گفتگوی درونی به عنوان یک فرآیند طبیعی با وجود و نهان همه آدم ها گره خورده است. اغلب قریب به اتفاق افراد در طول روز و در شرایط مختلف مکالماتی را با خود انجام می دهند. در این زمینه باید خاطر نشان نمود که بالغ بر 90 درصد گفتگوهای روزانه افراد، به مکالمه با خود اختصاص پیدا می کند. از سوی دیگر گفتگوی با خود در موفقیت ها و شکست های افراد، نقش بسزایی ایفا می نماید.
بر این اساس، شکل گیری و به وجود آمدن همه باورهای انسان ها نشأت گرفته و ماحصل گفتگوی درونی آنها می باشد. این مکالمات درونی پیوسته در ذهن انسان وجود داشته و همواره و در هر موقعیتی جاری می شوند. لازم به ذکر است که انسان ها فرمانبردار و مطیع گفتگوهای درونی خود بوده و از مکالمات ذهنی صورت گرفته با خود، تاثیر بسیار زیادی می گیرند. به همین جهت، چنانچه زمینه منفی این گفتگوها بر زمینه مثبت آن غلبه نماید، می تواند سر منشأ بروز افکار و احساسات منفی و ناخوشایند در وجود انسان شود. به عبارت دیگر، گفتگوی درونی یک نوع زبان مشترک میان نهان یا احساسات و جسم انسان بوده که بر اساس اختیار و اراده انسان انجام وظیفه می نماید.
گفتگوی درونی یا واگویه های درونی چیست؟
گاهی ممکن است گفتگوی درونی را شبیه همه صداها در محل اجتماعات عظیم تصور نمود. در این فضاها کلمات درست فهمیده نمی شود. اما تصاویر بنحوی قابل رویت است. ما از همان کلاس اول مدرسه گرفته تا اتاق دندانپزشک و سایر خاطره های اولیه، صحنه ها و صداهای گوناگون را ضبط کرده ایم. همه این صحنه ها و صداها و تصاویر ذهنی و حتی بوها می توانند در زمان حال، ماشه شروع بسیاری از مبادله های قدیمی را بکشند. مبادله هایی که گاهی شکوهمند بوده اند و گاهی دردناک و گاهی به شکل مبهم افسرده کننده.
گفتنی است که گفتگوی درونی در ابتدایی ترین شکل، در دوران کودکی و به منظور تقویت قدرت تفکر و فراگیری زبان نمود پیدا می کند. به طور کلی، گفتگوهای درونی، به تدریج و با رشد مدارهای در ارتباط با تفکر و بهبود سیستم عصبی و بر مبنای نوع تجربیات و سبک های تربیتی، توسعه و گسترش می یابند. بر این اساس، می توان ابراز نمود که گفتگوهای درونی به نوعی بازتاب و انعکاس افکار درونی افراد تلقی می شوند.
بر این اساس، چنانچه تمرکز ذهن و حواس فرد بر ابعاد و زمینه های منفی معطوف شده باشد یا به یادآوری پیوسته خاطرات و تجربیات ناخوشایند و منفی اختصاص پیدا کند، در غالب نشخوارهای ذهنی نمایان می شوند. ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که معطوف شدن بیش از حد به اتفاقات گذشته، در معنا و مفهوم نشخوار ذهنی تعبیر می گردد. در سوی مقابل، در هنگام گفتگوی درونی معطوف شدن بر روی نقاط و ابعاد مثبت، نوعی قوت قلب و اعتماد به نفس را در وجود فرد ایجاد می کند. ناگفته نماند که حرکت نورون ها در مسیرهای عصبی، به فرآیند فکر کردن در ذهن افراد منجر می شود. در این میان، ترجمه مناسب رفتارهای نورون ها، از مجرای گفتگوی درونی صورت می گیرد.
نحوه شکل گیری گفتگوی درونی از دیدگاه روانشناسی
از دیدگاه روانشناسی گفتگوی درونی را می توان به بهترین وجه به عنوان انتقال آگاهی از اینجا و اکنون (درک بالغ) به آنجا و آن وقت (صحنه قدیمی گفتگوی والد _ کودک) توصیف کرد. گهگاهی که صدای تحسین درونی را می شنویم: آفرین پسر خوب ! آفرین دختر خوب !
مشاوران روانشناسی معتقدند تعریف و تمجید های والدین هیچ وقت از یاد فرد نمی رود. مطالعات روانشناسی نشان می دهد این تحسین ها بویژه زمانی که همراه با نوازش باشند در مدارهای اولیه حافظه ضیط می شوند. هر گاه شخص بنحوی رفتار کند که دوباره مورد تحسین والدین قرار بگیرد، گفتگوی درونی تقویت می گردد. بیشتر واکنش های والدین نسبت به فرزندان حالت امر و نهی و تصحیح دارد، به همین خاطر کودکان تصور می کنند که آنها را سرزنش می کنند. یا حتی اگر رفتار والدین سرزنش کننده نباشد، منفی است: ای پسر بد! ای دختر کثیف!
جلسات مشاوره با کودکان نشان می دهد برای بیشتر بچه ها بزرگ شدن چیزی نیست جز یک سلسله تحقیرات پی در پی. در ذهن این بچه ها مدام جمله هایی از والدین تکرار می شود: اون جورابها رو نگفتم، آروم بگیر، درست بشین،… جمله صورتت کثیفه برای یک بچه دو ساله چه معنایی می تواند داشته باشد؟ و یا تو هنوز آنقدر بزرگ نشدی که قهوه بخوری. مشاوران روانشناسی معتقدند تکرار پیاپی این جملات و رفتارها باعث می شود تا این جملات در ذهن فرد حک شوند. و یک گفتگوی درونی در او شکل بگیرد.
انواع و اشکال مختلف گفتگوی درونی چیست؟
به طور معمول، گفتگوی درونی افراد با خود به دو صورت مثبت و منفی در ذهن آنها بازتاب پیدا می کند. بر این اساس، ریشه و علل بسیاری از اشتباهات انسان ها در طی زندگی خود، به گفتگوی منفی بر می گردد. افکار منفی در طول روز به صورت غیر اداری یا ارادی در ذهن افراد خطور کرده و عملکرد و زندگی شخصی آنها را تحت شعاع قرار می دهند. از سوی دیگر، افکار منفی به وسیله تخیل خود فرد یا به وسیله محیط پیرامون به ذهن شخص انتقال پیدا می کنند.
گفتگوی درونی منفی به عنوان یک عادت ذهنی، در صورتی که از ذهن فرد پاکسازی نشود، بر همه وجود او استیلا پیدا می کند. به همین جهت، تبعاتی نظیر اعتیاد، ناامیدی، استرس شدید، بی انگیزگی و افسردگی را در وجود فرد ایجاد می نماید. بر همین اساس، تغییر دادن آهنگ افکار فرد می تواند، این افکار ناسالم را از ذهن او دور سازد. نمونه ای دیگر از گفتگوی درونی شامل گفتگوی مثبت می باشد. گفتگوهای درونی مثبت، از جمله اتفاقات خوشایند و مطلوب زندگی فرد به شمار می آیند. افکار مثبت سبب ایجاد امید فوق العاده و تبلور حس سرزنده بودن در وجود فرد می شود. تقویت گفتگوی درونی مثبت، لحظات به یادماندنی و موفقیت و کامیابی را برای فرد با خود به ارمغان می آورد.
تأثیر گفتگوی درونی از دیدگاه روانشناسی
استفاده از این جمله های منفی و بی مورد به لحاظ روانشناسی تاثیر منفی در کودک و دیدگاه او نسبت به آن رفتار دارد و میتواند مستقیماً زندگی او در بزرگسالی را تحت تاثیر قرار دهد. آیا سن کودک تقصیر اوست. چرا باید به کودک طویی تلقین کنیم که او با خودش بگوید من خوب نیستم.
مشاوران روانشناس بر این باورند که هیچکس نمی تواند به فرد آسیب وارد کند. یا به زبان مشخص تر، هیچ کس نمی تواند به احساسات آسیب وارد کند، جز والدین. چرا که تأثیر روانشناسی که والدین بر فرزند می گذارند از هر کس دیگری بیشتر است. و تکرار امر و نهی ها و جملات، باعث می شوند تا فرد قدرت تصمیم گیری نداشته باشد. گویی که والدین دارند او را از درون اداره می کنند.
راهکارهای مدیریت گفتگوی درونی و تغییر چارچوب های ذهنی
اختصاص دادن زمانی در حدود یک دقیقه، یکی از روش های مطلوب برای مدیریت گفتگوی درونی می باشد. بر این اساس، خارج کردن افکار و موضوعات کم اهمیت و بی ارزش از ذهن، در این زمینه کمک شایانی می نماید. روش نوشتن افکار، از دیگر راهکارهای مثمر ثمر در این مقوله به شمار می رود. به طور کلی، نوشتن افکار سبب تبدیل شدن یک امر ذهنی به عینی می شود.
این پروسه بستر مناسب برای کنترل مطلوب افکار را مهیا می سازد. از دیگر شیوه های مدیریت گفتگوی درونی می توان به روش انحراف فکر اشاره نمود. در پرتو استفاده از این روش، چنانچه جریان فکری فرد به سمت افکار منفی سوق پیدا نماید، این فرآیند را به سوی مثبت اندیشی و روشن بینی هدایت می کند. در این روش نقاط تیره موجود در ذهن با نقاط روشن و مثبت پوشش داده می شوند.
تغییر دادن محیط پیرامون خود نیز می تواند در مدیریت گفتگوی درونی افراد کمک شایانی نماید. لازم به ذکر است که مسیر بسیاری از موفقیت ها و پیشرفت های انسان ها، از جاده گفتگوهای درونی عبور می کند. تفاوت افراد موفق و اشخاص تسلیم شده و شکست خورده، کنترل و مدیریت صداها و گفتگوهای درونی ذهن خود می باشد.