اغلب روانشناسان و مشاوران اعتیاد معتقدند مصرف مواد مخدر و روان گردان ها از نوجوانی آغاز می شود و علت آن را نیز گروه همسالان و عدم توانایی «نه گفتن» به درخواست های آنان، برای مصرف مواد مخدر می دانند. مطالعات روانشناسی در دو دهه اخیر، از افزایش مصرف بی رویه مواد سنتتیک یا روان گردان در میان نوجوانان حکایت دارد.
اما سوال اینجاست که چرا نوجوانان به مصرف روان گردان ها، خصوصاً محرک هایی مانند متامفتامین (شیشه) یا توهم زاها همچون ماریجوآنا، قارچ سیلوسایبین و ال اس دی گرایش بیشتری نشان می دهند؟
ریشه های گرایش نوجوانان به اعتیاد و مصرف روان گردان ها
از منظر روانشناسی شخصیت یک فرد در همان دوران کودکی یعنی شش سال اولیه شکل می گیرد. درواقع آنچه ما در بزرگسالی می بینیم بذر آن در کودکی کاشته شده و طی فرایند رشدی که متأثر از رابطه کودک با والدین و محیط است، ساخته می شود. به همین دلیل مشاوران اعتیاد معتقدند بایستی دلایل مصرف مواد و وابستگی به آن را در کودکی افراد جستجو کرد. در واقع برآیند به وجود آمده از رشد روانی- جنسی، فرد را مستعد گرایش به مواد و اعتیاد می کند.
در رویکرد روانکاوی کلاسیک، نظریه سائق که تشریح کننده بسیاری از رفتارهای انسان ازجمله رفتارهای اعتیادی است، تثبیت در مرحله دهانی رشد روانی- جنسی را مطرح کرده و معتقد است مصرف مواد مخدر، فرد را قادر می سازد تا ارضای دهانی دوران کودکی را دوباره تجربه کند. بنابراین از منظر روانشناسی می توان گفت که مصرف مواد مخدر به عنوان یک ارضای نارسیستیک، یعنی یک ارضای بدون ابژه یا انحراف جنسی دهانی (oral perversion) تلقی می شود. همان جنبه لیبیدویی و شهوانی که در مصرف مواد وجود دارد.
در دوران نوجوانی و بلوغ، لیبیدوی فرد، واجد عنصر شهوانی می گردد. به نظر انا فروید، نوجوان با به کارگیری مکانیسم های دفاعی همچون ریاضت کشی (asceticism) تلاش می کند تکانه های جنسی خود را فرونشاند و به این ترتیب از هرگونه تماس با انسان ها خودداری می کند.
بعلاوه فرد نوجوان به خاطر ترجیح هم جنس خود (object choice lpsisexual) یعنی انتخاب یک دوست هم جنس، تلاش می کند تا ترس خود را در برابر تحریکات دگرجنس خواهانه فرو نشاند. نوجوان با تشکیل گروه (formation group) و پر کردن دور و بر خود با افراد می خواهد در برابر تکانه هایی که میل به ارضا داشته و می خواهند از سوبژه، معطوف به ابژه ی عینی گردند وارد عمل می شوند.
روانشناسان معتقدند عنصر شهوانی به لیبیدوی نوجوانی که تاکنون با عنصر عاطفی همراه بوده اضافه می شود و تکانه هایی که در تلاش برای راهیابی به خودآگاه می باشند نیز تنش مضاعفی را در او ایجاد می کنند. ایگو که خود را در معرض فروپاشی می بیند وارد عملیات و دفاع می شود تا تهدید را در حیات روانی فرد به حداقل برساند.
مطالعات روانشناسی نشان می دهد سرکوب امیال و تکانه ها هیچگاه کامل نیست، چون تکانه ها، راه های جایگزینی را برای رسیدن به ارضاء انتخاب می کنند. راه هایی همچون خودارضایی که فرد در فانتزی خود ابژه ای را هدف امیال جنسی خود قرار می دهد. اما این ارضا نیز کامل نیست چون ابژۀ درونی شده بازنمایی از ابژۀ اولیه یعنی والدین اوست. به همین دلیل احساس گناه به وجود می آید.
کودک از همان ابتدا در ابژه گزینی، تصاویر بازنمایی شده والدین خود را می یابد و ناخودآگاه با ممنوعیت زنای با محارم رودررو می شود و سپس چرخۀ احساس «گناه-خشم»، معطوف به خود و در جهت خودتنبیهی به کار می افتد.
در دیدگاه روانشناسی «روابط ابژه» بر این عقیده است که مصرف مواد مخدر، جانشینی برای ابژه های موردعلاقه و یا نوعی وحدت مجدد با یک ابژۀ والدینی است. به لحاظ روانشناسی مواد مخدر، ابژه ای است که فرد بدون بازنمایی تصاویر محارم و ممنوعیت مترتب بر آن، به ارضاء تکانه ها می پردازد و امنیتی را که در دوران کودکی اولیه به واسطه والدین خود احساس می کرد، دوباره تجربه می کند.
دلایل گرایش نوجوانان به اعتیاد و مصرف روان گردان ها
عده ای از روان تحلیلگران (مشاوران روانشناسی) نیز بر نقش مصرف مواد مخدر به عنوان نوعی دفاع علیه تنش ها، افسردگی زیربنایی، تمایلات سادیسمی و تکانه های پرخاشگرانه تأکید می کنند. به عقیدۀ ورامسر (1966) نوجوان برای سرکوب عواطف ناخوشایند خود به مصرف داروهای مخدر روی می آورد. نظریه پردازان دلبستگی (شاخه ای از روانشناسی) معتقدند که کودک در بدو تولد به یک سری رفتارهای دلبستگی مانند گریه کردن، لبخند زدن، محکم گرفتن و چسبیدن به مراقب مجهز است.
در مشاوره کودک و نوجوان بر این باورند که رفتارها دلبستگی باعث می شوند کودک در مجاورت مراقبت کننده باقی بماند. به لحاظ روانشناسی این مجاورت کارکرد بقایی دارد و باعث می شود از کودک در برابر خطراتی که او را تهدید می کند، محافظت شود. با این اوصاف می توان گفت که نوجوان از یک سیستم دلبستگی و در کنار آن، یک سیستم هشدار استفاده می نماید.
نوجوان به طور مستمر در حال بررسی محیط است تا ببیند آیا خطری وجود دارد یا خیر. آیا مراقبت کننده حضور دارد یا نه. مشاوران نوجوان معتقدند اگر مراقبت کننده نباشد و یا خطراتی فرد را تهدید کند، سیستم هشدار فعال شده و فرد دچار اضطراب می شود.
همین امر باعث فعال شدن سیستم دلبستگی می شود تا کودک بتواند رفتارهای دلبستگی را نمایان کند و پیوند خود را با مراقبت کننده دوباره آغاز کند. به همین دلیل روانشناسان بر این باورند که دلبستگی یک پیوند عاطفی است که بین دو نفر به وجود می آید و باعث می شود که فرد احساس امنیت کند و بر مبنای احساس امنیت بتواند بدون احساس خطر و ترس از صدمه دیدن به کاوش محیط خود بپردازد و وارد فعالیت های اجتماعی شود.
این سبک دلبستگی، خاص کودکی نیست و در تمام دوران بزرگسالی هم وجود دارد. تجربه روانشناسان و مشاوران نشان می دهد دلبستگی زمانی خیلی نمایان می شود که ما به دلیلی دچار تنش و اضطراب شویم. آنگاه این سیستم فعال می شود. تا بتوانیم احساس امنیت را از فیگور دلبستگی مان بگیریم. به همین دلیل است که نظریه پردازان دلبستگی معتقدند، افرادی که مواد مخدر مصرف می کنند دلبستگی های ایمن و سالم در کودکی آن ها شکل نگرفته است.
از این روست که نوجوانان از مواد به عنوان جایگزینی برای دلبستگی های سالم استفاده می کنند. تجربه ی مشاوران نوجوان نشان می دهد زمانی که نوجوان مواد مخدر مصرف می کند، اعتمادبه نفس او افزایش پیدا کرده و به راحتی می تواند فعالیت های شغلی و اجتماعی خود را انجام دهد. یعنی واجد همان ویژگی هایی می شود که در دلبستگی ایمن مشاهده می شود. از دیدگاه روانشناسی نوجوانی مرحله ای پر از تنش و اضطراب است.
ازاین رو به واسطه تغییراتی که در او در حال وقوع، اعتمادبه نفس فرد نیز تحت تأثیر تنش ها، تغییرات و تکانه های قوی قرار گرفته و رو به افول می رود. هرگونه مکانیسم دفاعی که در خدمت رشد بهنجار است اگر به دلیل نقص در کارکرد ایگو، همچون تنظیم عواطف و احساس، ناکارآمد شود، وابستگی به مواد مخدر در فرد زودتر به وجود می آید.
اما چرا نوجوانان از میان مواد مخدر گوناگون، روان گردان ها را انتخاب می کنند؟
تجربه ی مشاوران اعتیاد و روانشناسان نوجوان نشان می دهد مواد روان گردان و محرک به دلیل ویژگی ها و مشخصه هایی که با خود دارد به سرعت می تواند در ساحت روانی فرد به فعالیت بپردازد و در خدمت ارضاء تکانه ها قرار گیرد. به لحاظ روانشناسی، مواد روان گردان به عنوان یک ارضاء بدون ابژه می تواند همان کارکردهای ابژۀ عینی را فراهم سازد که فرد توسط آن اعتمادبه نفس می یابد. خشم و پرخاشگری خود را فرومی نشاند و با دیگران مهربان تر می شود. یعنی با کاهش اضطراب و تنش به درک دنیای پیرامون و لذت بردن از آن می پردازد.
تجربه ی مشاوران خانواده نشان می دهد که فرد با رسیدن به دورۀ نوجوانی علیه اعتقادات و خواست والدین عصیان می کند و می خواهد دنیای خود را مقابل دنیای آن ها داشته باشد. و طرز فکر و تفکر خود را به گونه ای دیگر سازمان دهی کند. به لحاظ روانشناسی نوجوان با ورود به مرحلۀ انتزاعی، شروع به فلسفه بافی می کند و پیرامون فرضیات انتزاعی و فلسفی جستجو می کند.
در این میان مواد روان گردان واجد تمام این ویژگی ها است و علاوه بر ارضاء تکانه ها و ایجاد اعتمادبه نفس، دروازه ای رو به دنیای انتزاعی و فلسفی است که نوجوان در تلاش برای دستیابی به آن و تجربۀ آن است.
مطالعات روانشناسی نشان می دهد، انسان در سنین نوجوانی تمایل می یابد به گونه ای نارسیسیستیک دنیایی را بسازد تا تکانه های غریزی جنسی خود را راحت تر به سطح آگاهی برساند. تکانه هایی که در تقابل با دنیای واقعی مشمول سرکوب شده و به ناخودآگاه واپس رانده می شوند. بنابراین نوجوان با ساخت دنیایی که توسط روان گردان ها آن را از نو تعریف کرده است، مجوزی برای ابراز تکانه های خود صادر می کند. چون دنیای ساخته شده همچون واقعیت قبل، دیگر در تقابل با خواست های نهاد قرار ندارد.
تاثیر مواد مخدر روان گردان بر نوجوان
تحقیقات روانشناسی نشان می دهد روان گردان ها برخلاف اپیوئیدها که سرکوب کننده هستند، محرک و آزادکننده احساسات و عواطف و هیجانات اند. مشاوران اعتیاد معتقدند روان گردان ها با فراهم آوری بستری در ساحت روان و مهار تنش، امکان آزادسازی عواطف سرکوب شده را به وجود می آورند. و با تحریک نقاط لذت و پاداش در مغز، انرژی روانی را صرف ساخت دنیایی فانتزی می کنند که نوجوان می تواند در آن هر نیازی را با کمترین ممنوعیت، سانسور و سرکوب، ارضاء کند.
مشاوره با مصرف کنندگان روان گردان ها نشان می دهد با مصرف روان گردان، میل جنسی فرد از طریق برداشتن سرکوب از احساسات و مهار تنش افزایش می یابد. نوجوانی که پیش تر توان ایجاد رابطه با جنس مخالف را در خود نمی دید، با مصرف روان گردان حتی در رابطۀ جنسی هم بی پروا می شود. رابطه ای که همان گونه که بیان شد به دلایل ناخودآگاه با ممنوعیت روبرو بود.
تاثیر مواد مخدر روان گردان بر احساسات نوجوان
مشاوره با مصرف کنندگان مواد مخدر نشان می دهد فرد نوجوان پس از مصرف روان گردان ها در دنیای فانتزی جدید به وجود آمده، تابوها و ممنوعیت ها را کنار می زند و به گونه ای که مکانیسم سرکوب به جای واپس راندن تکانه های ممنوعه، به سرکوب ممنوعیت تکانه ها مبادرت می ورزد. و از میل و تکانه، ممنوعیت زدایی می کند. به این ترتیب با نسل جدیدی از نوجوانان که به دلیل انقطاع ایگو از واقعیت، تصویری تحریف شده از واقعیت و دنیای بیرون از ذهن دارند مواجه می شویم.
از دیدگاه مشاوره اعتیاد این عدم انطباق با واقعیتِ موجود درنهایت نوجوان را دچار آشفتگی و اختلال روانی و کارکردی می کند، فانتزی فرومی پاشد و مرز بین واقعیت و خیال محو می شود.
مطالعات روانشناسان و تجربه مشاوران اعتیاد نشان می دهد همان گونه که در مصرف کنندگان توهم زاها، دنیایی تحریف شده و خیالی که در آن اوهام به همراه تنش و اضطرابی که روزی به دلیل مصرف مواد فرونشانده شده بود شروع به حمله می کند، در مصرف کنندگان محرک ها نیز خشم و احساسات سادیسمی و افسردگی که به واسطه مواد واپس رانده شده بود به شکلی دیگر همچون بدبینی و افسردگی مزمن خود را آشکار می کند. بدین ترتیب سرکوب و ارضاء کامل، عملاً تحقق نمی یابد. و راه های جایگزین مثل مصرف روان گردان ها هم به تحقق این آرزو کمکی نمی کند.