعال و گاه تنبیهکننده عمل میکند تا مرزهای متعارف به چالش کشیده شود و چنین سوژهای به عنوان ساختار منحرف معرفی شود.
شبکه های اجتماعی مرکز روانشناختی رهیاب: کانال تلگرام مرکز مشاوره رهیاب – صفحه اینستاگرام مرکز مشاوره رهیاب