زورگویی کودکان نوعی پرخاشگری در میان همسالان است که معمولاً در محیط های آموزشی و مدارس رخ می دهد و میتوان گفت یک پدیده جهانی است که در همه کلاس های درس مشاهده می شود. به بیان دیگر زورگویی را می توان به عنوان عمل منفی و عامدانه ای تعریف کرد که با هدف وارد کردن صدمات فیزیکی و یا روانی به دانش آموزان دیگری که ضعیف تر هستند و نمی توانند از خود دفاع کنند انجام می شود.
شاید شما هم تجربه کرده باشید که کودکتان یا زورگوست و یا از ترس زورگویی عده ای دیگر از رفتن به مهد کودک یا مدرسه امتناع می کند. این فقط مسئله خانواده شما نیست؛ ترس و نگرانی ناشی از زورگویی برخی از کودکان، وجود هزاران کودکی را که هر روز به مدرسه می روند را لبریز می کند و بسیاری از آنها خود را به مریضی می زنند تا در راه مدرسه، حیاط و توالت هدف زخم زبان یا حمله زورگوهای مدرسه واقع نشوند و عده ای دیگر نقشه می کشند که با تمارض و خانه نشینی از مورد آزار قرار گرفتن در امان بمانند. این کودکان ساعت ها وقت صرف می کنند تا ببینند از چه راه هایی می توانند از آسیب مصون بمانند و از این رو، دیگر انرژی چندانی برایشان باقی نمی ماند که صرف یادگیری در محیط های آموزشی کنند.
البته این فقط کودک مرعوب نیست که از عواقب زورگویی رنج می برد؛ بسیاری از کودکانی که زورگویی می کنند، این رفتارهای آموخته شده را تا بزرگسالی ادامه می دهند و احتمال زیادی وجود دارد که در آینده به فرزندان خود زور بگویند، در روابط با دیگران شکست بخورند، شغل خود را از دست بدهند و درگیر بسیاری از مشکلات رفتاری در زندگی شوند.
انواع زورگویی در کودکان
زورگویی در واقع به معنی سواستفاده نظام یافته از قدرت در روابط بین فردی است که می تواند جسماني، مثل صدمه زدن، هل دادن، لگد زدن و یا كلامي مثل اسم گذاشتن، خشمگين كردن، تهدید كردن، تهمت زدن و… باشد و یا مي تواند به شکل رفتارهایی نظير شكلک در آوردن یا محروم کردن سایرین از یک فرصت یا اتفاق صورت بگیرد.
زورگویی در دختران بیشتر است یا پسران؟
پسران اغلب در مقایسه با دختران در زورگویی فعال ترند؛ اما دختران هم دست کمی از پسران ندارند و بیشتر تفاوت در شکل زورگویی آنهاست. زورگویی پسران مستقیم تر است؛ مثل ضربه زدن و یا تهدید های کلامی شدید و زورگویی دختران معمولا غیرمستقیم است. مثل راه ندادن دیگران، شایع پراکنی و رفتارهای مشابه.
دوام تأثیرات زورگویی در کودکان
محققان می گویند، دانش آموزانی که در یک دوره زمانی مشخص مورد زورگویی قرار می گیرند، تمایل دارند که در سال های بعدی نیز قربانی رفتارهای زورگویی باشند.
همچنین دانش آموزانی که همسالان خود را در مقطع مشخصی از زمان مورد پرخاشگری قرار می دهند، این گرایش را دارند که مدت ها بعد، آن را تکرار کنند و نتایج تحقیقات گواه این مطلب است که اثرات ناشی از زورگویی و قربانی زورگویی شدن می تواند برای مدت زمان طولانی و اغلب برای چندین سال ادامه یابد.
دلایل رشد الگوی پرخاشگری در کودک
به طور خلاصه سه عامل عمده می تواند در ترویج این رفتار در کودکان تاثیرگذار باشد. اول نگرش عاطفی والدین در مراقبت از فرزند به ویژه نگرش های مربوط به سال های اولیه، دوم آسانگیری و تقویت رفتارهای پرخاشگرانه در مراقبت های اولیه و سومین عامل رفتارهای زورگویانه والدین در برخورد با کودک و سایرین.
درمان زورگویی با قصه
روش های درمانی و تربیتی متفاوتی برای کاهش زورگویی در کودکان در محیط های آموزشی و مراکز مشاوره مورد استفاده قرار می گیرد که در این روش ها درمانگر هم فرد قربانی و هم زورگو را به روش های تخصصی تحت درمان مشاوره قرار می دهد. اما یکی از جالب ترین روش هایی که بسیار نیز مورد استقبال کودکان قرار می گیرد قصه درمانی است.
فرآیند قصه درمانی به گونه ای است که از کودک خواسته می شود که یک داستان را به انتخاب و بر اساس ذهنیات خود تعریف کند؛ آنگاه مربی و یا درمانگر موضوعاتی را که از لحاظ روانی با داستان کودک مرتبط است را انتخاب کرده و برای کودک تعریف و در آن یک نتیجه سالم تر و پخته تر را برای کودک معرفی می کند.
به این روش کودک برای حل چالش های ارایه شده در داستان تقویت می شود و علاوه بر آن داستان ها رابطه با کودک را تسهیل کرده و جهان عجیب و غریب را برای او راحت تر و آشناتر می کند.
فواید قصه درمانی
قصه می تواند مهارت هاي گوش دادن، تجسم، تصور و خيال پردازي كودكان را تقویت کرده و به کودک کمک می کند که با حقایق و تجربه های زندگی آشنا شود. علاوه بر اینها، تقویت فهم و بيان، پرورش خلاقيت، آموزش زبان و افزایش ذخيره واژگان از دیگر فواید قصه براي كودكان است.
نظریه پردازان روانشناسی از قصه به عنوان تلقین شفابخش یاد می کنند که قادر است اضطراب کودکان را کاهش دهد. آنها معتقدند کودک از طریق همسان سازی با شخصیت ها یا موقعیت های یک قصه، به کشف عواطف خود و دیگران می پردازد. به گفته آنان، قصه ابزاری مفید و موثر است که به کودک در اصلاح رفتار، سازگاری و کنترل هیجان هایش کمک می کند.
به طور کل قصه در فرآیند درمان و کاهش رفتارهای هیجانی کودک، زمینه ای را فراهم می کند که مراجع می تواند قصه زندگی خودش را بر آن اساس بازگوید و به محتوی قصه معنای واقعی ببخشد. بنابراین قدرتمندترین مکانیسمی که در قصه درمانی عمل می کند، همانند سازی است. به این معنی که کودک خود را به جای شخصیت اصلی قصه قرار داده و سعی می کند و از آنچه شخصیت داستان انجام داده یا از انجام آن سرباز زده پیروی کند.
اگر شما به عنوان والدین کودک توانایی اجرای چنین روشی را دارید، می توانید با استفاده از آن تا حد زیادی در کاهش هیجانات منفی رفتاری کودک موفق شوید و اگر احتمالا به فوت و فن آن آشنا نیستید، می توانید به روانشناس و متخصصین کودک مراجعه کنید؛ روانشناس قادر است با توجه به نیازها و ظرفیت های ویژه کودکان و ایجاد احساس همدلی، به درمان هر چه بهتر آنها مبادرت ورزد.