تعاريف و طبقه بندي ها در باره کودک آزاری و غفلت
كودك:
بر اساس ماده 1 پيمان نامه حقوق كودك، تمامي افراد زير 18 سال، كودك محسوب مي شوند مگر آن كه بر اساس قوانين جاري كشور مذكور، سن قانوني براي افراد كمتر از 18 سال تعيين شده باشد.
كودك آزاری:
بر اساس تعريف ارائه شده در گزارش جهاني خشونت و سلامت (2002)، كودك آزاري عبارت است از استفاده عمدي از قدرت، زور، تهديد و يا نيروي جسماني عليه كودك توسط يك فرد و يا يك گروه كه به سلامتي، حيات، رشد و عزت نفس كودك لطمه زده يا احتمال ايجاد صدمات بعدي را افزايش دهد.
خشونت عليه كودكان انواع مختلفي دارد كه تحت تاثير عوامل گوناگوني از جمله خصوصيات و ويژگي هاي قرباني و مهاجم، محيط فرهنگي، اجتماعي و مادی ای است كه افراد در آن زندگي مي كنند.
بر اساس گزارش جهاني خشونت و سلامت در سال 2002، كودك آزاري به چهار گروه اصلي تقسيم شده است:
-1 كودك آزاري جسمي
-2 كودك آزاري جنسي
-3 كودك آزاري هيجاني يا عاطفي
-4 مسامحه
كودك آزاري جسمي:
عبارت است از استفاده عمدي از قدرت فيزيكي در برابر كودك كه نتيجه آن، به احتمال زياد، آسيب رسيدن به سلامتي كودك، تهديد حيات، نقص تكامل يا عزت نفس كودك است. از انواع آزار جسمي مي توان به كتك زدن، تكان دادن شديد كودك، گاز گرفتن، سوزاندن و يا خفه كردن اشاره نمود.
امروزه تنبيه بدني افراد بزرگسال در اكثر فرهنگ ها ناپسند تلقي مي شود، درحالیكه در مورد تربيت كودكان ممكن است پذيرفته شده باشد. روانشناسان و روانپزشكان بر اين باورند كه تنبيه بدني راه موثري براي تربيت كودكان نيست و فقط تاثيري موقتي و كوتاه مدت دارد كه باعث افزايش خشونت، تنفر و انتقام جويي در كودك مي شود. تنبيه مي تواند باعث شكل گيري انواع ترس در كودكان شده و اعتماد به نفس آنها را خدشه دار نمايد.
كودك آزاري جنسي:
به معناي درگير شدن كودك در رفتارهاي جنسي اي است كه با سطح تكاملي (رشدی) وي نامتناسب بوده و قوانين اجتماعي را زير پا مي گذارند.
تعريف قانوني: تماس جنسي بين فرد بالغ و كودك كه معمولا با اعمال زور، فريب و اغوا نمودن قرباني انجام مي شود، اگر هردو نابالغ باشند بايد فاصله سني مورد توجه قرار گیرد (3 تا 4 سال) ولي در صورت وجود ويژگي هاي زير، تفاوت سني تعيين كننده نخواهد بود:
- تهديد و اجبار
- وجود هم زمان چند مهاجم
- عدم هماهنگي تكاملي بين آنها
- ايجاد ترس از طريق اقدام فيزيكي
كودك آزاري جنسي مي تواند به صور مختلف بروز نمايد و طيف وسيعي از رفتارهاي جنسي را شامل شود. اين رفتارها عبارتند از:
- تماس فيزيكي با نواحي جنسي
- نزديكي دهاني با نواحي جنسي
- تماس دهاني با نواحي جنسي
- استفاده از اشياء نافذ
- وادار نمودن قرباني به انجام رفتارهاي جنسي در مورد قرباني ديگري
- آزارهاي جنسي غير تماسي مثل وادار كردن كودك به عورت نمايي
- وادار كردن كودك به نمايشگري به قصد هرزه نگاري.
- وادار نمودن كودك به مشاهده صحنه هاي هرزه نگاري.
ارتباط جنسی با محارم:
عبارت است از آزار جنسي كودك در محيط و هسته مركزي خانواده كه اين نوع آزار جنسي رابطه جنسي بين والد و كودك و يا بين خواهر و برادرها يا ساير محارم را در بر مي گيرد.
كودك آزاري عاطفي:
اين نوع كودك آزاري، روش و الگويي از مراقبت و پرورش كودك است كه در آن، والدين يا مراقبين محيط مناسب و لازم براي رشد و تكامل كودك را فراهم نمي آورند. مادر يا مراقب كودك براي رشد و توسعه قابليت هاي اجتماعي و عاطفي متناسب با ظرفيت هاي شخصيتي و شرايط اجتماعي، در دسترس كودك نيستند. اقداماتي مثل محدود كردن بيش از حد فعاليت هاي كودك، دست كم گرفتن، تحقير كردن، سپر بلا نمودن، تهديد كردن، ارعاب، تبعيض، تمسخر و هرگونه رفتار خشونت آميز غير فيزيكي ديگراز انواع شايع اين سوء رفتار هستند.
بهره كشي اقتصادي:
به معناي استفاده از كودك در كار يا فعاليتي است كه منافع حاصل از آن نصيب ديگران مي شود. وادار نمودن كودك به کارگري و گدايي مثال هايي از اين نوع كودك آزاري اند.
مسامحه يا غفلت:
مسامحه عبارت از كوتاهي در مراقبت مسئولانه از سوي مراقب بالغ، جهت فراهم نمودن مراقبت فيزيكي و نظارت كافي بر رشد كودك مي باشد. به نظر مي رسد تعريف يا شناسايي غفلت در مقايسه با ديگر اشكال سوء رفتار مشكل تر و پيچيده تر است.
عوامل خطر و عوامل حمايتي
بروز كودك آزاري و غفلت، تحت تاثير عوامل متعددي است و تعامل اين عوامل با يكديگر مي توانند زمينه را براي بروز اين نوع رفتار فراهم سازند. برخي از اين عوامل، در جهت افزايش خطر و برخي در جهت كاهش خطر كودك آزاري حركت مي كنند و برآيند تاثير اين عوامل در شرايط خاص مي تواند در ارزيابي ميزان خطر تعيين كننده باشد.
بنابراين براي پاسخ به اين سؤال كه چرا در برخي شرايط بد رفتاري با كودكان شايع تر است، هرگز نمي توان يك دليل خاص يا واحد را مطرح نمود. براي پي بردن و درك بهتر عوامل خطرساز در سوء رفتار با كودكان، بايد تعامل پيچيده مجموعه اي از عوامل را در سطوح مختلف مورد تجزيه و تحليل قرار داد.
در اين شبكه پيچيده عليتي مي توان به چهار سطح اشاره كرد .در هر سطح مجموعه اي از عوامل وجود دارد كه مي تواند در بروز كودك آزاري موثر باشند.
اولين سطح در اين مدل عوامل فردي مي باشند كه شامل متغيرهاي زيست شناختي مثل سن و جنس به همراه عوامل مربوط به تاريخچه فردي است كه مي تواند در شكل گيري پديده كودك آزاري موثر باشند.
سطح دوم به شبكه ارتباطي اطراف كودك مانند رابطه بااعضاي خانواده يا دوستان مربوط مي شود.
سطح سوم شامل عوامل وابسته به محيط زندگي پيرامون كودك مي شود، يعني محيطي كه روابط اجتماعي در آن برقرار مي شود. مثل محيط مدرسه، محيط كار و زندگي. وجود شرايط خاص در اين محيط ها مي تواند درشكل گيري سوء رفتار با كودك موثر باشد.
سطح چهارم، عوامل اجتماعي را در بر مي گيرد که شامل عوامل نهفته اي در جامعه مي شود كه باعث بروز سوء رفتار نسبت به كودكان مي شوند. به عنوان مثال، وجود برخي هنجارهاي اجتماعي كه مشوق تنبيه جسمي كودكان است را مي توان مطرح نمود. باورها، عقايد و الگوهاي تربيتي اشتباه، نا برابري هاي اقتصادي، فقدان شبكه هاي ايمني و رفاه اجتماعي از عوامل موثر در بروز كودك آزاري هستند.
گر چه هنوز براي درك بهتر و كامل پويايي وتعامل اين عوامل در تمام سطوح، در بين تمام فرهنگ ها، به تحقيقات بيشتري نياز است، ولي براي درك اين مطلب كه چه عواملي باعث افزايش احتمال بروز سوء رفتار با كودك مي شوند، به نظر مي رسد اكنون دانش كافي وجود دارد. به عواملي كه باعث بالا رفتن اين احتمال مي شوند عوامل خطر و به عوامل كه باعث كاهش اين قابليت مي شود عوامل حمايتي گفته مي شود.
___________________________________________________________________________
برگرفته ازکتاب کودک آزاری و غفلت: راهنمای کاربردی برای روانپزشکان، پزشکان و روانشناسان- نشر قطره
صبا بهرام پور، روانشناس و رواندرمانگر کودک و نوجوان